پیشنهاد‌های فاطمه کریمیان (٦١)

بازدید
٣٦
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

آینده پر از فرصت های تازه است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

فیلمبرداری/ ساخت یک فیلم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

ریختن تو خیابون برای اعتراض/ اغتشاش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

( یک اصطلاح آمریکایی ) به معنی: مکالمه های غیر رسمی و روزمره بین همکاران در محل کار.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

در آوردن لباس و برهنه شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

یه تکونی به خودت بده و بیشتر تلاش کن!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تمام انرژی خود را برای انجام کاری استفاده کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ایول!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مبارز سیاسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

رابطه سمی. تهش هیچی نیست، فقط خودتو عذاب میدی تو این نوع رابطه!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

من خودم اینکاره ام!

پیشنهاد
١٢

این اصطلاح رو بریتیش ها به شوخی به کسی میگن که یه تخته اش کمه : ) ) He brought only shorts and t - shirts when he went to Sweden in the winter – I ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

امتحان کردن، سعی کردن برای انجام چیزی. غیر رسمی تر از Have a go هستش.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

تازه کجاشو دیدی!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به آدم اسکل هم میگن : ) )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

از نفس افتادن

پیشنهاد
١١

مثل آب خوردن آسون!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اینم شانس ماعه دیگه. اصلا انصاف نیست!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سریع بر میگردم - دو دقیقه ای بر میگردم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تظاهرات The demonstrations of 15 Khordad 1975

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

منافع ملی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خیلی خسته ( بریتیش )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بفرما ببینم! حرفتو ادامه بده ببینم!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

آباژور

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

خرید اینترنتی What are you doing? - Surfing and turfing

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

یه اسلنگ آمریکاییه به معنی "احمق"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

کصنمک بازی در آوردن Don't pussyfoot around!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

تو رو مثل کف دستم میشناسم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

به یه نتیجه ای رسیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

در عرض چند دقیقه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

موی چرب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

بیش از حد خسته بودن I was running on fumes yesterday, so I couldn't concentrate in the meeting

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

بلاتکلیف بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

جون گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

جاده هموار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

یه مدت خیلی طولانی I've had this hat for donkey's years

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

داشتن گرایش کمونیستی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

کمتر طعنه بزن!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

کسی که حسابی واسه مسافرتش مایه میزاره و خرج میکنه تا در آسایش کامل باشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به صورت عمده خرید کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

منافع مادی، علایق مادی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

آفتاب گرفتن. Let's go and do some sunbathing

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

عمامه!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تلکه کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

تغییرات گسترده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

فعالیتی که اصلا آینده ای نداره و یا با انجامش دادنش اصلا حس خوبی بهت دست نمیده. He quit his job because he thinks it was a mug's game

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

هولی شت - خارشو . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تفکری که مخالف با حقیقت و اطلاعات موجود هستش.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بعد از یه مدت کوتاهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یه آدم نچسب!

١