پیشنهادهای Farhood (٧,٧٥٣)
Walk into Sth برخورد کردن به چیزی . E. g . Arash walked straight into a wall. He can’t have been looking where he was going َآرش در حال راه رفتن با ...
👈🏿 Maryam ⭐walked past⭐ me without speaking. She can’t have seen me مریم بدون صحبت کردن از کنارم رد شد. امکان نداره منو دیده باشه. 👈🏿?How do y ...
دریای متلاطم
drage=
پر هزینه، هزینه بر
برق افتاده، جلا خورده
جلا خورده
یه همدم همیشگی مث من
هوش مادر زادی
الله اکبر
ترکیبهایی از داروها و درمانها
ادامه دادن به . . . They continue with the aging route until they ultimately decline and die
سلول مخمر
dailiness
جلو چیزی را گرفتن e. g. he could no longer fight down his tears
هوای بد
( مثلاً ) به زبان اصلی Can you read Shakespeare in the original
همه چی تمومه
تفنگ مسخره
چی میگی؟
هدف احتمالی
( از دست ) لیز خوردن و افتادن
قرارتون ( پسر و دختری ) چطور بود؟
تعداد زیادی از ما ( نفرات )
داخل یک سازمان یا مجموعه و گروه کار/فعالیت کردن
( مثلاً: شبیه ) . . . هیچ مکان دیگه ای نیست This building like no other place on Earth
همش برمیگرده به. . . ، همش دربا ه ی. . .
( به خود/دیگری ) فرصت دادن
دوستی کردن، دوست شدن
جنبشی برای حرکت
بازداشت خانگی
انجام دادن دستورات
حکومت کردن توسط فقیه
پروتستان ها
قشر متوسط به بالا
سوابق ساختگی ( غیر موثق )
▪️Get caught ۱ ) خود را اسیر کسی کردن، خاطرخواه کسی شدن ۲ ) دستگیر شدن You wanna get caught and punished میخوای دستگیر و مجازات ت/محاکمه ت کنن! [Ba ...
طوطی حامی ( طرفدار ) منظور: مث طوطی حرفی/ایده ای رو تکرار کردن
کار پیدا کردن
Give a hand=
every once in a while=
On your own=
برای این/آن مورد
تعادل ( ذهنی یا . . . ) کسی را بهم زدن
✅هر کدام یک نفر ✅ ( به ازای ) هر نفر یکی ✅هر نفر یکی ( مثلاً به ازای هر نفر یک کامپیوتر/لپ تاپ بایستی موجود باشه تو کلاس درس ) . . . But we would ...
غیر رسمی nonofficial cover aperative مامور مخفی غیر رسمی
( عامیانه ) خدا میدونه
( عامیانه ) پرسیدن، سوال کردن از کسی
اعتقاد داشتن به حق و ناحق
معاون عملیاتی