
محدثه مُلائی
دیکشنری
٥٢
٣
امتیاز در دیکشنری
٢,٧٨٦
رتبه در دیکشنری
١,٠٩٠
لایک
٢٩٠
دیسلایک
٥٧
پیشنهادهای برتر
٤ سال پیش
٣٦
[حقوق] صادر کردن؛ صدور؛ موضوع؛ مسئله؛ اولاد؛ اخلاف
٤ سال پیش
٣٤
[حقوق] صلاحیّت؛حوزه یا قلمرو قضایی
٥ سال پیش
١٢
[حقوق] اسناد، ابزار، وسایل
٥ سال پیش
١٤
واهی
٤ سال پیش
١٦
[حقوق نفت و گاز] برچیدن، رهاسازی
ترجمههای برتر
٥ سال پیش
Why are you so insistent that we leave tonight?
٢
چرا این قدر اصرار دارید که ما امشب برویم؟
٥ سال پیش
The dean's very insistent that they should finish the papers in time.
٠
دین بسیار تأکید داشت که آنان باید مقالات شان را سر وقت به اتمام برسانند.
٥ سال پیش
She's a most insistent person; she won't take 'no' for an answer.
-٢
او قوی ترین فرد است؛هرگز نه نمی گوید.
سوالهای برتر
پاسخی موجود نیست.
پاسخهای برتر
پاسخی موجود نیست.