تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

Walk into Sth برخورد کردن به چیزی . E. g . Arash walked straight into a wall. He can’t have been looking where he was going َآرش در حال راه رفتن با ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

👈🏿 Maryam ⭐walked past⭐ me without speaking. She can’t have seen me مریم بدون صحبت کردن از کنارم رد شد. امکان نداره منو دیده باشه. 👈🏿?How do y ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

دریای متلاطم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

drage=

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

پر هزینه، هزینه بر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

برق افتاده، جلا خورده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

جلا خورده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

یه همدم همیشگی مث من

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

هوش مادر زادی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

الله اکبر

پیشنهاد
١

ترکیبهایی از داروها و درمانها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

ادامه دادن به . . . They continue with the aging route until they ultimately decline and die

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سلول مخمر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

dailiness

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

جلو چیزی را گرفتن e. g. he could no longer fight down his tears

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

هوای بد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

( مثلاً ) به زبان اصلی Can you read Shakespeare in the original

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

همه چی تمومه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تفنگ مسخره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

چی میگی؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

هدف احتمالی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

( از دست ) لیز خوردن و افتادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

قرارتون ( پسر و دختری ) چطور بود؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تعداد زیادی از ما ( نفرات )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

داخل یک سازمان یا مجموعه و گروه کار/فعالیت کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

( مثلاً: شبیه ) . . . هیچ مکان دیگه ای نیست This building like no other place on Earth

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

همش برمیگرده به. . . ، همش دربا ه ی. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

( به خود/دیگری ) فرصت دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

دوستی کردن، دوست شدن

پیشنهاد
٢

جنبشی برای حرکت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

بازداشت خانگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

انجام دادن دستورات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

حکومت کردن توسط فقیه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پروتستان ها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

قشر متوسط به بالا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

سوابق ساختگی ( غیر موثق )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

▪️Get caught ۱ ) خود را اسیر کسی کردن، خاطرخواه کسی شدن ۲ ) دستگیر شدن You wanna get caught and punished میخوای دستگیر و مجازات ت/محاکمه ت کنن! [Ba ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

طوطی حامی ( طرفدار ) منظور: مث طوطی حرفی/ایده ای رو تکرار کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

کار پیدا کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Give a hand=

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

every once in a while=

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

On your own=

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای این/آن مورد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تعادل ( ذهنی یا . . . ) کسی را بهم زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

✅هر کدام یک نفر ✅ ( به ازای ) هر نفر یکی ✅هر نفر یکی ( مثلاً به ازای هر نفر یک کامپیوتر/لپ تاپ بایستی موجود باشه تو کلاس درس ) . . . But we would ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

غیر رسمی nonofficial cover aperative مامور مخفی غیر رسمی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

( عامیانه ) خدا میدونه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

( عامیانه ) پرسیدن، سوال کردن از کسی

پیشنهاد
١

اعتقاد داشتن به حق و ناحق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

معاون عملیاتی