تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خواب ماندن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حذف شود ، زدوده شود ، از بین ببرد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

متقاضی ، داوطلب ، کاندیدا

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ذهن گیرا ، اشاره به باهوش بودن داره ذهن باهوش ، زرنگ، ذهن روشن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Polishingدر پزشکی یعنی جرمگیری کردن بعد مثالشم میشه : Polishing of teethجرمگیری دندان

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Unintended :غیرعمدی و ناخواسته مثلا: بارداری تا خواسته ، ( غیرعمدی ) :Unintended pregnancy Pregnancy:بارداری

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

متاثر نمی شوند ، اثر ندارد بر روی فرد ( در پزشکی ) مناسب او نبودن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اشاره کرده است

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Junk food غذایی با ارزش غذایی پایین ، بی ارزش Consumption of junk foods مصرف کردن غذاهایی با ارزش غذایی پایین

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لطفاً توجه کنید :please note

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در پزشکی : Compliance with medication :خوردن سر وقت دارو Medication compliance :به موقع خوردن دارو ( _این جا یه جورایی معنی پیروی کردن میده مثلا پ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Worsening بدتر شدن ، وخیم ترشدن مثال : Symptoms worsening over weeks or months. علائم ( علائم بیماری منظوره ) در طی هفته ها تا ماه ها بدتر می شود پس ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Complications در پزشکی به معنی ( عوارض ) ناشی از بیماری هست مثلا : Complications of the disease چی شدپس :عوارضی از بیماری ، عوارض ناشی از بیماری Di ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Walk me throught به معنی راهنمایی کردن شخصی، قدم به قدم توضیح دادن چیزی به کسی ، بررسی یا توضیح یک موضوع. . . . . Walk me throught itو اینجا به معنی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

در پزشکی به معنی ضربان heart rate:ضربان قلب

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

Breast سینه مثال brest cancerسرطان سینه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

کم رنگ شدن هم معنی میده Bleached her hair

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آغاز شود

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بخش ها ، قسمت ها ، نقاط

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معنی قرار دادن هم میده left her او را قرار داد معنی میده علاوه بر ترک کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بخش مرکزی هسته

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

امروزه ، هرروز

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

applying. Pressure اعمال فشار. Applying به معنی اعمال کردن ، درخواست کردن ، بکار بردن Pressureهم به معنی فشار پس میشه اعمال فشار یا بکار بردن فشا ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آشکاراـواضح ـ صریحاـ مشخصا

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نوزاد عادی ( رسیده ) term infants نوزاد نارسPre_term infants

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نگرش ـ دیدگاه ـ طرز برخورد ـ رفتار

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شماری ، تعدادی ، مجموعه ای

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Verbal aptitude توانایی گفتن و نوشتن Aptitudeتوانایی ، استعداد، لیاقت Verbalگفتن نوشتن همچین معنایی هم میده

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Staining رنگی ، درآزمایشگاه میکروبیولوژی ( پزشکی ) به معنای رنگ آمیزی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Major عمده _اصلی Majorityاکثریت

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در پزشکی به معنای تشخیص داده نمی شود

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از دست دادن حافظه ، آلزایمر

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چینش شده ، مرتب، منظم

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همه ما _همگی ما Us all

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قحطی ، خشک سالی: drought

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فورا ، فوری ، سریعا، بلافاصله

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

test result نتایج تست ، نتایج آزمایش، نتایج آزمون ، نتایج امتحان معنی کلمه testمیشه: ( تست، آزمون ، آزمایش ، امتحان ) result:هم به معنی نتیجه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

allowsاجازه دادن ، امکان رو دادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Hand out _ Give out _ منتشر کردن ، ارسال کردن ، پخش کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Shook_ ( به معنی تکان دادن ) She shook her head او سرش را تکان داد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Cancelled_کنسل کردیم ، میکنیم ( کنسل کردن مثلا برنامه ) We cancelledما کنسل کردیم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

او راه می رود: she walks__

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Produced سازنده، ساخته شده The fibers are synthetically produced فیبرهایی که به صورت مصنوعی ساخته می شوند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رژیم غذایی ضعیف poor diet Poor فقیر ، ضعیف Dietرژیم غذایی ، رژیم گرفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پزشکی به معنی بیمار هست

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Climate اقلیم وآب و هوا و کاربرد دیگه ( جو ) مثلا climate of trust به معنی جو اعتماد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Fosteringپرورش دادن Fostering a climate trust پرورش دادن جو اعتماد Climate جو Trust اعتماد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تاثیر داشتن ، نقش ایفا کردن در کاری یا رابطه ای

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نسخه دادن، تجویز کردن

١