محمد فروزانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hop o' my thumb: Hop - o’ - my - thumb /ˌhɒpəʊmaɪˈθʌ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lilliputian: این کلمه هم بعنوان صفت بکار می رود ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold someone to ransom: hold someone to/for ransom – meanin ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

two's company three's a crowd: Two’s company, three’s a crowd – me ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cyberwar: Cyberwar /ˈsʌɪbərˌwɔːr/ also called ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the bit between one’s teeth: Get the bit between one’s teeth – m ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

twosome: Twosome /ˈtuːsəm/ ( n ) – meaning a ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on one’s shoulder: On one’s/someone’s shoulders – mean ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hum and haw: hum/hem and haw – meaning hesitate; ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

biblioklept: Biblioklept /ˈbɪbliəˌklɛpt/ – meani ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be right up one’s street: to be exactly the type of thing tha ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

metier: New Oxford American Dictionary ⤵️ M ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

camera fiend: یکی از معانی fiend بر طبق دیکشنری ز ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

piss on ice: Piss on ice – meaning: to be financ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wind wing: Windwing ( n ) – meaning: a small p ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

holy cats: از این عبارت برای ابراز تعجب، شگفتی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sumpsimus: Sumpsimus /ˈsʌmpsɪməs/ ( n - jocula ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exonumia: Exonumia /ˌeksəˈnuːmiə/ ( n ) – mea ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

numismatics: Numismatics /ˌnjuːmɪzˈm�tɪks/ Also ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mammock: این کلمه هم در نقش دستوری اسم بکار ...

٨ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whipster: Whipster /ˈwɪpstər/ also called Whi ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rest on one's laurels: to be satisfied with distinction wo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

duende: Duende /dʊˈɛndeɪ/ ( n - mass ) – me ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

surplice: Surplice /ˈsɜːplɪs/ ( n ) – meaning ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flaunt oneself: dress or behave in a sexually provo ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unguinous: Unguinous /ˈʌŋɡwɪnəs/ ( adj - obsol ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come out smelling of roses: come out smelling of roses ( also c ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

patrician: این کلمه بر طبق دیکشنری زیر هم نقش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

haul someone down to some place: Haul ( one ) down to ( some place ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

octothorp: a symbol that is used in printing, ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a flash of: ( Show ) a flash of something A fl ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

campari: Campari /kɑmˈpɑri/ ( n ) – meaning: ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be one’s department: be of one’s specialized sphere of k ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

propinquity: این کلمه اسم است و در دیکشنری زیر د ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

period piece: Period piece /ˈpɪriəd ˌpiːs/ ( n ) ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold one’s breath: to wait expectantly or anxiously. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in someone’s wake: In someone’s or something’s wake – ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prankish: Prankish /ˈpr�ŋkɪʃ/ ( adj ) – meani ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tricksy: این کلمه که صفت است در دیکشنری زیر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being slow on the uptake: Being slow/quick on the uptake – me ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pinfeather: Pinfeather /ˈpɪnˌfɛ�ər/ – meaning: ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

doing the town: Doing the town is an idiom, meaning ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a fat lot of good: A fat lot of good/help/use ( inform ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

waggery: roguish or droll humor; jest or jok ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bric a brac: Bric - a - brac /ˈbrɪkəˌbr�k/ ( n ) ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

verecund: Verecund /ˈvɛrɪˌkʌnd/ ( adj - rare ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

caseous: Caseous /ˈkeɪsɪəs/ ( adj ) – meanin ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spirituel: Spirituel /ˌspɪrɪtʃuˈɛl/ ( adj ) – ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

verbicide: Verbicide /ˈvɜ:rbəˌsaɪd/ – meaning: ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smocking: Smocking /ˈsmɑkɪŋ/ ( n ) – meaning: ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alimentation: Alimentation /ˌ�lɪmɛnˈteɪʃən/ ( n ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sanguivorous: Sanguivorous /ˌs�ŋˈɡwɪvərəs/ ( adj ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

campestral: of or relating to open fields or co ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cackleberry: Cackleberry /ˈk�kəlˌbɛrɪ/ ( n pl - ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

leporine: Leporine /ˈlɛpəˌraɪn/ ( adj ) – mea ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

storge: storge /ˈstɔːɡiː/ ( n - archaic ) – ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go on the rampage: ( PHRASE ) Go on a/the rampage: rus ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

narrow squeak: an escape or victory that is narrow ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slack jawed: /slakˈdʒɔːd/ ( adj ) – meaning: hav ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coffee nap: a short nap, usually 15–30 minutes, ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چرت قهوه: ویکی پدیا: چرت قهوه ( به انگلیسی: C ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wheeler dealer: Wheeler - dealer ( also wheeler and ...

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

emulous: در دیکشنری زیر برای این لغت که صفت ...

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bed rotting: the practice of spending many hours ...

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that cat will not jump: That cat won’t jump – meaning: Ther ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burgee: Burgee /bəːˈdʒiː/ ( n ) – meaning: ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stiff necked: haughty and stubborn ( New Oxford A ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brummagem: بر طبق دیکشنری زیر، این کلمه هم نقش ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave out in the cold: Leave/shut someone out in the cold: ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

autoschediasm: autoschediasm /ˌɔːtəʊˈskɛdɪˌ�zəm; ˌ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get ones tits in a wringer: Get one’s tits in a wringer: 1. to ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

half frozen: Half frozen: ( adj ) 1. extremely ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

frowst: این کلمه که در انگلیسی بریتانیایی و ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grind someone down: Grind someone down OR grind down so ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

embroider: معنی اول و رایجِ این لغت همان قلاب ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

skinflint: an ungenerous or niggardly person; ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

totis viribus: Totis viribus /ˈtoʊtɪs ˈvɪrəbəs/ – ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

imponderabilia: imponderables; things that cannot b ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bibliogony: the art of producing and publishing ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

throw dust in someone's eyes: to confuse or mislead or deceive. ( ...

٩ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paronym: برای این کلمه که متضاد heteronym اس ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

string something out: طول دادن؛ کش دادن؛ به درازا کشاندن؛ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gullywasher: ( Midland & Western US ) a usually ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leap to the eye: to become immediately apparent upon ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be a picture: Be a picture: to be very visually a ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tussie mussie: Tussie - mussie /ˈtʌsɪmʌsi/ ( n - p ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

imprecation: a spoken curse. ( New Oxford Americ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clear as day: ( As ) clear as day: very easy to s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rattrap: در دیکشنری زیر سه معنا برای این لغت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wangle: بر طبق دیکشنری زیر ، این کلمه هم در ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let it rest: to stop mentioning or talking about ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hew to something: ( North American English ) – meanin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

phial: a small container, typically cylind ...

١٠ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dummy up: خفه خون گرفتن؛ زبان به کام گرفتن؛ س ...

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

locker room: محمد فروزانی 2. ( of behaviour, esp ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of one’s shoulder: محمد فروزانی ( مسئولیت کاری ) به ع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

incunabula: معنی دوم: هر کتابی که قبل از سال ۱۵ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bowl over: ضربه فنی کردن؛ زمین زدن؛ از پا در آ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

screaming meemies: حمله ی عصبی یا اضطراب شدید. Exampl ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skirt chase: Trying to have sexual relationships ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can talk: You can talk: used to convey that a ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good lay: To be a good/quick/easy lay: to be ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grimalkin: معنی دوم این کلمه در دیکشنری های ان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

high hat: از خود راضی؛ از دماغ فیل افتاده Exa ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jew someone down: تخفیف گرفتن در رابطه با این عبارت د ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hair in one’s ass: این عبارت که معمولا با فعل have و ح ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give left nut: Give ( one’s ) left nut ( for/for s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on consignment: پرداخت توسط فروشنده ی کالا به صاحب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

winning the kewpie doll: To Win a kewpie doll is a common En ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

augean stables: بر اساس توضیحی که قبلاً بر روی سایت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in a bit or hell of a jam: قرار گرفتن در یک موقعیت دشوار یا در ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

steel oneself: to make ( oneself ) ready for somet ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give a hang: ( غالباً در جملات و یا ساختارهای من ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stoop to something: بخاطر چیزی پایین تر از استانداردهای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the age of discretion: سن اختیار؛ سنی که دیگر فرد می تواند ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

save the drama for your mama: Refrain from inciting drama ( rumor ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fussbudget: فرد غُر غُرو و ایراد گیر؛ کسی که بی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for one’s sins: از این عبارت وقتی استفاده می شود که ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

convivium: ضیافت؛ مهمانی؛ جشن؛ دور همی Example ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

come hither: اغوا کننده؛ تحریک آمیز؛ اغوا گر Exa ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vertiginous: باعث سرگیجه Example: 👇 The towerin ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

end it all: خودکشی کردن Example: 👇 His life wa ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give someone lip: To speak to someone rudely or witho ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pothead: فرد معتاد به حشیش یا کسی که از روی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

armillary: Armillary comes from the Latin word ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn to jelly: To suddenly feel weak because you a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ham handed: بدون مهارت و ظرافت When striving fo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bock: آبجوی تیره و قوی که در پاییز درست م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cripes: ( exclamation informal ) – used as ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gambler’s conceit: The fallacy described by behavioral ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

perspicuity: Clearness or lucidity, as of a stat ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jollification: این کلمه اسم است و فعل آن Jollify ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

starchiness: این کلمه اسم است و معانی زیر را دار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مدخل ساختگی: با توجه به توضیح کاملی که در اینجا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mountweazel: A decoy entry in a dictionary or en ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cromulent: Cromulent /ˈkrɑmjələnt/ ( adj - hum ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grandfamily: Grandfamily /ˈgr�ndˌf�məli/ ( n ) – ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moppet: a small endearingly sweet child ( N ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shiksa: این لغت نه تنها، همانطور که در اینج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swivet: این اسم بصورتِ غیر رسمی استفاده می ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acting chops: skill or excellence in a particular ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elsewhither: Elsewhither /ˈɛlsˌwɪ�ər/ ( adv - ar ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ad hockery: Ad hockery OR ad hocery /ˌad ˈhɒk ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

draw someone out: Draw someone out OR draw out someon ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های محمد فروزانی