پیشنهاد‌های محسن حمیدیان پور (٩٨)

بازدید
١٥١
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

آخرش هم. . . پس از آن. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

in today's fast - paced world در دنیای پرشتاب امروزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

باید حواسم بهت باشه. . . باید ازت دوری کنم. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

play a trick on someone گول زدن کسی کلک زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

سر نخ نداشتن روحش هم خبر نداره You really just don't have a clue

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

compromise of privacy به خطر افتادن حریم خصوصی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

ever since she walk out on me از زمانیکه اون گذاشته رفته ( منو تنها گذاشته )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

در راه است we have some existing products on the horizon چند محصول هیجان انگیز در راه است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

قدرت بخش قدرتمند وقتی در معنای صفت و موصوف ( خودش در جایگاه موصوف ) باشد empowering fear ترس قدرتمند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

غرق در احساسات overwhelmed with emotions

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

I hope that didn't rain on your parade امیدوارم برنامه ات رو خراب نکرده باشم ( یا تو ذوقت نزده باشم )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

پرسه زدن یا ایستادن بدون هدف و برنامه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

without any further ado بدون هیچ معطلی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

Spontaneously فالبداهه یه هویی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

رفته رفته At the first, he don't like me, day after day love me

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مد جدید در تهران غوغا به پا کرده است. the new fashion has taken Tehran by storm

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

جا لباسی - روی قفسه I want to hang my coat on the rack

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بازیگری - نقش ایفا کردن در یک فیلم One of his favorite movies stars will be starring in an coming film about the Vietnam War ستاره سینمایی مورد علاقه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به گردن کسی دیگر انداختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

نفس نفس زنان

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به رخ کشیدن، خود ستایی کردن، لاف زدن، بالیدن به چیزی "she boasted about her many conquests" "او به فتوحات ( موفقیتهای ) بسیار خود می بالید"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Unseasonably warm, cold, or mild weather is warmer, colder, or milder than it usually is at the time of year هوای گرمتر از شرایط نرمال در زمان معمول ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

رفوزه شده البته رفوزه کردن میشه give ax

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

خلاصه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

sometimes

پیشنهاد
٢

پریروز یا دو روز قبل: the day before yesterday پریشب یا دوشب قبل the night before last پس فردا، یک روز بعد: the day after tomorrow

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به یاد داشتن مثلا: هرگز از یادت نره که چه کار کردی you never lose sight of what you committed

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به صورت عمده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

He is full of energy and he can't sit idle for one second اون ( بچه ) پر از انرژی است و یک ثانیه نمی تونه بیکار بشینه ( آروم بگیره )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

یک محاسبه آماری که شرایط احتمالی اقلیم را تعیین می کند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

منتشر کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

شدید شدن، اوج گرفتن، بیشتر شدن we do not want to escalate the war

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ما تازه زندگیمون داره سر و سامان میگیره we're just getting our lives back on track

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سبد خرید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ابتدا در آغاز

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

نیاز شدید ( مبرم ) به چیزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

لفتش نده طولش نده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حد و مرز نداشتن وقتی ویزایم پذیرفته شد خوشحالیم حد و مرز نداشت my happiness knew no bounds when my visa was accepted

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تا پاسی از شب I used to be on my phone until the wee hours of the night من قبلنا تا پاسی از شب پشت گوشیم بودم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آشوب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از انظار عمومی دور شدن یا محو شدن ?unfortunately, some people fade away from the public eye very soon. I don't know why متأسفانه برخی از افراد خیل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ندانید چه بگویید یا چه کاری انجام دهید زیرا احساس سردرگمی یا ناراحتی می کنید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

So tacky

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نفوذ کردن social media has made inroads in our life

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به ارمغان رسیدن چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بلند بالا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برف سبک light snow

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

a man on his wedding day or just before and after the event. a man just married or about to be married ( Merriam - Webster ) تازه داماد بر اساس مت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در سرتاسر جهان from across the world

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

پس فردا یا یک روز بعد: the day after tomorrow پریشب یا دو شب قبل: the night before last پریروز یا دو روز قبل: the day before yesterday