پیشنهادهای کاردۆ / Kardo (١,٥٢٥)
آنبَرباریس، اَنبَرباریس: زِرِشک
آنتِ اَسید، اَنتی اَسید: اَسیدستیز، پاداَسید، پادتُرشا، پادتُرشک
آنتاگونیسم، آنتاگُنیسم: ستیز، ستیزگری، دشمنی، ناهمسویی، هماوردی، رویارویی، آخشیگ
آنتای: ( زمین - شناسی ) رَخ، رخنه، شکاف
آنتاگونیسم، آنتاگُنیسم: ستیز، ستیزگری، دشمنی، ناهمسویی، هماوردی، رویارویی، آخشیگ
آنتراسِن: شیرزُغال، شرزُغال
آنتراسیت: ( کانیشناسی ) زغالسنگِ خشک، زغالسنگِ ناب، تاوزُغال
آنتروپولوژی، آنترُپُلُژی: مردم - شناسی، انسان - شناسی
آنتروپومِتری، آنترُپُمِتری: مردم - سنجی، انسان - سنجی، اندام - سنجی
آمِرین: دستوردهندگان، فرماندهندگان، فرماندهان، فرمایندگان، فرمان پادان، فرمانبُدان، فرمایش - کنندگان؛ کارفرمایان؛ فرمانروایان
آمفی تِئاتر: تالار، پِلتالار
آمفیبول، آمفیبُل: آذرسنگ
آمفیبیَن، اَمفیبیَن: دوزیست؛ دوزیستان
آمفیبی، اَمفیبی: دوزیست
آمَل: یاریرسان، یاریدهنده، یاریگر، کمکرسان، کمک - کننده
آمُلَج: [عربی - شدەیِ "آمُله"]
آمِن، اَمن: ۱. درپناه، بەزنهار، بازنهار ۲. بیباک، بیترس، نترس، بیبیم آمَن: استوارتر
آمِن السِرب: دل - آرام، دلارام، دل - آسوده
آمَنا: ۱. رازدارشده؛ درستکارشده، گرودارشده ۲. [دیسەیِ دیگرِ واژەیِ "آمِنه"] ( زنِ ) ایمان - آورنده؛ ( زنِ ) نترس آمِنا: ۱. پناه، پناهگاه، امان، اَمنگ ...
آموزِشِ عالی: آموزشِ بالاتر
آموروز: آبسیاهی
آمونیا ( ک ) ، آمُنیا ( ک ) : نوش - آهک، نوشاهک، نوش - آهکه
آمولُن: نشاسته
آمُنیوم، آمونیوم: نوش - آهکین
آمونیا ( ک ) ، آمُنیا ( ک ) : نوش - آهک، نوشاهک، نوش - آهکه
آمونیوم، آمُنیوم: نوش - آهکین
آمیب: ( زندەیِ ) تَکیاخته
آمیرال: فرماندهِ نیرویِ دریایی، دریاسالار، دریابُد؛ فرماندهِ ناوگان، ناوسالار
آمیدون: نشاسته
آمینات: پنبەیِ کوهی
آمین: چنین باد، ایدون باد
آن: آن، دَم، گاه، هنگام، اندک - زمان، اندک - وخت، لَخت
آن - اینستال: کنارگذاشتن، برکنارکردن، برانداختن، ازکارانداختن
آنجِناب، آن جِناب: سرکار
آن - دَفعه: آن - بار
آنطُور، آنطور: آنگونه، آنجور، آنسان
آنٲ، آنَن: هماندَم، دردَم، دریکدَم، بەیکدَم، بیدِرنگ، زود، تند، باشتاب، شتابان
آناآغالیس: ( گیاه ) مَرزَنگوش
آنااُللِیل: پاسهایِ شب
آلوسَن: زردآلویِ نازک؛ سگ - پیرا
آلومین، اَلومین: ( کیمیا ) سیمَکزنگ
آلومینیوم، اَلومینیوم: ( کیمیا ) سیمَک
آلونیت: ( کیمیا ) زاگسَنگ
آلوویئوم، آلوویوم: آبرُفت
آلوئِس: شَبرِ زرد
آلی: ۱. ( رسمی، پزشکی ) ( وابسته به ) هرکدام از اندامهای تَن، اندامی، تَنپارەای ۲. ( وابسته به ) اندامهای هستندەیِ زنده ۳. دارای اندامها یا بخشهایِ گ ...
آلیاژ: ( جُوش - شناسی ﴿فلزشناسی﴾ ) آلیاژ، همجُوش، همبستک، همسرشته، آمیزه، آخشیگ - آمیزه
آلیداد: ( نقشەبرداری ) ( دستگاهِ ) سویاب، ( دستگاهِ ) گوشەیاب
آلیگاتور، آلیگاتُر: سوسمارِ آبی، سوسمارِ پوزەپهن [نکته: برآورد با "کروکودیل= سوسمارِ پوزەباریک، گاندو"]
آماتور: ۱. دوستار، دوستکار ۲. نوکار، تازەکار، خامدست