پیشنهاد‌های هومان معمارباشی (٤٠)

بازدید
١٣٤
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦٤

واژه ی عربی� آخر� از کلمه عبرانی Akhar ( اَخَر ) می آید و سپس در زبان های: آسوری: okhar ( او به بعد موکول کرد ) . اُگاریت: akhr ( بعدی ) . آکدی: ukhk ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧٦

در زبان آلمانی باستانی kopjan: نگاه کردن. فریزی kypje. هندی اروپایی: ǵāb: توجه داشتن. آکدی kappu: با دست گرفتن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧٨

این کلمه در فارسی می باشد. اوستایی ( 3000 سال پیش ) : na. سانسکریت ( 3700 سال ) : an. گوتیک ( قرن 4 ) : un. هندی اروپایی پیشین ( 3800 سال ) : ne. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨٨

Foundation از واژه فرانسوی باستان ( حدود 1200 سال پیش ) fondacion می آید. Found از واژه لاتین ( 2700 سال پیش ) fundus به معنای زیرین می باشد، گرفته ش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩٦

زبان کهن فارسی که از شاخه های هندی اروپایی با توجه به گفته ی پروفسور راجر د. وودِرد با قدمتی سه هزار ساله شباهت زیادی به زبان سانسکریت دارد. البته قد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨٧

بالابر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩٣

این واژه در گیلکی به معنای خربزه است. در زبان ارمنی ( قدمت زبان 2600 سال ) sekh می باشد. در یونانی ( قدمت زبان 3500 سال ) : σίκυς ( سیکوس ) . در هیتی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠٠

در زبان گیلکی خاش از واژه سومری haš می آید که به معنی سنگ می باشد که اشاره به سختی استخوان دارد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢١

این کلمه در زبان پهلوی:atur، اوستایی: athra، هندی اروپایی: at، کلدانی: ishatu، سومری: izi می باشد. در بعضی زبان ها مثل زبان کردی به آن �آگر� گویند ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠٤

در زبان آکدی ukurru و در زبان سومری ukurum است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠٦

این کلمه در زبان سانسکریت प्याज़ ( پیاز ) ، ازبکی: piyoz، فیلیپینی: sibuyas می باشد. در زبان هیتی parshiya است که به معنی بخش بخش یا لایه لایه است. د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢٠

�بحر�در زبان سومری Bala و در زبان آکدی Bērtu می باشد که به معنی �جوی آب� است. در زبانهای آرامی، عربی و فارسی بحر است. واژه ی انگلیسی pour از آن گرفت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠٦

کلمه عشق از واژه ی آکدی ( 4500 سال قبل ) eshqu می آید که به معنی قوی، قدرتمند و محکم است و به ارتباط محکم بین دو فرد اشاره دارد . در زبان آرامی ( 400 ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢٠

این واژه از لحاظ مورفولوژی دارای چهار بخش است: Ec lect ic ism. پیشوند ec در زبان یونانی ek می باشد که به معنای �خارج� یا �بیرون از� است. فعل lect ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢٤

کلمه چگالی از واژه ی آرامی sakal می آید که به معنی سنگ است و در زبان عربی و فارسی ثقل می باشد. در زبان کلدانی sikillu که به معنی سنگ نیمه گرانبها است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢٤

پیشوندی است به معنی هاگ. این کلمه در یونانی واژه σπόρος ( سپورُس ) می باشد. در زبان هندی اروپایی پیشین spor است که شکل دیگر آن sper هست که به معنی پخ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣٤

این واژه توسط Filippo Tommaso Marinetti در سال 1909 استفاده شد. این کلمه از یک اسم و یک پسوند ساخته شده است. future ism. که future در زبان سانسکریت ( ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤٩

این کلمه از واژه آلمانی باستان glaz می آید. این واژه در هندی اروپایی ghel می باشد که به معنی درخشان است. کلمه gold هم از این کلمه گرفته شده که به معن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤٠

پیشوند com یا کلمه ی فارسی کومه یا ریشه هندی اروپایی kom ( به معنی نزدیک ) از ریشه ی آکدی kapatu ( کَپاتو ) به معنی جمع کردن می آید. ریشه ی kapatu هم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦٤

Collection از سه قسمت تشکیل شده: 1:col: که از واژه ی هندی اروپایی پیشین kom می آید که به معنی نزدیک می باشد. 2: lec از واژه ی هندی اروپایی پیشین leg ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥٢

کلمۀ هیولی که به خط یونانی ὕλη ( هیلی ) می نویسند به معنی ماده می باشد. معنی اصلی آن هیزم است. واژۀ دوریک ύλήειϛ ( هلی اِیْس ) از این کلمه مشتق می شو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥٦

توانایی پردازش، قابلیت پردازش

پیشنهاد
٢٦٤

این ضرب المثل بخشی از غزل 125 حافظ است که به صورت زیر می باشد: با خرابات نشینان ز کرامات ملاف هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد که به جای باید از ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥٦

این کلمه از واژه ی آکدی qaštu ( قاشتو ) می آید که به معنی منحنی می باشد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨٠

این کلمه از واژه ی هندی اروپایی پیشین h₂erkʷo ( حِرکوُ ) می آید. که در زبان آلمانی باستان آن arhwō ( ارهوو ) می باشد. که هر دو به معنی پیکان می باشد. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧١

این کلمه در زبان اوستایی هوَرِ یا خوَر می باشد که از واژه ی هندی اروپایی پیشین su می آید. که در زبان آکدی ṣētu ( صیتو ) که به معنی روشنایی است. گرفته ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨٨

این کلمه از ریشه هندی اروپایی per می آید که به معنی جلو می باشد. چیزی که به طرف جلو سیر می کند. مثلاً در کلمه پرتاب که از کلمه ی اوستایی پاراتاب می آ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨٨

از واژه ی هندی اروپایی ki می آید. در زبان عبرانی ki تبدیل به hi می شود و در نتیجه hineh به وجود می آید که در زبان عربی گویند. در طی این تغییرات، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠٨

از واژه ی آلمانی باستانی hi می آید. Hi در زبان هندی اروپایی ki است. چون هر دو از ناحیه گلو تلفظ می شوند پس قابلیت تبدیل شدن به هم دیگر را دارند. در ز ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١٢

کلمه ی tea در زبان یونانی τσάι می باشد. و در زبان عبرانی teh گویند. در زبان چینی باستان 茶 ( چا ) گویند. از اینرو ( ت ) تبدیل به ( چ ) می شود. و همینط ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠٥

برگ در زبان هندی اروپایی پیشین Bhol - io است. صامت b در زبان یونانی تبدیل به p می شود و φύλλον ( فولون ) شکل می گیرد. در واقع بول تبدیل به فول شد. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١٤

کلمه ی theophylline به سه بخش تقسیم می شود: 1: theo: کلمه tea به خودی خود داستانی طولانی دارد. که در tea آن را نیز گفته ام. 2: phyll: یعنی برگ که آن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١٧

این کلمه از واژه ی مصری khita می آید.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢٠

واژه ی آلمانی است که bur از bauer می آید و به معنی کشاورز می باشد. mester از meister می آید که به معنی استاد هست. که روی هم رفته به معنی کشاورز بزرگ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢٥

نوعی مرمر سیاه رنگ که در سازه های روم باستان به کار برده می شده است. اولین بار از آبشار رود نیل به روم آورده شد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٥٤

کلمه ی نور از کلمۀ مصری ( 6000 سال قبل ) nuru می آید که در آکدی ( 4400 قبل ) هم از همان می آید. همچنین این کلمه در زمان حضرت ادریس ( بین 9500 تا 1600 ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣٥

این کلمه از دو بخش تشکیل شده است: 1:oikos یا به خط یونانی οίκος 2: nomos یا خط یونانی νόμος که اولی به معنی خانه و دومی به معنی مدیریت کردن است. البت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٢٦

ریشه کلمه ی سیاست از ساس می آید. و ریشه اصلی آن در زبان سومری sag می باشد که به معنی رهبری کردن، هدایت کردن ( گروهی از افراد می باشد. )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣٦

این کلمه در پزشکی بررسی نشده است. کلمۀ معصّب به معنی عصب دهی شده هم می باشد. در زبان انگلیسی innervated است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤٣

معبد ( معبدی که عموم افراد اجازۀ ورود به آن را نداشته اند )

١