تاریخ
١ هفته پیش
متن
The entire metropolitan center possessed a high and mighty air calculated to overawe and abash the common applicant.
دیدگاه
٠

"هسته اصلی شهر چنان رفتاری متکبرانه و تحکم آمیز داشت که گویی به عمد برای ترساندن و شرمسار کردن مراجعه کنندگان معمولی طراحی شده بود. "

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
But following the ruckus over the AEP, several states are tinkering with the course material.
دیدگاه
٠

"اما پس از جنجال های پیش آمده درباره برنامه آموزشی ( AEP ) ، چندین ایالت در حال دستکاری و تغییر محتوای درسی هستند. " "پس از حواشی ایجادشده حول برنامه ...

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Indeed, one major lesson in the ruckus over Scorsese's Last Temptation is that believers do care about the historical Jesus and urgently want him to square with the figure they know through faith.
دیدگاه
٠

در واقع، یکی از درس های مهم در جنجالِ فیلم �آخرین وسوسه مسیح� اثر اسکورسیزی این بود که مؤمنان واقعاً به عیسی تاریخی اهمیت می دهند و به شدت می خواهند ...

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
They recorded and toured together, raising a ruckus as well as awareness about violence toward women.
دیدگاه
٠

آن ها ( با هم ) به ضبط آهنگ و تورهای موسیقی پرداختند و علاوه بر ایجاد سر و صدا، افزایش آگاهی درباره خشونت علیه زنان را نیز موجب شدند.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
The staircase winds upwards round a central pillar.
دیدگاه
٠

پلکان به صورت مارپیچ دور یک ستون مرکزی به بالا می رود . wind : پیچیدن - باد

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
The main beneficiaries of those expanded horizons and burgeoning creative confidence were just those younger composers who are now busy writing operas.
دیدگاه
٠

"مهم ترین بهره برداران از این افق های گسترده تر و اعتمادبه نفس خلاقانه فزاینده، دقیقاً همان آهنگسازان جوانی بودند که اکنون مشغول نوشتن اپرا هستند. "

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Amused by her burgeoning vanity, she dawdled over the unpacking to give Mrs Wallington plenty of unencumbered time with her son.
دیدگاه
٠

"با لبخندی از خودبینی روزافزونش، عمداً در باز کردن چمدان ها تأمل کرد تا به خانم والینگتون زمان کافی و بی دغدغه با پسرش بدهد. ""burgeoning vanity" = " ...

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
The stunned pair made a bid for the burgeoning television market.
دیدگاه
٠

این دو نفر شوکه شده ( یا حیرت زده ) ، تلاشی برای ورود به بازار پررونق تلویزیون انجام دادند. Made a bid for" – به معنی "پیشنهاد دادن"، "رقابت کردن برا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
But as the burgeoning health food stores testify, there is a lot more to the dietary supplements market than this.
دیدگاه
٠

"اما همان طور که رشد سریع فروشگاه های محصولات سلامت نشان می دهد، بازار مکمل های غذایی بسیار گسترده تر از این حرف هاست. " این جمله اشاره دارد که اگرچه ...

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Illegal counterfeit manufacturers have taken advantage of a burgeoning circular trade between E C countries in pharmaceuticals.
دیدگاه
٠

"تولیدکنندگان غیرقانونی تقلبی از تجارت چرخشی رو به رشد بین کشورهای اتحادیه اروپا در حوزه دارو سوءاستفاده کرده اند. " ec : europian countries قاچاقچیا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Gloria and I were lagging behind the party as it stepped out into the garden via the orangery.
دیدگاه
٠

وقتی بقیه از نارنجستان وارد باغ شدند، گلوریا و من داشتیم کم کم از گروه عقب می افتادیم. lagging behind the party : از گروه عقب افتادن as it : هنگامی که

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
The drawn-out divorce proceedings were filled with rancor.
دیدگاه
٠

مراحل طولانی طلاق پر از کینه بود

تاریخ
٤ هفته پیش
متن
The photographers looked ready to stampede.
دیدگاه
٠

عکاسان بنظر آماده هجوم بردن می آمدند

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The store is closing out on Saturday.
دیدگاه
٠

مغازه روز شنبه حراج نهایی دارد ( و تعطیل می شود ) . مغازه برای همیشه روز شنبه تعطیل می شود

تاریخ
١ ماه پیش
متن
A solution to the problem of toxic waste is proving elusive in the extreme.
دیدگاه
٠

راه حل مشکل پسماندهای سمی ثابت شده به شدت گریزان و دست نیافتنی است

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The clouds precipitate/are precipitatedas snow in winter.
دیدگاه
٠

The clouds precipitate are precipitated as snow in winter

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Cooling the beaker helps precipitate the compound.
دیدگاه
٠

سرد کردن بشر ( لیوان آزمایشگاهی ) به رسوب کردن ترکیب شیمیایی کمک می کند

تاریخ
١ ماه پیش
متن
To force a decision now would be precipitate.
دیدگاه
٠

اجبار کردن به تصمیم گیری ، عجولانه است

تاریخ
١ ماه پیش
متن
A cool breeze caused a precipitate drop in the temperature.
دیدگاه
٠

یک نسیم خنک باعث کاهش ناگهانی دما شد

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The clouds precipitate/are precipitatedas snow in winter.
دیدگاه
٠

ابرها در زمستان به شکل برف بارش می کنند

تاریخ
١ ماه پیش
متن
An astute businessman and virtual workaholic, he has his finger in more proverbial puddings than Little Jack Horner.
دیدگاه
٠

Finger in more puddings هر جا آشه فراشه. Little jack horner شخصیت افسانه ای که در هر کاری دخالت می کند

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
He has been reluctant to intercede in the past out of deference to the coach's authority.
دیدگاه
٠

او در گذشته به دلیل احترام به اقتدار مربی، از میانجی گری خودداری کرده بود. out of deference to یعنی �به خاطر احترام به�.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Those words drive me to intercede for these wretched souls who are false teachers.
دیدگاه
٠

آن کلمات مرا وامی دارند تا برای این ارواح بیچاره که آموزگاران دروغین اند، شفاعت کنم

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Having come this great distance to intercede for her father, she now seemed instead to be constantly arguing with his shade.
دیدگاه
٠

با اینکه این راه طولانی را آمده بود تا برای پدرش میانجی گری کند، حالا به نظر می رسید که مدام دارد با سایه ی او جر و بحث می کنه . با �روح� یا �خاطره ی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Maybe he was therefore too distant to intercede in the folie a trois developing right under his nose.
دیدگاه
٠

شاید به همین دلیل آن قدر دور بود که نتوانست در جنون سه نفره ای که درست جلوی چشمش در حال شکل گیری بود، دخالت کند

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
In any inquiry,be careful to proceed on right principle.
دیدگاه
٠

در هر تحقیق یا بررسی، دقت کن که بر پایه ی اصل درست پیش بروی. در هرگونه پژوهش، مراقب باش بر مبنای اصول صحیح پیش بروی

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
We received sanction to proceed with our plans.
دیدگاه
٠

ما مجوز برای ادامه دادن برنامه هایمان را دریافت کردیم. ما اجازه ی لازم برای پیشبرد برنامه هایمان را دریافت کردیم. sanction معنی تحریم هم می دهد ولی ن ...

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Frank Mariano negotiates the desert terrain in his battered pickup.
دیدگاه
٠

ف. م. با وانت درب و داغونش بیابانها را در می نوردد - از بیابانها عبور می کند pickup truck : وانت

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Each evolved on different terrain and has hooves to match. Modern breeds stem from these varieties, and feet vary accordingly.
دیدگاه
٠

گونه های جدید از این گوناگونی ریشه می گیرند و بر این اساس پاها متفاوتند

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Each evolved on different terrain and has hooves to match. Modern breeds stem from these varieties, and feet vary accordingly.
دیدگاه
٠

سم اسبها بر اساس زمین های مختلف تکامل یافته

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
The country had been emancipated from thirteen years of middle-level Conservative rule of reasonable efficiency, modest dynamism but small-power idealism.
دیدگاه
٠

حالا حزب دیگری برنده شده و کشور از دست حزب محافظه کار آزاد شده

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
The country had been emancipated from thirteen years of middle-level Conservative rule of reasonable efficiency, modest dynamism but small-power idealism.
دیدگاه
٠

کشور 13 سال توسط حزب محافظه کار با کارایی منطقی و پویایی متوسط اما اهداف آرمان گرایانه جهانی نداشته

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
He that trusts in a lie shall perish in truth.
دیدگاه
٠

کسی که به دروغ اعتماد می کند با حقیقت نابود می شود . منظور اینکه تفکر انتقادی به اطلاعاتی که از دیگران می گیرید داشته باشید و هر دروغ یا کلکی را باور ...

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Scientifically Literate? Methinks thee two protest too much.
دیدگاه
٠

از نظر علمی باسوادید ؟ بنظر من شما دو تا خیلی اعتراض می کنید

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Earth, methinks, Will disinherit thy philosophy.
دیدگاه
٠

بنظر من زمین ثابت خواهد کرد فلسفه تو اشتباه است . زمین فلسفه تو را از ارث محروم خواهد کرد

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Virtually every woman in the '20s swooned over Valentino.
دیدگاه
٠

در دهه 20 میلادی تقریبا همه زنان برای رادولف والنتینو غش و ضعف می کردند . ر. و. هنرپیشه بوده

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The trees were drenched with sunlight.
دیدگاه
٠

درختان غرق نور خورشید بودند . روز خیلی آفتابیی بود

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Unpainted wooden buildings straggle along the main road out of town.
دیدگاه
٠

ساختمانهای چونی رنگ نشده در امتداد جاده بصورت نامرتب پخش و پلا شده اند

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The villages straggle in the mountains.
دیدگاه
٠

روستاها بصورت نامرتب در میان کوهها پراکنده اند

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The university may revoke my diploma.
دیدگاه
٠

Diploma: مدرک لیسانس

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
GRANT and REVOKE statement syntax is different for sequences, procedures and functions in Oracle 10g and DB2 z/OS
دیدگاه
٠

نحوه نوشتن دستورات GRANT و REVOKE در کامپیوتر . . . . . . .

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
He wasn't voted out;he was counted out.
دیدگاه
٠

او با رای گیری حذف نشد . با فرمولی یا بصورت رندوم حذف شد

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
It is my devout hope that we can work together in peace.
دیدگاه
٠

از صمیم قلب امیدوارم بتونیم در صلح با هم کار کنیم

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Hearken unto thy father that begat thee and despise not thy mother when she is old.
دیدگاه
٠

به پدرت که تو رابوجود آورده گوش کن و مادرت را در پیری تحقیر مکن

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
We must be reactive rather than proactive, because becoming motivated and taking initiatives involves gaining power.
دیدگاه
٠

یعنی ما آنقدر قدرت نداریم که فعال و کنشگر باشیم

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Companies are going to have to be more proactive about environmental management.
دیدگاه
٠

شرکتها باید در آینده در مورد مدیریت زیست محیطی فعالانه تر عمل کنند. going to have to باید در آینده

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Parliament came out in open revolt against the president.
دیدگاه
٠

پارلمان در شورش علنی برعلیه رئیس جمهور برخاست

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Sure, he ensconced his old girlfriend Wendy Linka out there.
دیدگاه
٠

یقینا ، او دوست دختر قدیمش را آنجا پنهان کرد - که جدیده نبیندش

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Brian was ensconced behind the bar.
دیدگاه
٠

برایان پشت میله ها - زندان جا خوش کرد

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
It sure saves wear and tear on the boss.
دیدگاه
٠

اینکار مطمئنا برای تمدد اعصاب رئیس خوبه

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
In life, Christopher Jabelman had been an urbane, well-educated man who was drinking his way to oblivion.
دیدگاه
٠

jB در زندگی مرد بانزاکت و تحصیلکرده ای بوده که برای فراموشی مست می کرده

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Robert the next day seemed urbane, sure of himself, even, she thought, pleased with himself.
دیدگاه
٠

روز بعد رابرت اینقدر بانزاکت و با اعتماد به سقف بود که دختره فکر کرد از خود متشکره

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
They manage to lead urbane lives while not having to search the block foolishly for a parking spot.
دیدگاه
٠

آنها طوری مدیریت می کنند که مجبور نباشند زندگیشون را احمقانه صرف گشتن جای پارک ماشین کنند

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Hollywood's slick public relations machine has produced a new improved model of a young movie star.
دیدگاه
٠

دستگاه روابط عمومی ماهر هالیوود یک مدل بهبودیافته از ستاره جوان سینما را تولید کرده

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Slick Mo's Club plays some of the best jazz outside of the Big Easy.
دیدگاه
٠

خارج از Big Easy کلوپ . . . . . بعضی از بهترین جازها را می نوازند

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
It's precisely that sort of slick sales - talk that I mistrust.
دیدگاه
٠

دقیقا این بازارگرمی های حیله گرانه - مزورانه است که من به آن بی اعتمادم

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Big shots get their dander up and memos start flying.
دیدگاه
٠

کله گنده ها که عصبانی میشن ، همه چی از یاد آدم میره

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
He tries to shuffle his work off onto others.
دیدگاه
٠

او سعی می کند کارش را گردن بقیه بیندازد

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
I'll be drawing my pension before he'll ever get around to asking me to marry him!
دیدگاه
١

قبل از اینکه او فرصت کنه از من درخواست ازدواج کنه من حقوق بازنشستگی ام را از بانک درمیارم

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
I hope to get around to answering your letter next week.
دیدگاه
٠

امیدوارمرفرصت کنید نامه هاتون را هفته آینده جواب بدید get around to : فرصت کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
I wish Bill get around to starting his homework.
دیدگاه
٠

ایکاش بیل تکالیفش را شروع می کرد

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
He'll get around to it in the sweet by - and - by.
دیدگاه
٠

یه وقتی او آن کار را انجام خواهد داد

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Mecke couldn't bring himself to spill the beans.
دیدگاه
٠

مکی نتوانست خودش را راضی کنه که راز را برملا کنه

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
You know the score, give the urban kids a slice of country life.
دیدگاه
٠

شما از وضعیت باخبرید بچه های شهری را با زندگی روستایی آشنا کنید

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
We' ve lent him money before, and we know the score.
دیدگاه
٠

ما از وضعیت خبر داشتیم و از قبل بهش پول قرض دادیم

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
We are trying to attract managers who know the score.
دیدگاه
٠

سعی ما اینه که مدیران مطلع را جذب کنیم

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
You don't have to lie to me. I know the score.
دیدگاه
٠

نمیخواد به من دروغ بگی خودم میدونم

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
You know the score - no payment till after the article is published.
دیدگاه
٠

شما وضعیت را می دونید وقتی مقاله چاپ شد پولتون را میدیم

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
My Dad is a sports fanatic. I am going to buy him a wireless sportscast so that he can know the score anywhere.
دیدگاه
١

بابام یه متعصب ورزشیه . میخوام اشتراک شبکه ورزش را براش بخرم

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
The parting between the two great composers was poignantly prescient.
دیدگاه
٠

جدایی بین دو آهنگساز بزرگ به طرز تلخی قابل پیش بینی بود

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
He captured the outlaw and returned to collect his bounty.
دیدگاه
٠

و برای جمع آوری مژدگانی برگشت

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
John Kleinschnitz, in charge of the steel erectors, had two options.
دیدگاه
٠

Jk مسئول سازه فولادی دو گزینه داشت

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Inset: The erector spine muscles lift the torso and the rhomboid draw the scapulae towards the midline.
دیدگاه
٠

ماهیچه های ستون فقرات

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
When were hairier (see No., the erector pili made the hairs stand on end when we needed to appear bigger and scarier. Now, it just gives us goose bumps.
دیدگاه
٠

الان فقط مو به تنمون سیخ میشه

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Hey, put a sock in it, will you? I'm trying to work here.
دیدگاه
٠

هی خفه شو من دارم سعی می کنم اینجا کار کنم

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Tenacity is the bridge to success.
دیدگاه
٠

سرسختی پل موفقیت است

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
It is the unbridled individual interest of a person who forgets the existence of others in thinking only of his own advantage.
دیدگاه
٠

منافع شخصی افسارگسیخته فرد باعث می شود که فرد ، وجود افراد دیگر را بخاطر سود خودش فراموش کند

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Failure to provide insurance rendered him liable to prosecution.
دیدگاه
٠

قصور در تامین بیمه وی را تحت پیگرد قانونی قرار داد

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
He was far too canny to risk giving himself away.
دیدگاه
٠

او آنقدر زیرک بود که برای رهایی خودش خطر کنه

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
The national theatre will be the main beneficiary of the millionaire's largesse.
دیدگاه
٠

Largesse : گشاده دستی - لارژ بودن

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
If we mingle with the crowd we shall not be noticed.
دیدگاه
٠

اگه قاطی جمعیت بشیم دیده نمی شیم

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Ruthless penalising of malingerers and also of sides going over the top has brought about a quiet revolution.
دیدگاه
٠

Going over the top : زیاده روی کردن - افراط کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Underthebasket, leaving him, fat malingerer figure.
دیدگاه
٠

ولش کن گنده تمارضگر را

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Sometimes the workers are even unable to prove they are ill and are adjudged lazy or dismissed as malingerers.
دیدگاه
٠

و تنبل قلمداد می شوند یا بعنوان تمارض کننده منفصل از خدمت می شوند

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
One night there was a heavy snowfall, and in the morning Pike, the malingerer, did not appear. He was securely hidden in his nest under a foot of snow.
دیدگاه
٠

زیر یک متر برف - یک فوت برف

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
She preludes her remarks with a jest.
دیدگاه
٠

او حرفهایش را با شوخی مقدمه چینی می کنه

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
She rocks back and forth on her chair like a mischievous child.
دیدگاه
٠

ظاهرا طرف روی صندلی گهواره ای نشسته . Rocker

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Attempts to measure bile salts directly by continuous aspiration have produced conflicting results.
دیدگاه
٠

تلاشها برای اندازه گیری نمک صفراوی از طریق دم زنی نتایج متناقضی تولید کرده است

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
For many, aspiration to higher things through promotion was tied up with the idea of a larger wage-packet.
دیدگاه
٠

برای بسیاری آرزوی چیزهای بالاتر از طریق ارتقا ، به ایده پاکت حقوق بزرگتر ، گره خورده

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Her singing was atrocious.
دیدگاه
٠

آواز او خیلی بد بود

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The two incidents were only remotely connected.
دیدگاه
٠

دو حادثه فقط کمی مرتبط بودند

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
There was nothing remotely new in this idea.
دیدگاه
٠

درراین ایده هیچ چیز کمی جدید وجود نداشت

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Are you sure you haven't seen anything even remotely suspicious?
دیدگاه
٠

آیا مطمئنی که هیچ چیز اندکی مشکوک هم ندیده ای ؟

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
There is no other player even remotely approaching her calibre.
دیدگاه
٠

هیچ بازیکن دیگری که حتی اندکی به مهارت او نزدیک باشه وجود نداره

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The brew tasted only remotely of beer.
دیدگاه
٠

مشروب فقط کمی مزه آبجو می داد

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Safety glazing is effective but the high cost sometimes prohibits its use in private dwellings.
دیدگاه
٠

شیشه نشکن موثره اما بخاطر قیمت بالا گاهی در خانه های شخصی ا

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
A NORTH-EAST double glazing firm has been fined nearly £000 for breaches of work safety procedures.
دیدگاه
٠

یک شرکت تولید شیشه های دوجداره شمال شرق بعلت نقض رعایت ایمنی کار جریمه شده است

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Double glazing is often a good selling - point for houses.
دیدگاه
٠

پنجره دوجداره برای خونه ها یه مزیت فروشه - خونه با پنجره دوجداره خوب فروش میره

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Every family has a skeleton in the cupboard.
دیدگاه
٠

هر خانواده ای یه ننگ یا موضوع شرم آوری دارد

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
There is a skeleton in the cupboard.
دیدگاه
٠

یه موضوع شرم آور و ننگینی وجود داره

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
He catalogs Jimmy Carter's Sisyphean struggle to make energy independence a central issue during his presidency.
دیدگاه
٠

او مبارزات سیزیفی جیمی کارتر برای تبدیل کردن استقلال انرژی به موضوعی محوری در دوران ریاست جمهوری خود را فهرست می کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
I place a high premium on what someone is like as a person.
دیدگاه
٠

من برای اینکه هر شخص چه مدلیه اهمیت بالایی قائلم

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Your first premium is now due.
دیدگاه
٠

زمان اولین حق بیمه شما الان تموم شده

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Electricity companies pay a premium for renewable energy.
دیدگاه
٠

شرکتهای برق برای انرژی های تجدیدپذیر پاداش می دهند

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
A premium of 2 per cent is paid on long-term investments.
دیدگاه
٠

برای سرمایه گذاری های بلند مدت دو درصد حق بیمه پرداخت می شود

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
You have to pay a premium for express delivery.
دیدگاه
٠

شما برای تحویل سریع باید مبلغ بیشتری بپردازید

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Consumers are prepared to pay a premium for organically grown vegetables.
دیدگاه
٠

مصرف کنندگان آماده اند که برای سبزیجات ارگانیک مبلغ بیشتری بپردازند

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Some players earn obscene amounts of money.
دیدگاه
٠

برخی از بازیکنان مقادیر خیلی زیادی پول به دست می آورند

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
The rug can double up.
دیدگاه
٠

قالیچه دولا میشه - تا میشه

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
You can stay with us; we'll all just double up.
دیدگاه
٠

می تونی پیش ما بمونی . ما اتاقمون را شریک می شیم

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
A punch like that would double up anyone.
دیدگاه
٠

یه مشت مثل اون هر کسی را دولا می کند

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Terry will have to double up with Bill in the front bedroom.
دیدگاه
٠

تری باید با بیل اتاق خواب جلویی را شریکی استفاده کند

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
They laugh so hard they double up with laughter.
دیدگاه
٠

آنقدر می خندند که از خنده دولا می شوند - روده بُر می شوند

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
We shall have to double up the sheets to get them in the drawer.
دیدگاه
٠

ما باید ملافه ها را دو تا کنیم تا آنها را در کشو قرار بدهیم

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Being a foreigner, he did not catch on the joke.
دیدگاه
٠

بعنوان یه خارجی ، جوک را نفهمید - درک نکرد

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
The controversy surrounding the take-over yesterday continued to reverberate around the television industry.
دیدگاه
٠

جنجال پیرامون تصاحب قدرت دیروز در صنعت تلویزیون بازتاب گسترده داشت

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Be nice to people on the way up, because you'll need them on your way down.
دیدگاه
٠

وقتی وضعیت خوبی دارید با مردم خوب رفتار کنید چون وقتی وضعیت بدی دارید به آنها نیاز دارید

تاریخ
١ سال پیش
متن
Chelsea are a 20-1 long shot to win the championship.
دیدگاه
٠

احتمال قهرمانی چلسی 1/20 است

تاریخ
١ سال پیش
متن
Ugly tower blocks dominate the skyline.
دیدگاه
٠

بلوک های برجهای زشت خط افق را تحت الشعاع قرار می دهند

تاریخ
١ سال پیش
متن
The dominant male gorilla is the largest in the group.
دیدگاه
٠

بزرگترین گوریل نر حاکم گروه است

تاریخ
١ سال پیش
متن
He suffered from an oppressively dominant mother.
دیدگاه
٠

او از یک مادر سلطه گر ظالم رنج برد

تاریخ
١ سال پیش
متن
At power new sheriff, and bad boys oppress nation.
دیدگاه
٠

کلانتر جدید راس کار ( در قدرت ) و اراذل و اوباش به مردم ظلم می کنند

تاریخ
١ سال پیش
متن
Be sure that you have never had any regrets in your life which only lasts for a few decades. Laugh or cry as you like, and it's meaningless to oppress yourself.
دیدگاه
٠

مطمئن بشید که در زندگیی که فقط چند دهه طول می کشه هیچ پشیمانیی نداشته اید . هر طور دوست داری یا بخند یا گریه کن و اینکه به خودت ظلم کنی بی معنیه

تاریخ
١ سال پیش
متن
Having a criminal record can be a liability in getting a job.
دیدگاه
٠

برای استخدام شدن سابقه کیفری دردسر سازه

تاریخ
١ سال پیش
متن
He's not thin if anything he's rather on the plump side.
دیدگاه
٠

او لاغر نیست برعکس او به سمت چاقیه

تاریخ
١ سال پیش
متن
He fought fiercely, but his opponent easily got the better of him.
دیدگاه
٠

او با سرسختی جمگید اما حریفش براحتی از او پیشی گرفت

تاریخ
١ سال پیش
متن
She always gets the better of an argument.
دیدگاه
٠

او همیشه در بحث پیشی می گیره

تاریخ
١ سال پیش
متن
Which side got the best of it?
دیدگاه
٠

کدام طرف برنده شد

تاریخ
١ سال پیش
متن
Aye, aye, sir, I'll do it out of hand.
دیدگاه
٠

بله بله قربان من فورا انجامش می دهم

تاریخ
١ سال پیش
متن
We demand an immediate restoration of our right to vote.
دیدگاه
١

ما خواهان بازپس گیری فوری حق رای دادنمون هستیم

تاریخ
١ سال پیش
متن
to outgrow one's fear of the dark.
دیدگاه
٠

از دست دادن ترس از تاریکی

تاریخ
١ سال پیش
متن
Stella: The New York State sentence for a Peeping Tom is six months in the workhouse.
دیدگاه
٠

محکومیت برای یک چشم چران در ایالت نیویورک شش ماه کار در اردوگاه کار است

تاریخ
١ سال پیش
متن
They had to pull up, possibly go to a motorway services or somewhere like that.
دیدگاه
٠

آنها مجبور بودن کنار بکشند و احتمالا به خدمات بزرگراه یا جایی مثل اون بروند

تاریخ
١ سال پیش
متن
Anyway, I pull up a chair by the bed and say hello.
دیدگاه
٠

بهرحال من یه صندلی کنار تخت میارم و سلام می کنم

تاریخ
١ سال پیش
متن
Why don't you just pull up all the plants and have done with the idea of having a garden.
دیدگاه
٠

چرا همه گیاهان را درنمیاری و بیخیال داشتن باغ بشی ؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
Please pull up a chair and join the conversation.
دیدگاه
٠

لطفا یه صندلی بیار و به مکالمه بپیوند

تاریخ
١ سال پیش
متن
She was sharp-witted enough to dodge her attacker.
دیدگاه
٠

او اینقدر باهوش بود که از حمله کننده هاش جاخالی بده

تاریخ
١ سال پیش
متن
He seems just as charming in the flesh as on television.
دیدگاه
٠

اون حضوری به اندازه تلویزیون جذاب بنظر می رسه

تاریخ
١ سال پیش
متن
What's bred in the bone will come out in the flesh.
دیدگاه
٠

درونیات و افکار انسان توسط اعمال و گفته هایش آشکار می شوند

تاریخ
١ سال پیش
متن
You can buy a nice knockoff watch from them.
دیدگاه
٠

شما می تونید یه ساعت تقلبی زیبا ازشون بخرید

تاریخ
١ سال پیش
متن
Is that the real thing or a knockoff?
دیدگاه
١

اون واقعیه یا تقلبیه ؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
The bag is a cheap knockoff.
دیدگاه
٠

کیفه یه تقلید ارزانه