پیشنهادهای مهرنوش (٢٠٧)
قایق های اولیه به نام galley ship همان طور که در شکل مشاهده میکنین قایق هایی با یک دکل و یک بادبان بودند.
قبل از چیزی شروع شدن مدتها قبل از چیزی انجام دادن فعلintransitive to do the first part of an action go into the first part of a process : start مثا ...
سطوح بالا
زنجیره ای از. . . . chain of consequences : زنجیره ای از پیامد ها chain of events : زنجیره از وقایع chain of faults : زنجیره از اشتباهات
زنجیره ای از پیامد ها
به فکر وا داشتن
قبلا previously
در مقایسه با
در متن قرار دادن
بی بخار کسی که حسی به رابطه جنسی نداره
فریاد و ناله جیغ و ناله
مشتق از . . . arise from
پرداختن به کاری تلاش کردن برای کاری اون معنی قبلی رو اشتباه نوشتم به معنی پرداختن به کاری هست
نظرش برام مهم نیس
تصادف محض sheer coincidence = pure coincidence
wide popularity
مترادف: be subject to
طبق کمبریج: to move your hand or head in a way that tells someone to come nearer: حرکت دادن دست یا سر به گونه ای که به کسی بگوید نزدیک تر شود که این ...
- حق دادن - مستحق دانستن - have the right
بسیار شبیه به چیزی بودن مترادف : be more like
سازگار با
فضولی نباشه
assorted = همه فن حریف
- بیان شده - ادعا شده - گزارش شده مترادف:asserted - reported
از این منظر که . . .
entered into its decline وارد زوال خود شد
عبارت "give it a shot" به معنای "تلاش کردن" یا "یک بار امتحان کردن" است. این عبارت معمولاً زمانی به کار می رود که فردی تصمیم می گیرد چیزی را امتحان ک ...
درخواست از کسی برای کمک، پول/اطلاعات و غیره an invitation of
مترادف: supposition فرض - گمان
خنک شدن - گرما و انرژیشو از دست دادن مثال : The Sun has been very slowly cooling off the past few billions of years خورشید در چند میلیارد سال گذشته ب ...
تجمعات مترادف :accumulations
به عقب رانده شده مترادف: repulsed
دورتر بین further out و farther out تفاوت جزیی وجود دارد further out: به معنی دورتر ولی از نظر استعاری نه واقعی farther out: به معنی دورتر ولی از ...
دورتر تفاوت بین further out و farther out در معنی است further out: به معنی دورتر ولی از نظر استعاری نه واقعی farther out: به معنی دورتر ولی از نظر ...
راه یافت
مثال: horse droppings فضولات اسب
flat - fee fares = کرایه های ثابت حمل و نقلی
در امتداد با سرعت حرکت کردن مثال: Trolleys rolled along at twice the speed of horse cars
مثال: spiralling patterns = الگوهای مارپیچی
مثال: wing blade = تیغه بال بیشتر برای معنی تیغه بال هلی کوپتر هم بکار میره wing blade
معنی ضربات هم میده Stroke = ضربه strokes = ضربات مثال: wing strokes ضربات بال
بنظر امیدوارکننده است
با حرف اضافه with می آید: shiver with cold shiver with fear shiver with delight
معنی منحل شدن هم میده fall apart که در حال گذشته fell apart میشه : منحل شد fall apart = منحل شدن از مترادف هاش میشه به dissolved هم اشاره کرد
dissatisfied با حرف اضافه with معمولا می آید "dissatisfied with" مثال: professional people, and other groups that had enjoyed little power in the p ...
بسیار محبوب تر شدن
باور عمومی
مثال: weather almanacs سالنامه های آب و هوایی
مثال: even if you are very careful, you can still get fooled. حتی اگر خیلی مراقب باشید، باز هم می توانید گول بخورید.
تحویل دادن مثال: I just want to drop off my lab report میخواستم گزارش آزمایشگاه رو تحویل بدم