محمد فروزانی - جزئیات مدال‌ها

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paronym: برای این کلمه که متضاد heteronym اس ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

این [کلمه] هم اسم است و هم نقش دست ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

معنی تحت اللفظی کلمه bet شرط بستن ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

بله ترجمه درست است. این عبارت معمو ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

قبل از ترجمه باید این نکته را ذکر ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

سطحِ شدت و هدف از فریاد زدن عوامل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

string something out: طول دادن؛ کش دادن؛ به درازا کشاندن؛ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gullywasher: ( Midland & Western US ) a usually ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leap to the eye: to become immediately apparent upon ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

شخصیت مقابل (و همانطور که خود شما ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be a picture: Be a picture: to be very visually a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tussie mussie: Tussie - mussie /ˈtʌsɪmʌsi/ ( n - p ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

imprecation: a spoken curse. ( New Oxford Americ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clear as day: ( As ) clear as day: very easy to s ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rattrap: در دیکشنری زیر سه معنا برای این لغت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wangle: بر طبق دیکشنری زیر ، این کلمه هم در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let it rest: to stop mentioning or talking about ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hew to something: ( North American English ) – meanin ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

phial: a small container, typically cylind ...

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dummy up: خفه خون گرفتن؛ زبان به کام گرفتن؛ س ...

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

locker room: محمد فروزانی 2. ( of behaviour, esp ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of one’s shoulder: محمد فروزانی ( مسئولیت کاری ) به ع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

incunabula: معنی دوم: هر کتابی که قبل از سال ۱۵ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bowl over: ضربه فنی کردن؛ زمین زدن؛ از پا در آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

screaming meemies: حمله ی عصبی یا اضطراب شدید. Exampl ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skirt chase: Trying to have sexual relationships ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can talk: You can talk: used to convey that a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good lay: To be a good/quick/easy lay: to be ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grimalkin: معنی دوم این کلمه در دیکشنری های ان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

high hat: از خود راضی؛ از دماغ فیل افتاده Exa ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jew someone down: تخفیف گرفتن در رابطه با این عبارت د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hair in one’s ass: این عبارت که معمولا با فعل have و ح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give left nut: Give ( one’s ) left nut ( for/for s ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on consignment: پرداخت توسط فروشنده ی کالا به صاحب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

winning the kewpie doll: To Win a kewpie doll is a common En ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

augean stables: بر اساس توضیحی که قبلاً بر روی سایت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in a bit or hell of a jam: قرار گرفتن در یک موقعیت دشوار یا در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

steel oneself: to make ( oneself ) ready for somet ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give a hang: ( غالباً در جملات و یا ساختارهای من ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stoop to something: بخاطر چیزی پایین تر از استانداردهای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the age of discretion: سن اختیار؛ سنی که دیگر فرد می تواند ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

save the drama for your mama: Refrain from inciting drama ( rumor ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fussbudget: فرد غُر غُرو و ایراد گیر؛ کسی که بی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for one’s sins: از این عبارت وقتی استفاده می شود که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

convivium: ضیافت؛ مهمانی؛ جشن؛ دور همی Example ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

come hither: اغوا کننده؛ تحریک آمیز؛ اغوا گر Exa ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vertiginous: باعث سرگیجه Example: 👇 The towerin ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

end it all: خودکشی کردن Example: 👇 His life wa ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give someone lip: To speak to someone rudely or witho ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pothead: فرد معتاد به حشیش یا کسی که از روی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

armillary: Armillary comes from the Latin word ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn to jelly: To suddenly feel weak because you a ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ham handed: بدون مهارت و ظرافت When striving fo ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bock: آبجوی تیره و قوی که در پاییز درست م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cripes: ( exclamation informal ) – used as ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gambler’s conceit: The fallacy described by behavioral ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

perspicuity: Clearness or lucidity, as of a stat ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jollification: این کلمه اسم است و فعل آن Jollify ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

starchiness: این کلمه اسم است و معانی زیر را دار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مدخل ساختگی: با توجه به توضیح کاملی که در اینجا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mountweazel: A decoy entry in a dictionary or en ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cromulent: Cromulent /ˈkrɑmjələnt/ ( adj - hum ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grandfamily: Grandfamily /ˈgr�ndˌf�məli/ ( n ) – ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moppet: a small endearingly sweet child ( N ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shiksa: این لغت نه تنها، همانطور که در اینج ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swivet: این اسم بصورتِ غیر رسمی استفاده می ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acting chops: skill or excellence in a particular ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elsewhither: Elsewhither /ˈɛlsˌwɪ�ər/ ( adv - ar ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ad hockery: Ad hockery OR ad hocery /ˌad ˈhɒk ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

draw someone out: Draw someone out OR draw out someon ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های محمد فروزانی