پیشنهادهای محمد نورانی (٤٣)
موضوع ملموس و واقعی
حاشیه نشینی، حومه سازی
رقومی سازی، دیجیتال سازی
از مرکز به بیرون، از مرکز به اطراف، از مرکز به حواشی ( حاشیه ) ، مرکززدا
گروه های کانونی
کشیدنی، کشاندنی، قابل کِش آمدن، لِفت دادنی، قابل ترسیم
زمینه چینی، فراهم کردن مقدمات، مقدمه چینی، آماده سازی
برنامه ی ترکیبی، برنامه ی مرکب، ادغام شده، چندتایی
رایانش فراگیر، محاسبات سرتاسری
خانه ی محله، خانه ی اجتماع محلی
به نظر می رسد که، ممکن است که، یحتمل
منطقه ای، جغرافیایی، ناحیه ای
مرکز اداری
پاخور، پاخوری، میزان بازدید افراد پیاده، تعداد بازدیدکنندگان
گروه اَفزار، نرم افزار گروهی، نرم افزار مشارکت گرا، نرم افزار مشارکتی
قوارپذیر، به تن نشین، خوش قواره و متناسب، دوخت پذیر، ریخت پذیر
سهل، راحت الحلقوم، خوش دست، کارآمد، کاربرپسند، با استفاده ی آسان
محیط عامل، محیط اجرایی، ( در رایانه و اینترنت، به محیطی اشاره دارد که در آن سیستم های عامل و برنامه ها و نرم افزارها با یکدیگر مرتبط می شوند )
نمودار درختی فرایند، شجره ی فرایند
با فضیلت، خبره، چیره دست، هنرمند و کاردان
توانمندسازی شده، توانمند شده
ساده انگاری بیش از حد، ساده سازی افراطی
حساس نمایی، حس گر بودن، حساس بودن، ثبت و مشاهده
انطباق دهی، ریخت پذیر کردن، سازگار کردن، قوار دادن، خوش قواره و متناسب کردن
زمینه چینی، فراهم کردن زمینه
بسته، ناپذیرا، رد کننده، گوش بدهکار نبودن
دلزده کردن، آزردن، پس زدن، دور راندن، توی ذوق کسی زدن
کاوش کردن، در دل چیزی فرو رفتن، غرق چیزی شدن، کند و کاو کردن
حال و هوای مکانی، دور و اطراف یک مکان، جای تقریبی
coincidentally
نقش آفرین، نقش پذیر، فعال ( سیاسی یا اجتماعی ) ، کنشگر
حال و هوا، حس و حال، هاله
طرحواره، اسکیس، طرح اتودی، طرح اولیه
شکلک، نگارک، نشانک، آیکون
تصویر سازی، محصول بصری، تصور، تجسم
اَبَر پیوند، پیوَندَک، فراپیوند، هایپرلینک
برگزیدن، نشانه گذاری کردن، علامت گذاشتن، نشان دار کردن
ضربه محرک، پیشران، شروع طوفانی، هُل برای راه افتادن، به راه انداختن
قدرت نفوذ داشتن، به حساب آمدن، در تصمیمی دخیل بودن، حرفی برای گفتن داشتن
در پی چیزی بودن، به دنبال چیزی بودن، فراخواندن، مطالبه کردن
کارِ دستی، با دست، عملی
توانمندسازی، توانمند ساختن
مطالعه، مطالعه ی آزمایشی، تجربه ی مطالعاتی