پیشنهادهای حمیدرضا (٣,٣٤٢)
کسی را به زور به جایی آوردن
لذت بردن
به باد انتقاد گرفتن
خیلی ( برای شدت بخشیدن به چیزی استفاده میشود )
پنچر شدن لاستیک پنچر کردن
عشق سرعت بودن به رانندگی پرسرعت علاقه داشتن
طلسم نحسی
مقدار زیاد ( کلی )
فورا سریع
لاستیک ( چهار حلقه )
ناگهان توقف کردن
کسی را به زندان انداختن
عجله کردن هم معنی میدهد. we only have five minutes to get there. let's haul فقط پنج دقیقه وقت داریم تا به آنجا برسیم، بیا عجله کنیم.
از چراغ قرمز رد شدن
وعده غذایی مفصل سور شکم چرانی
زیادی پول گرفتن از مشتری چاپیدن گوش بریدن
ناگهانی ترمز کردن پا روی ترمز گذاشتن
اتومبیل ماشین
تا ته گاز دادن تا آخر پدال گاز را فشار دادن
ساده لوح زودباور
خوب پیچیدن ( در مورد ماشین ) this baby corners like it's on rails این اتومبیل خوب میپیچد.
بهتر بودن از
وای! یا مسیح
با سرعت رفتن ( اتومبیل ) سریع رفتن
آماده و مشتاق عمل بودن
چی اذیتت میکنه؟ چته؟
حاضر و آماده
هیکلی
خود را غرق کاری کردن توجه خود را کاملا متوجه چیزی کردن
اوقات خوش
برای کاری ساخته شدن به صورت ذاتی توانایی کاری را داشتن
بدتر شدن فاسد شدن خراب شدن
به شدت عرق کردن مثل خوک عرق کردن
چاقالو
چرت و پرت نگو!
هرگز هیچوقت
حمام رفتن ( در باشگاه )
دست به سیاه و سفید نزدن
به آب و آتش زدن
در چه حالی؟
تا دم صبح بیدار ماندن تا آخر شب بیدار ماندن
مدام تمام غذای کسی را خوردن
آدم سیری ناپذیر
زدی تو خال
به راحتی کاری را انجام دادن
تلفن هم معنی میدهد. تلفن را برداشتن
بلند آروغ زدن
با لگد بیرون کردن
با ملاحظه رفتار کردن مدبرانه رفتار کردن
به غذای درون یخچال حمله کردن تمام غذاهای درون یخچال را خوردن