پیشنهادهای محسن حمیدیان پور (٩٨)
آخرش هم. . . پس از آن. . .
in today's fast - paced world در دنیای پرشتاب امروزی
باید حواسم بهت باشه. . . باید ازت دوری کنم. . .
play a trick on someone گول زدن کسی کلک زدن
سر نخ نداشتن روحش هم خبر نداره You really just don't have a clue
compromise of privacy به خطر افتادن حریم خصوصی
ever since she walk out on me از زمانیکه اون گذاشته رفته ( منو تنها گذاشته )
در راه است we have some existing products on the horizon چند محصول هیجان انگیز در راه است
قدرت بخش قدرتمند وقتی در معنای صفت و موصوف ( خودش در جایگاه موصوف ) باشد empowering fear ترس قدرتمند
غرق در احساسات overwhelmed with emotions
I hope that didn't rain on your parade امیدوارم برنامه ات رو خراب نکرده باشم ( یا تو ذوقت نزده باشم )
پرسه زدن یا ایستادن بدون هدف و برنامه
without any further ado بدون هیچ معطلی
Spontaneously فالبداهه یه هویی
رفته رفته At the first, he don't like me, day after day love me
مد جدید در تهران غوغا به پا کرده است. the new fashion has taken Tehran by storm
جا لباسی - روی قفسه I want to hang my coat on the rack
بازیگری - نقش ایفا کردن در یک فیلم One of his favorite movies stars will be starring in an coming film about the Vietnam War ستاره سینمایی مورد علاقه ...
به گردن کسی دیگر انداختن
نفس نفس زنان
به رخ کشیدن، خود ستایی کردن، لاف زدن، بالیدن به چیزی "she boasted about her many conquests" "او به فتوحات ( موفقیتهای ) بسیار خود می بالید"
Unseasonably warm, cold, or mild weather is warmer, colder, or milder than it usually is at the time of year هوای گرمتر از شرایط نرمال در زمان معمول ...
رفوزه شده البته رفوزه کردن میشه give ax
خلاصه
sometimes
پریروز یا دو روز قبل: the day before yesterday پریشب یا دوشب قبل the night before last پس فردا، یک روز بعد: the day after tomorrow
به یاد داشتن مثلا: هرگز از یادت نره که چه کار کردی you never lose sight of what you committed
به صورت عمده
He is full of energy and he can't sit idle for one second اون ( بچه ) پر از انرژی است و یک ثانیه نمی تونه بیکار بشینه ( آروم بگیره )
یک محاسبه آماری که شرایط احتمالی اقلیم را تعیین می کند
منتشر کردن
شدید شدن، اوج گرفتن، بیشتر شدن we do not want to escalate the war
ما تازه زندگیمون داره سر و سامان میگیره we're just getting our lives back on track
سبد خرید
ابتدا در آغاز
نیاز شدید ( مبرم ) به چیزی
لفتش نده طولش نده
حد و مرز نداشتن وقتی ویزایم پذیرفته شد خوشحالیم حد و مرز نداشت my happiness knew no bounds when my visa was accepted
تا پاسی از شب I used to be on my phone until the wee hours of the night من قبلنا تا پاسی از شب پشت گوشیم بودم
آشوب
از انظار عمومی دور شدن یا محو شدن ?unfortunately, some people fade away from the public eye very soon. I don't know why متأسفانه برخی از افراد خیل ...
ندانید چه بگویید یا چه کاری انجام دهید زیرا احساس سردرگمی یا ناراحتی می کنید
So tacky
نفوذ کردن social media has made inroads in our life
به ارمغان رسیدن چیزی
بلند بالا
برف سبک light snow
a man on his wedding day or just before and after the event. a man just married or about to be married ( Merriam - Webster ) تازه داماد بر اساس مت ...
در سرتاسر جهان from across the world
پس فردا یا یک روز بعد: the day after tomorrow پریشب یا دو شب قبل: the night before last پریروز یا دو روز قبل: the day before yesterday