learner - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throw in the towel: در بوکس وقتی حریفی شکست میخوره برای ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chivalry: I want her to know that chivalry is ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

limp: استوار و محکم نبودن 1: در راه رفتن ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hardcore: سخت کار کردن با ساعات طولانی

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equation: In daily life : a complex situation ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

snuck: گذشته sneak : یواشکی و بی سر و صدا ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

faff: بیهوده وقت تلف کردن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elicit: برای بیاد ماندن معنی : کار معلمان د ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

expense account: خرجهای اداری مثل بلیط هواپیما - اقا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

six figure: حقوق ۶ رقمی . از ۱۰۰، ۰۰۰ دلار تا ۹ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

munchausen: سندرم مونشهاوزن ( مونچهاوزن ) که در ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

streak: خطاب به دوست عزیز باران : Streak ز ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

call it a day: To decide to stop what you are doin ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deity: از ریشه لاتین deus به معنی خدا - ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gop: grand old party : حزب جمهوریخواه آم ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

longevity: /lɒnˈdʒevəti/ نکته تلفظی : وقتی بعد ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

staple: مثال برای بیاد ماندن : staple foo ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

desperate: Desperate : ناامیدی Exasperate : خ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so called: دوستان به زیبایی فرمودند . برای درک ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

savvy: Tech savvy نابغه تکنولژی - خدای تکن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

two peas in a pod: یک روح در دو بدن - رفیق فابریک

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impoverish: از ریشه poverty : فقر به معنی فقیر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

charade: game in which words or phrases are ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get into gear: شروع کاری با انرژی بالا و روشی موثر

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

artillery: Artillery fire : آتش توپخانه Artil ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chauvinist: برترپندار - خود برتر بین نسبت به جن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mitigate: Lessen negative effects کاهش تاثیر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lightning round: در مسابقه یا بازی دور رعدآسا : در آ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ovation: Standing ovasion : ایستاده تشویق کر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fringe: چتری مو - ریشه قالی - هر حاشیه ریشه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gravity boots: چکمه های مخصوص و سنگین برای ورزش کر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overstimulate: stimula به معنی محرک هست . stimula ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't sweat it: Sweat : نگران بودن هم معنی میده

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imminent: لطفا با immanent : دائمی - همیشگی - ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

convey: با convoy : قافله - کاروان لطفا اشت ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

venture: thing دوم nothing هست . ( اشتباه ام ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oblige: نکته تلفظی : وقتی بعد از g حرف e یا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

town square: میدان شهر - میدان مرگزی شهر

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mimicking: در حال تقلید کردن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bound: p. p. of bind : وصل شده - بسته شده ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comb through: ریشه: تمام گشتن و تمام جستجو کردن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

synthetic: مثالها برای بیاد ماندن : synthetic ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not so much as: the guy was not so much polite as h ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stationary: لطفا با stationery : لوازم التحریر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manifest: مثالهای کمک کننده : Manifest lier ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imminent: Bad events are happening very soon ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hemisphere: ریشه : hemi :نیم - نصف Sphere : کر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pinch of salt: در زمانهای گذشته چون یخچال نبوده نم ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

push through: پشت سر گذاشتن موانع و سختی ها

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plausible: Plausible excuses :توجیه های قابل ق ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wipe out: I'm really wiped out : خیلی خسته ام ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jump the gun: ریشه :قبلا برای اعلام شروع مسابقه و ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

condemn: /kənˈdem/ نکته تلفظی : n تلفظ نمی ش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drag your heels: تعلل کردن - این پا اون پا کردن : dr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well up: Well: چاه Up : بالا Well up : اشک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pain in the butt: مایه دردسر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disguise: Dis: متضاد Guise : لباس مبدل

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by no means: به هیچ وجه نیست . مثال :This book ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nutshell: مختصر مفید

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dodging: جا خالی دادن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

break into mainstream: when someone or something has becom ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thingy: یارو - چیزه - ماسماسکه - اون - این ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my way or the highway: یا حرف حرف منه یا راه باز و جاده در ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

laughed out of the room: they laughed at you until you were ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تاخت زدن: Trade in

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we are masters of unspoken words and slaves of spoken words: ضرب المثل آفریقایی ما ارباب حرفهای ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have someone eating out of the palm of one's hand: کسی را کاملا تحت کنترل گرفتن ( مثل ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cheese dip: . a creamy mixture made with cheese ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

straighter than an arrow: معنی تحت الفظی : راست تر از تیر کن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ever since then: از آن زمان تا حالا - از آنموقع تاکن ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the sky isn't blue: معنی تحت الفظی : آسمان آبی نیست یع ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

neck brace: گردنبند طبی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rolling in the dough: Rich, very prosperous, or wealthy. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dine n dash: بخور و در رو Dine : شام یا ناهار خ ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get out of jail card: مراجعه به get out of jail free card

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snuck: گذشته sneak : یواشکی و بی سر و صدا ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

هیچ فرقی ندارند .در بعضی افع ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

منظور گرفتن شماره تلفن کسی & ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

اشتباه از من نیست

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all abroad and nothing home: جیب خالی پز عالی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slip and slide: بازی سر خوردن روی یک لایه پلاستیک ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slip slide: بازی سر خوردن روی یک لایه پلاستیک ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spare me your lecture: a rude way to tell someone that you ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

section eight: افرادی که دارای مشکلات مالی - روانی ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ridder: کسی که از شر چیز ناخوشایندی خلاص می ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chattel real: دارایی از نوع زمین و مستغلات - دار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chattel mortgage: گروگذاری اموال منقول نه مستغلات و ز ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پرسش

-

بپرس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

there's no room to swing a cat: جای سوزن انداختن نیست

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no rest for the wicked: is a proverb that means evil - doer ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

فقط دکمه هایی را فشار دهید که &nbs ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Way too خییییلی زیاد صدای گ ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

تابستان گذشته پانزده طوفان ر ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

اگر مادرت از کارت بو ببره &n ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

عقب انداختن کارها-به تعویق انداختن ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

دو سال پس از محکومیت پنج ساله او، ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

می توانست بگوید put it . در کلیپه ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

اگر چیزی را بیش از ارزش واقعی یا ص ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

My old man : پدر ، شوهر&nbsp ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nationals: مسابقات کشوری هم معنی میده در مقابل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put on my tab: add it to the tabulation for my bil ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chuck e cheese: رستورانهای زنجیره ای Charles enter ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wic card: Special Supplemental Nutrition Prog ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

day old: having been in existence or alive f ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gordo: Fat in spanish در زبان اسپانیایی : ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گوشه ناخن: وقتی گوشه ناخن در گوشت فرو می رود . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snoopy: فضول - مداخله گر - نخود هر آش

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fouett: a pirouette performed with a circul ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uber black: Uber Black is basically the luxury ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clearance racks: قفسه های حراج کلی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

norcal: Northern california : کالیفرنیای شم ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

el diablo: Spanish means oh devil

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unambiguous: خداییش این چه کلمه ایه ؟ خب بگو آش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

biocapacity: Biocapacity refers to the capacity ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leaf blower: وسیله ای مثل جاروبرقی برای جارو کرد ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

waggy tailed: سگ سگها برای بیان احساساتشون دمشون ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plymothian: a native or resident of Plymouth, E ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

puncture resistance: Strong enough to prevent holes appe ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slumber one's life away: بجای کار و فعالیت ، عمر را با خوابی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

history in the making: An event that will be remembered as ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

perseverate: مثل کودکان اوتیسمی که بعضی کلمات را ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

postholiday: Post - holiday blue : a feeling of ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

holistay: Stay in home for vacation برای صرف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prawn cocktail: کوکتل میگو Prawn : میگو بعنوان پی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

only go so far: , To have a limited effect Not enou ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dachshund: نوعی سگ مینیاتوری با کمر دراز و پاه ...

١١ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١١ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cloudberry: رزبری زرد مایل به نارنجی گیاهی خود ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pestle and mortar: دسته هاون و هاون

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

purdah: هم معنی برقع :borqa میده هم معنی پر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hook up: ۱ - وصل کردن وسایل برقی به پریز برق ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gi bill: حمایتهای مالی و اجتماعی به سربازان ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tap proof: در مکالمات تلفنی :بدون استراق سمع

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grand poobah: رئیس - بزرگتر - مدیر البته حالت طن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go to pot: Pot :توالت هم معنی میده Go to pot ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sunset clause: تبصره یا بند یا ماده ای که زمان انق ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sugar flower: تزیینات روی کیک . مثل گل و . . . . ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ill wind: اتفاقات بظاهر بد و ناخواسته که سودم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rub someone's nose in it: ریشه : برای تنبیه سگ خانگی وقتی توی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ecowas: Economic community of west african ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

constellate: از ریشه con :together, stella : sta ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quiet quitting: وقتی پرسنل با حداقل انرژی کار می کن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

messiah complex: شخصی که فکر می کنه مثل مسیح موعود ق ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

staple: مثال برای بیاد ماندن : staple foo ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be the in thing: To be very fashionable at the momen ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vote with your wallet: بجای اینکه منطقی تصمیم بگیری با در ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

turbot: ماهی کفشک . یکطرف بدنش قهوه ای و ط ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the great and the good: Superb - outstanding - - terrefic ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

last mile: Last stage مرحله آخر

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

racial justice: با نژادهای مختلف عادلانه رفتار کردن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

climate justice: تغییرات آب و هوایی در اثر گازهای گل ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neurohacking: زیرشاخه ای از biohacking است که در ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chinook: نام هلیکوپتر بوئینگ ch - 47 شینوک ا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

math ain't mathing: ریاضی ریاضی نیست . به شوخی وقتی یه ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gasteroenterology: دکترای گوارش - معده و روده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scream abuse: با صدای بلند ناسزا گفتن . مترادف : ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kolwezi: شهری در جمهوری کنگو در قلب آفریقا ب ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

norman darbyshire: جاسوس انگلیسی ( ۱۹۹۳ - ۱۹۲۴ ) که کو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کرمیت روزولت: کرمیت روزولت فقط سه هفته در ایران ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

expropriate: آیا این ریشه یابی صحیح است ؟ Expro ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

very nature: ماهیت ، هویت Plunder is the very n ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tudeh party: حزب توده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

areate: هوا دادن مثلا باز گذاشتن پنجره تا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tetra pak: جعبه های مقوایی که پلاستیک دارند و ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wog: نامی زننده که سربازان انگلیسی , اهل ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whole host: شمار زیاد ، انبوه , تعداد کثیر

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fsru: کشورهایی که گاز طبیعی ندارند یا با ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vantage ground: مخفف advantage ground : زمین مساعدت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

put through one's paces: to make someone show their skills o ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

con trick: Confidence trick : حقه محرمانه - کل ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

philanthrocapitalusm: انجام کارهای انسان دوستانه منتهی با ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

champagne corks are popping: چوب پنبه های شامپاین ها در حال بیرو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

philanthrocapitalism: انجام کارهای انسان دوستانه منتهی با ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fcev: Fuel cell electric vihicleکه در اثر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uaw: United AutoWorkers

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bri: Belt and route initiative : طرح کمر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

erasmus: اراسموس" برنامه بورس آموزشی تحت حما ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

customs agent: Customs officer و customs official ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reception centre: کمپ که از طرف دولت برای افراد بی خا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scrooge mcduck: شخصیت کارتونی که باوجود ثروت زیاد خ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

off one's head: دیوانه - مست - مجنون

١١ ماه پیش

مدال‌های learner