فرهاد سليمان‌نژاد - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

acolyte: مؤمن، مرید، سرسپرده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acolyte: مؤمن، مرید، سرسپرده

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self fashioning: خودسازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contextual: زمینه مند

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grouping: ( جمع ) دسته جات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grouping: ( جمع ) دسته جات

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stratum: طیف

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stratum: طیف

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

succumb: مقهور ساختن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

restore: احیاء کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arbitrariness: دلبخواهی بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

said: When all is said and done : با در ن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

done: When all is said and done : با در ن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lexicon: ادبیات ( مثلا: در ادبیات سیاسی فلان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

optic: نگرش، منظر، دید

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

belonging: تعلق ( مثل cultural belonging : تعل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

depth: sink to depth : به قهقرا رفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

iceberg: tip of the iceberg : ( تحت الفظی ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

troubling: آزارنده، رنج آور، دردآور

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come back: ظهور دوباره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clarification: توضیح

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overused: پرکاربرد، مصطلح

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

signal: نشانگر چیزی بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ad hoc: اتفاقی، فی البداهه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discerning: تیزبین، نکته سنج، تیزفهم، باریک بین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rendition: شرح، روایت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unstinting: بی دریغ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unstinting: بی دریغ

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lore: داستان، روایت، شرح

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lore: داستان، روایت، شرح

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bravado: دلیری، تهور، شجاعت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uncontrollably: بی اختیار، بی اراده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uncontrollably: بی اختیار، بی اراده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sanguinary: خون خوار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aestheticize: زیبایی شناسانه کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cultured: فرهیخته

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cultured: فرهیخته

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non grata: [لاتین] نامطلوب، persona non grata ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brandish: عرض اندام کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inspection: نظارت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unendowed: موروثی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grantee: ویژه خوار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uniquely: به طرز بی مانندی، به طرز منحصربه فر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

epiphany: کشف و شهود

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unassimilable: غیر قابل هضم، غیر قابل پذیرش

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

battle cry: فریاد هل من مبارزطلبی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

battle cry: فریاد هل من مبارزطلبی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

battle cry: رجزخوانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

novelistic: ادبی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mega: اَبَر

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well argued: مستدل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

extent: of the extent to which : تا چه حد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

use value: ارزش عملی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unexamined: ناآزموده، نسنجیده، بررسی نشده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unexamined: ناآزموده، نسنجیده، بررسی نشده

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self clarity: خودپالودگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uncontrollable: مهارناپذیر، غیر قابل مهار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uncontrollable: مهارناپذیر، غیر قابل مهار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

saga: افسانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

saga: افسانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

misanthropic: مردم ستیز، مردم گریز

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stylistically: به لحاظ سبکی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stylistically: به لحاظ سبکی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plausibility: باورپذیری، صحت، اعتبار، درستی، موجه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plausibility: باورپذیری، صحت، اعتبار، درستی، موجه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as though: طوری . . . که انگار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

passionately: شورمندانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

assassinate: از میان برداشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assassinate: از میان برداشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beneath contempt: بی مقدار، بی ارزش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wilderness: دربه دری، انزوای سیاسی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aestheticization: زیبایی شناسانه کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

affluent: متمول

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rising: فزاینده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dovetail: جور در آمدن، چفت و بست شدن، هماهنگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dovetail: جور در آمدن، چفت و بست شدن، هماهنگ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unfalsifable: ابطال ناپذیر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unfalsifable: ابطال ناپذیر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marooned: منزوی، یکه و تنها، تک افتاده، دور ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

marooned: منزوی، یکه و تنها، تک افتاده، دور ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dismay: بهت و حیرت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

traumatic: دلخراش

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

undeterred: بی اعتنا، بی توجه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undeterred: بی اعتنا، بی توجه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hand picked: برگزیده، منتخب، دست چین، گلچین، گزی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invest: تفویض کردن، بخشیدن، واگذار کردن، وا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pith: ایجاز

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

telos: غایت، هدف نهایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

telos: غایت، هدف نهایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

la: به سبک، به شیوه ی، به سیاق

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

la: به سبک، به شیوه ی، به سیاق

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

orgiastic: شادخوارانه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in a word on: در یک کلام

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

greed: ولع

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chink: chink in sb's armour : [مجازا] نقطه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chink: chink in sb's armour : [مجازا] نقطه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quiescence: رخوت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quiescence: رخوت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mild mannered: ملایم، آرام، مؤدب، متین، موقر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mild mannered: ملایم، آرام، مؤدب، متین، موقر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marathon: طولانی و نفس گیر

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eo ipso: فی نفسه، به خودیِ خود، لزوماً

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

edenic: مربوط به باغ عدن، بهشتی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

edenic: مربوط به باغ عدن، بهشتی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

initiation: تشرف

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dualistic: ثنوی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wholeness: تمامیت، کلیت، یکپارچگی، انسجام

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wholeness: تمامیت، کلیت، یکپارچگی، انسجام

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

convinced: [انسان] معتقد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

convinced: [انسان] معتقد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bandwagon: jumpe on the bandwagon : [فرصت طلبا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

avowed: اعلام شده

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vanquished: [انسان] سرخورده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vanquished: [انسان] سرخورده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grudgingly: با اکراه، با بی میلی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a dyed in the wool: از بیخ و بن، از فرق سر تا نوک پا، ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

syncretic: التقاطی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

syncretic: التقاطی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

compromised: سازشکار، مصالحه گر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compromised: سازشکار، مصالحه گر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self defeating: نقض غرض، نتیجه ی عکس دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rectitude: خلوص

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disruption: کارشکنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

encomium: ارج نامه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

encomium: ارج نامه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

habilitation: رساله ی استادی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

habilitation: رساله ی استادی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

demurely: با تبختر، متبخترانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tribute: be tribute to : مرهون چیزی بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pristine: بی عیب و نقص

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thrownness: پرتاب شدگی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everydayness: روزمرگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flickering: کورسو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fusion: درهم آمیزی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

schoolchildren: بچه مدرسه ای

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

schoolchildren: بچه مدرسه ای

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bequeath: بر جای ماندن ( مثلاً : میراث بر جای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bequeath: بر جای ماندن ( مثلاً : میراث بر جای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

separating: متمایزکننده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

convolution: پیچ و تاب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

convolution: پیچ و تاب

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

measurelessness: بی کرانگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

survive: تاب آوردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preponderance: قاطبه ی، اکثریت، بیشینه ی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consume: به تباهی کشاندن، فاسد کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

movingly: به طرز تکان دهنده ای، به نحو تأثرآو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

movingly: به طرز تکان دهنده ای، به نحو تأثرآو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inferior: inferior to : مادون چیزی بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

staunch: قاطع، مثلا staunch opposition : مخا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

staunch: قاطع، مثلا staunch opposition : مخا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consider: قلمداد کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tacitly: تلویحاً

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thematize: مضمون پردازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thematize: مضمون پردازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bearing: ثمربخش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hitherto: در جملات گذشته: تا آن زمان

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heave in sight: ( بسته به سیاق عبارت ) پدیدار/هویدا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

owing to: وامدار/مرهون/ مقروض/مدیون کسی یا چی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deny: سلب کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

identitarian: هویت طلبانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

identitarian: هویت طلبانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beholder: ناظر، نظاره گر، تماشاگر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beholder: ناظر، نظاره گر، تماشاگر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

phantasmagorical: وهم آلود، خیالین، متوهمانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

phantasmagorical: وهم آلود، خیالین، متوهمانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fulfil: محقق ساختن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eulogy: مدحیه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

obsessive: وسواس گون

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enrooted: ریشه دار

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

caricatured: مضحک، خنده دار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guiding: راه گشا

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

favourably: با حُسن نظر، با نظر مساعد، با نظر م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

favourably: با حُسن نظر، با نظر مساعد، با نظر م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nagging: ناخوشایند

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

litter: آلوده بودن/ساختن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unquestioningly: بی چون وچرا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

publication: اثر منتشرشده/به چاپ رسیده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

heroically: قهرمانانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

selectively: به صورت حساب شده

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diary entry: یادداشت روزانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diary entry: یادداشت روزانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

leitmotif: بن مایه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

none too: نه چندان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

correspondingly: به همان اندازه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

incertitude: سردرگم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perceived: محسوس

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exchange of letters: مکاتبات

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

excrescence: اظهارات نابهنجار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ethos: خلق و خو، روحیه، طبع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ethos: خلق و خو، روحیه، طبع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fledgling: تازه تأسیس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fend off: خنثی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

concision: نوشته ای موجز و بدون اطناب و زیاده ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concision: نوشته ای موجز و بدون اطناب و زیاده ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mores: شعائر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brutality: توحش

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abundance: انبوه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abundance: انبوه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as a rule: علی القاعده، اصولا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defensive: متزلزل

٤ ماه پیش

مدال‌های فرهاد سليمان‌نژاد