walks

جمله های نمونه

1. he walks apishly
مثل گوریل راه می رود.

2. he walks awkwardly
راه رفتنش بدقواره است.

3. he walks the boundary and mends broken fences
او در مرز گشت می زند و نرده های شکسته را مرمت می کند.

4. he walks two hours each day
او روزی دو ساعت پیاده روی می کند.

5. he walks with a certain amount of dash
با ژست خاصی راه می رود.

6. he walks with a gimp in one leg
وقتی راه می رود یک پایش می لنگد.

7. she walks with a pair of crutches
او با یک جفت چوبدستی راه می رود.

8. she walks with a slight hitch
در راه رفتن کمی می شلد.

9. from all walks of life including the nobility
از همه ی طبقات من جمله اشراف

10. there are beautiful walks in every direction from here
در تمام اطراف اینجا،راه های زیبایی برای پیاده روی وجود دارد.

11. they say his ghost walks on the 13th night of every month
می گویند روح او شب سیزدهم هر ماه ظاهر می شود.

12. john is fond of long walks
جان از راهپیمایی های طولانی خوشش می آید.

پیشنهاد کاربران

والکینگ ها
گروه ها، دسته ها، افراد
all walks of the world : تمام گروه ها در سرتاسر دنیا
راه میرود
بخش ها/ گروه ها

بپرس