فرهاد سليمان‌نژاد - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aestheticization: زیبایی شناسانه کردن

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dramatic: حزن انگیز

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beleaguered: تحت حمله، مورد هجمه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fervour: شور و احساس درونیِ عمیق

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alarm: نگرانی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appeal: توسل

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epiphenomenon: پدیده ثانوی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sing the praises: نغمه ستایش سر دادن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grief: comes to grief: ( توام با تأسف و ان ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self appointed: خودفرموده، خودگماشته

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unhinged: از بند رسته

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

formulate: قاعده مند کردن/شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dyspeptic: ناگوار، تندخویانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

irredentist: استردادطلبانه، الحاق گرایانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irredentist: استردادطلبانه، الحاق گرایانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misfortune: مصیبت، محنت، ادبار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

belatedly: با تأخیر، دیرتر از موعد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

belatedly: با تأخیر، دیرتر از موعد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

emeritus: استاد ممتاز ( مرتبه ای بالاتر از اس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

representative: ( در برخی موارد به معنی ) مشهود

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intrinsic: ( در برخی موارد به معنی ) مستور، پن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disingenuously: مزورانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

page: رویه، روند، مشی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

value: ( به عنوان صفت ) : سودمحور، سودجو، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

correctness: حقانیت، راستی، بی نقصی، درست بودن، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

emasculation: از مردی انداختن، خواجه کردن، اخته س ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

topos: شالوده، بنیان، بن مایه، موضوع بنیاد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

father figure: پیشوا، رهبر، پدرخوانده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

diatribe: سخن گزنده، حرف دردآلود، کلام زهرآگی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diatribe: سخن گزنده، حرف دردآلود، کلام زهرآگی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seismic: تکان دهنده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deepen: به غور دربارۀ چیزی پرداختن، تعمق کر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sight: دیدرس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mockery: طعنه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

one sidedness: یک سویگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one sidedness: یک سویگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

axiological: ارزش شناختی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

axiological: ارزش شناختی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gathering: فزاینده، رو به رشد/افزایش، در راه، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ever growing: روزافزون

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ponderous: ناخوشایند، ملال آور

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as it were: مانند گذشته

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

of itself: به تنهایی، به خودی خود، خود به خود

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

of itself: به تنهایی، به خودی خود، خود به خود

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exhaust: به ته رساندن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exhaust: به غایت چیزی رسیدن/دست یافتن، ته و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tentativeness: عدم قطعیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stirring: نشانه شروع، علامت نخست

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lecturer: استاد حق التدریس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

untroubled: بی دغدغه، بی تشویش، بی تنش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ambivalence: حس دوگانه، احساس متناقض

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

straightaway: بدون معطلی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abomination: دنائت، شناعت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seriousness: وخامت، حساسیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seriousness: وخامت، حساسیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

preferential: سلیقه ای

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preferential: سلیقه ای

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revere: ارج نهادن/گذاشتن، عزیز شمردن، ستودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

selfhood: خودبودگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guise: کسوت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

merge: تلفیق کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inadequacy: نقص، ضعف

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

actualization: بالفعل کردن، عینیت بخشی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

care package: بسته ی مایحتاج اولیه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

common sense: گاه به معنی افکار عمومی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dimension: محدوده، گستره

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

purged: مبری، پالوده، مطهر، پاک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

substance: مایه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn toward: روی آوردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pureness: خلوص

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unarguable: بی چون وچرا، مسلم، قطعی، محتوم، غیر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appeal: فراخوان، دادخواست

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

way station: مرحله

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

add to: شدت بخشیدن Adding to : تشدیدِ

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disillusion: از خواب غفلت بیدار شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disillusion: از خواب غفلت بیدار شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

right: اختیار ( در جمع اختیارات )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

towering: سرآمد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conception: مفهوم پردازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get stuck in: دست به کاری زدن، شروع به انجام کاری ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contemporary: امروزی، بِروز، جدید

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

delayed: دیرهنگام

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

matter of record: امر مسجل، امر مسلم، امر محتوم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

footing: پایه، مبنا، اساس، شالوده، بنیاد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resounding: جنجالی، پر سر و صدا

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

damnable: قابل سرزنش، نکوهیدنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

physiognomic: ظاهری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evident: متجلی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sweeping: جامع نگر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imaginative: متخیل، دارای تخیل خلاق

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ad nauseam: تا حد انزجار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ad nauseam: تا حد انزجار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

posturing: ادا و اطوار، ادا و اتصول، ژست، قیاف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

denigrate: تحقیر کردن، کوچک شمردن، خوار کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sadist: دیگرآزار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

afrocentric: آفریقامحور

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

truncated: مثله شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pertinence: تناسب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trailblazing: جریان ساز، دوران ساز

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tidily: به ترتیب

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sporting: سرگرم کاری بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contour: کناره، حاشیه، لبه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

throw light on: پرتو افکندن بر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay: نهفته بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

devise: تدارک دیدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

find fault with: به دنبال مقصر گشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rogue: خودسر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on all sides: همه جانبه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

occasionally: بعضاً

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

starting point: مبدأ

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

elliptically: به طور مبهم و سربسته، با ابهام، با ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elliptically: به طور مبهم و سربسته، با ابهام، با ...

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unfettered: نامحدود، لجام گسیخته، افسارگسیخته، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rubicon: cross the Rubicon : قدم در راه بی ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rubicon: cross the Rubicon : قدم در راه بی ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thoroughgoing: تمام عیار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thoroughgoing: تمام عیار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

closure: بسندگی، کفایت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

particularity: خاص بودگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

particularity: خاص بودگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seduction: اغوا، افسون، وسوسه، اغواگری، افسون ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seduction: اغوا، افسون، وسوسه، اغواگری، افسون ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vociferously: با هیاهو، با جنجال، با صدای بلند، [ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vociferously: با هیاهو، با جنجال، با صدای بلند، [ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stricture: موضع خصمانه یا سرسختانه، انتقاد تند ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

miscegenation: آمیزش نژادی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shrewdly: هوشمندانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

time honored: دیرینه، دیرین، کهن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

genealogy: تبارشناسی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ensconce: لمیدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ensconce: لمیدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ensconce: جان خوش کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

acid bath: [مجازاً] : آزمون دشوار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forebear: سلف، ( در جمع ) اسلاف

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deliberative: فکری، نظری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ineptitude: بی کفایتی، ناشایستگی، بی جربزگی، نا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ineptitude: بی کفایتی، ناشایستگی، بی جربزگی، نا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chimera: مهمل، توهم، واهی، باطل، تخیلی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chimera: مهمل، توهم، واهی، باطل، تخیلی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

egalitarianism: مساوات طلبی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

egalitarianism: مساوات طلبی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

narrowly: سرسختانه، متعصبانه، موشکفانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marginalization: انزوا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marginalization: انزوا

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inner directed: درون گرا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beneficiary: منتفع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nebulous: نامعلوم، نامشخص، گنگ، مبهم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

acolyte: مؤمن، مرید، سرسپرده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acolyte: مؤمن، مرید، سرسپرده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contextual: زمینه مند

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grouping: ( جمع ) دسته جات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grouping: ( جمع ) دسته جات

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stratum: طیف

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stratum: طیف

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

succumb: مقهور ساختن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arbitrariness: دلبخواهی بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

said: When all is said and done : با در ن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

done: When all is said and done : با در ن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lexicon: ادبیات ( مثلا: در ادبیات سیاسی فلان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

optic: نگرش، منظر، دید

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

belonging: تعلق ( مثل cultural belonging : تعل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

depth: sink to depth : به قهقرا رفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

troubling: آزارنده، رنج آور، دردآور

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come back: ظهور دوباره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overused: پرکاربرد، مصطلح

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ad hoc: اتفاقی، فی البداهه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unstinting: بی دریغ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unstinting: بی دریغ

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lore: داستان، روایت، شرح

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bravado: دلیری، تهور، شجاعت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uncontrollably: بی اختیار، بی اراده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sanguinary: خون خوار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aestheticize: زیبایی شناسانه کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cultured: فرهیخته

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cultured: فرهیخته

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brandish: عرض اندام کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unendowed: موروثی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grantee: ویژه خوار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

battle cry: فریاد هل من مبارزطلبی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

battle cry: فریاد هل من مبارزطلبی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

battle cry: رجزخوانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

novelistic: ادبی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

use value: ارزش عملی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unexamined: ناآزموده، نسنجیده، بررسی نشده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unexamined: ناآزموده، نسنجیده، بررسی نشده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uncontrollable: مهارناپذیر، غیر قابل مهار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uncontrollable: مهارناپذیر، غیر قابل مهار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

saga: افسانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

saga: افسانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

misanthropic: مردم ستیز، مردم گریز

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stylistically: به لحاظ سبکی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stylistically: به لحاظ سبکی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plausibility: باورپذیری، صحت، اعتبار، درستی، موجه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

passionately: شورمندانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

assassinate: از میان برداشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assassinate: از میان برداشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beneath contempt: بی مقدار، بی ارزش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wilderness: دربه دری، انزوای سیاسی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rising: فزاینده

٤ ماه پیش

مدال‌های فرهاد سليمان‌نژاد