پیشنهاد‌های سید محمود حسینی (٣٨٢)

بازدید
١٥٩
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

سریع آتیش گرفتن، با صدای بلند خندیدن گریه کردن دست زدن کف زدن قاه قاه خندیدن، زار زار گریه کردن، بلند دست زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پول زیادی برای تجملات خرج کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

نزدیک تر شدن به

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

خوردن وعده بزرگ غذایی، خواندن چیزیکه دشواراست یا زمان زیادی میبرد، تا آخر خواندن، به زحمت خواندن، حرکت کردن ازمیان جاییکه فضای کمی وجود دارد مثلا ح ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بدون اطلاع قبلی رفتن، جیم شدن، جا خالی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

درزمان مشابه اتفاق افتادن، هماهنگ کردن، یکی کردن، توام کردن، توام شدن، گره خورده با، ارتباط داشتن به، مرتبط بودن، ارتباط نزدیکی داشتن به، مقید کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

دامن زدن به. . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Criticize سرزنش کردن، نکوهش کردن، با عصبانیت در مورد کسی حرف زدن، خشمگین بودن از کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

با عصبانیت کسی رو ترک کردن، با عصبانیت و پرخاش کنان رفتن، با عصبانیت حرکت کردن ( با تندی یا طرز پرخاشآمیز ) حرکت کردن، ( ناگهان یا از روی خشم و غیر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

لمس کردن یا مالیدن کسی به صورت شهوانی و سکسی، رد کردن، نقض کردن، مخالف کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

تقاضای کمک، کمک خواستن، پیشنهاد کمک دادن، کمک کردن، سعی در نزدیک شدن و ایجاد رابطه خوب با مردم معمولا جهت بدست آوردن رای، نزدیک شدن به

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سعی در نزدیک شدن وقرار داد بستن با بازیکنی که تحت قرارداد تیم دیگری است، تطمیع کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

سخت گیری بیشتر، کنترل بیشتر، سفت و سخت گرفتن قانون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کم اهمیت جلوه دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صبر کردن، منتظر بودن، امتناع از کاری مگر اینکه به چیزی که میخوای برسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

آخر همه ماندن، ماندن درجایی بعد از اینکه همه آنجا رو ترک کردن معمولا جهت سوال پرسیدن از سخران صبر کردن تا آخر چیزی صبر کردن تا رفتن همه، ماندن، ایستا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیش رفتن، مثلاً کارها چطور پیش میره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سکس داشتن معمولاً سکس اتفاقی و بدون تعهد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترک کردن بالای عرشه کشتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کندن مثلاً از دفتر یک برگه کند ، پاره کردن، عازم شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی رو اطراف محله ای یا صحنه ای بردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

به خواب رفتن، بسیار خسته بخواب رفتن، غش کردن، از حال رفتن یاس نامیدی دلسرد، صدای تالاپ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

( معمولابا:upیاout ) باجستجویافتن یابه دست آوردن، پیدا کردن دنبال. . . بودن، سعی در پیداکردن کسی برای کار یا نیازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

هم زدن مخلوط کردن، تو کله کسی فروکردن، فهماندن، القا کردن، ریختن ومیکس کردن اضاف کردن توی میکسر ، وادار کردن کسی به انجام کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به زحمت دست و پا کردن، به زحمت جور کردن، سرهم کردن، جور کردن، ( از اینجا و آنجا ) فراهم کردن، ( خرده خرده ) جمع کردن، جمع و جور کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به زور وارد شدن، چپیدن، به زور گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

خواب رفتن، خواب گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

خسته کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

کاهش اندازه یا تعداد، کاهش دادن، کم کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

رو به افول، رو به نابودی نهادن، رو به پایان، به تدریج ناپدید شدن، فروکش کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پول قرض گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

نزدیک نگه داشتن، دم دست نگه داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

روی. . . . حساب کردن، در نظر گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

مسئولیت کارهای دیگری را به عهده گرفتن، جای کسی دیگری بودن به علت غایب بودن طرف، به جای کسی نشستن، به عهده گرفتن کارهای شخصی دیگر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

بارداری، آبستن شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

انتقاد کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به عنوان. . . . . شناختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مثل کنه چسبیدن به، پیله کردن، موی دماغ شدن، انگل کسی شدن، توجه جلب شدن، چسبیدن به

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به نمایندگی عمل کردن، به نماینده ی. . . برخاستن نماینده شرکت یا گروه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

مکرراً شبکه های تلویزیونی رو عوض کردن ورق زدن سریع روزنامه ها و مجله وغیره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

قطع و وصل شدن صدا پشت تلفن همراه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

پیله کردن، ذله کردن، موی دماغ شدن، به ستوه آوردن، اذیت کردن، یکسره ایراد گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

موضوعی در میون گذاشتن با دیگران حل کردن اختلاف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

مسئول بودن تاوان دادن، سزای کاری رو دادن از طرف کسی حرف زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

باشتاب فرستادن، با شتاب رفتن عزیمت کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

روانه کردن، راندن دور فرستادن کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

قاه قاه خندیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

کسب تجارت، حمایت، یا رای گرفتن از کسی انتقال غیرقانونی پول، اختلاس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

ور رفتن، پرسه زدن، گذراندن زمان با انجام کارهایی جهت لذت بردن مثلاً هرس کردن باغ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اضافه کردن نکات اضافی به چیزی نوشته شده یا صحبت شده