پیشنهادهای محمد حمید نیک روان (١٢٠)
خودروبانی ( محل نگهبانی از خودرو ) جاخودرو ( جایی برای گذاشتن خودرو )
نگهداربان ، نگهدارگاه ( محل نگهداری خودرو، موتور و . . . ) نگهبانگاه ( محلی که در آن از خودرو و . . . نگهبانی می شود. )
چرخواره، چرخانه
برخورد ، برخورد کردن ، به هم خوردن
برخورد ، به هم خوردن
در ریاضی: شمارنده
گروهان ، دسته، دستگان، گردانه
اندازگان، اندازه پایه
ریشگی، خُردانه
بُن، ریشه، خُردیاب
در ریاضی:ریشه گیری، بن گیری، بُنش، خُردیاب
در ریاضز: آغازین
در ریاضی: پایانگاه، پایانه، پایان رس
در ریاضی: منها
درست
مولفه ( بردار ) = شمارگان
راستاها
چند بُعدی= چند راستایی
بُعد= راستایی
کانون راستایی، کیان راستایی، چله راستایی ( اشاره به چله کمان )
چند راستایی
راستایی
ریاضی: میله
تک، تکی، تک گانه، تکوار
ریاضی : زوج، دوگان
مضرب ۳ = سگان ( سه گان ) یا نمایگان ۳
در ریاضی: نما، نمای، نمایگان. ( ۳ ضربدر ۵ یعنی عدد ۳ پنج بار به نمایش در آمده و جمع می کنیم. )
شکست ( به ) ، شکستن، خرد کردن،
در ریاضی: کاستن، کاهش، منها، کم کردن
در ریاضی برای چند ضلعی ها : بُرش کُنجانه، کنجانه، کنج برش قطر دایره: نیمساز گردی
منشور چهار پهلو ( مکعب مربع = منشور همسان، منشور همسانه ) و ( مکعب مستطیل= منشور چهارگان طا منشور چهار پهلو )
کوهوار
همپرتو، قیفوار
لوله
در ریاضی: ابتدا، سر
برون کنج، کنج بیرونی، گوشه بیرونی
درون کنج، کنج درونی، گوشه درونی
میان کُنج، کنج میانه ، گوشه میانه، میان گوشه
بیرون، برون
درون، توی
کمانه، کمانی ، رودانه
در ریاضی : تیز کمان
در ریاضی: کمانگون، قاچ تیز .
قاچ ( قطاع دایره= قاچ گردی )
برخورد با لبه
در ریاضی: برش، بزرگ. در دایره، وتر = بُرش ( وتر دایره= برش گردی ) در مثلث، وتر =لبه بزرگ ، کنار بزرگ، ( وتر مثلث= لبه بزرگ مثلث )
برش گردی
در ریاضی: نیمساز ( گردی )
پرتو گردی
نیمساز گردی