پیشنهادهای محمد بکام (١١٠)
[در جایگاه اسم] کلام
ازدحام جمعیت
تن کامه، شهوت ران
to make people laugh: خنداندن دیگران
= hold their alcohol well در مورد فردی گفته می شه که مشروب خورده [هرچقدر] اما همچنان کنترل رفتارش رو داره
to solve itself: خودش درست می شه
برانگیختن، به حرکت درآوردن
موقعیت همکاری / esis: پسوندی است که برای بیان حالت و موقعیت به کار می رود.
آگاه سازی، آگاهی بخشی، اطلاع رسانی [noun] ( 1 ) The action of "inform"; informing; information ( 2 ) A performance intended to be both educational ...
کالبدمندی / incarnation
کالبدزدایی
شرم نیابتی
تجملاتی
The performance of a work by it's own creator or author
مرزبندی کردن، مرزنمایی کردن
Georg: گئورگ George: جورج، ژرژ
نقش مکمل/فرعی
کاری را بهتر از دیگری انجام دادن
یا شاید / شایدم. . . ( وقتی حرفی زده شده و حالا احتمال دیگه ای وجود داره متضاد با اون حرف )
این دیگه چه حرفـیه!
[یاد گرفتن چیزی] در کودکی از مادر
چرا که نه.
مطابق علایق/ترجیحات کسی
عبور از حدود / مرزها
[قدیمی] به معنای you can
پیش رفتن، گذراندن، تلاش مستمر داشتن برای رسیدن به یک هدف
انرژی هیجانی
منظور، غذای خونگیـه. یه غذای مناسب و سالم
خطابه وار، خطابه طور
لحظهٔ بالا رفتنِ پردهٔ نمایش، لحظهٔ شروع نمایش
شُل بودن در انجام کار
سبقت گرفتن، جلو زدن to pass sth while walking
حرفه
بچه ننه
تزار دوست، تزار خواه
همین و بس، والسلام
in the process of
ادغام [چند چیز در یک چیز واحد]
بی کالبد کردن
حضور فیزیکی
نمی ذارم، نمی خوام، راضی نیستم
کمبل ( نام خانوادگی | حرف p درش تلفظ نمی شه )
George: جورج، ژرژ Georg: گئورگ
کار و زندگی، کار و بار
فقدان
مجنون وار
در بابِ
who cares
متقاضی
درک نکردن