پیشنهادهای مجید ابراهیمی (١٩)
٢١
١ سال پیش
٤
سر نترس داشتن، بی کله بودن
١ سال پیش
٢
at the corner of Rock street یعنی سر خیابون راک
١ سال پیش
٥
I was dismayed یعنی خورد تو ذوقم
١ سال پیش
٧
از آن خود کردن
١ سال پیش
-٧
سرجوخه
٢ سال پیش
٢
بسته، دارای محدودیت. reserved culture فرهنگ بسته و دارای محدودیت و در مقابلش کلمه open به معنی آزاد یا باز رو میتونیم استفاده کنیم
٣ سال پیش
٠
تخم مرغ گندیده
٣ سال پیش
٣
. . . به کنار
٣ سال پیش
١٧
محوطه ای که با ساختمان احاطه شده باشه، یعنی چهار طرفش ساختمان باشه مثل محوطه یه دانشگاه ( با حیاط دانشگاه اشتباه گرفته نشه ) یا یه مجتمع مسکونی
٣ سال پیش
٩
صرف نظر کردن
٣ سال پیش
٥
باز کردن دست بند یک زندانی
٣ سال پیش
١
چند تا مسئولیت داشتن
٣ سال پیش
١
سس جوس ( سسی از عصاره گوشت )
٣ سال پیش
٠
مقاوم
٣ سال پیش
١٥
دست پیدا کردن به نتیجه ای رسیدن
٣ سال پیش
٥
درست انجامش بدید
٣ سال پیش
٥
ران مرغ ( بدون کفه ران )
٣ سال پیش
٢
جذب کردن، کشیدن ( آب، روغن یا هر مایع دیگر )
٣ سال پیش
٧
گوشه کنار