فرهاد سليمان‌نژاد - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mete out: [پاداش] نصیب شدن / کردن، اعطا شدن / ...

جدید ١٤ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

declined: تقلیل یافته

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

torment: مشقت

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the shape of: در قالب، بر سبیل، در مسیر

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self appointed: خودسرانه، خودخواسته

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self appointed: خودسر، خودسرانه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exalted: متعالی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

selfhood: خودبودگی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unstinting: بی دریغ

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

genealogy: تبارشناسی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well argued: مستدل

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

removal: برکناری، عزل

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rumination: تراوش فکری

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

generated: مخلوق

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

telos: غایت، هدف نهایی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stability: استقامت

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ad nauseum: ( در منطق ) مغالطه تکرار، طرح پیاپی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unsurpassable: توفق ناپذیر، چیره ناشدنی، غیر قابل ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

optic: نگرش، منظر، دید

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boldness: وضوح و گویایی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fill: فرا گرفتن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

awe inspiring: با صلابت

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

awaken to: واقف کردن یا متوجه ساختن ( نسبت به ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let's say: حدوداً، تقریباً

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aestheticization: زیبایی شناسانه کردن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dramatic: حزن انگیز

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

selectively: به صورت حساب شده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beleaguered: تحت حمله، مورد هجمه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inadequacy: نقص، ضعف

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fervour: شور و احساس درونیِ عمیق

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alarm: نگرانی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appeal: توسل

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epiphenomenon: پدیده ثانوی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

appeal: فراخوان، دادخواست

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sing the praises: نغمه ستایش سر دادن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grief: comes to grief: ( توام با تأسف و ان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self appointed: خودفرموده، خودگماشته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

egalitarianism: مساوات طلبی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

theocracy: حکومت دینی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unhinged: از بند رسته

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

formulate: قاعده مند کردن/شدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

surface: بروز دادن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dyspeptic: ناگوار، تندخویانه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

irredentist: استردادطلبانه، الحاق گرایانه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irredentist: استردادطلبانه، الحاق گرایانه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misfortune: مصیبت، محنت، ادبار

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

belatedly: با تأخیر، دیرتر از موعد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

belatedly: با تأخیر، دیرتر از موعد

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

emeritus: استاد ممتاز ( مرتبه ای بالاتر از اس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

representative: ( در برخی موارد به معنی ) مشهود

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intrinsic: ( در برخی موارد به معنی ) مستور، پن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disingenuously: مزورانه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

page: رویه، روند، مشی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

value: ( به عنوان صفت ) : سودمحور، سودجو، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

credential: سابقه ( در جمع: سوابق )

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

correctness: حقانیت، راستی، بی نقصی، درست بودن، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

emasculation: از مردی انداختن، خواجه کردن، اخته س ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

topos: شالوده، بنیان، بن مایه، موضوع بنیاد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

topos: شالوده، بنیان، بن مایه، موضوع بنیاد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

father figure: پیشوا، رهبر، پدرخوانده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

diatribe: سخن گزنده، حرف دردآلود، کلام زهرآگی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diatribe: سخن گزنده، حرف دردآلود، کلام زهرآگی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

decreed: مقدر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

decreed: مقدر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deterioration: تخریب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seismic: تکان دهنده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

call for: مستلزم بودن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

culturedness: فرهیختگی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deepen: به غور دربارۀ چیزی پرداختن، تعمق کر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inform: شکل بخشیدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sight: دیدرس

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recurrent: تکرارشونده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mockery: طعنه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

motif: مضمون

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

one sidedness: یک سویگی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one sidedness: یک سویگی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

axiological: ارزش شناختی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

axiological: ارزش شناختی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gathering: فزاینده، رو به رشد/افزایش، در راه، ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

embattlement: پیکارجویی، جنگ طلبی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

equal rank: هم پایه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ever growing: روزافزون

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as promised: طبق وعده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ponderous: ناخوشایند، ملال آور

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as it were: مانند گذشته

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

of itself: به تنهایی، به خودی خود، خود به خود

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

of itself: به تنهایی، به خودی خود، خود به خود

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exhaust: به ته رساندن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exhaust: به غایت چیزی رسیدن/دست یافتن، ته و ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tentativeness: عدم قطعیت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

properly: به معنی دقیق/واقعی کلمه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stirring: نشانه شروع، علامت نخست

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in charge of: عهده دار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

distressing: اندوه بار، رنج آور، دردناک، مصیبت ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lecturer: استاد حق التدریس

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

matters of fact: امور واقع

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

untroubled: بی دغدغه، بی تشویش، بی تنش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ambivalence: حس دوگانه، احساس متناقض

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

straightaway: بدون معطلی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abomination: دنائت، شناعت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seriousness: وخامت، حساسیت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seriousness: وخامت، حساسیت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

preferential: سلیقه ای

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preferential: سلیقه ای

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revere: ارج نهادن/گذاشتن، عزیز شمردن، ستودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

selfhood: خودبودگی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pre given: از پیش معین/معلوم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guise: کسوت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diamat: مخفف ماتریالیسم دیالکتیکی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

merge: تلفیق کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inadequacy: نقص، ضعف

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

actualization: بالفعل کردن، عینیت بخشی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

follow by: در پی داشتن، همراه شدن با، منتج شدن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

follow by: در پی داشتن، همراه شدن با، منتج شدن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

care package: بسته ی مایحتاج اولیه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

care package: بسته ی مایحتاج اولیه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

common sense: گاه به معنی افکار عمومی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

counter declaration: تکذیبیه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dimension: محدوده، گستره

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

purged: مبری، پالوده، مطهر، پاک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

substance: مایه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn toward: روی آوردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pureness: خلوص

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unarguable: بی چون وچرا، مسلم، قطعی، محتوم، غیر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appeal: فراخوان، دادخواست

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

way station: مرحله

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

add to: شدت بخشیدن Adding to : تشدیدِ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

incident: ماجرا

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disillusion: از خواب غفلت بیدار شدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disillusion: از خواب غفلت بیدار شدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

right: اختیار ( در جمع اختیارات )

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be ennobled by: مفتخر شدن به

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

towering: سرآمد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conception: مفهوم پردازی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get stuck in: دست به کاری زدن، شروع به انجام کاری ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contemporary: امروزی، بِروز، جدید

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

delayed: دیرهنگام

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dehistoricization: تاریخ زدایی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

matter of record: امر مسجل، امر مسلم، امر محتوم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

footing: پایه، مبنا، اساس، شالوده، بنیاد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resounding: جنجالی، پر سر و صدا

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at lay: در لفافه ی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

damnable: قابل سرزنش، نکوهیدنی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in short: در یک کلام

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

physiognomic: ظاهری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evident: متجلی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at once: توامان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sweeping: جامع نگر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imaginative: متخیل، دارای تخیل خلاق

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ad nauseam: تا حد انزجار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ad nauseam: تا حد انزجار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relevance: مناسبت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

posturing: ادا و اطوار، ادا و اتصول، ژست، قیاف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

denigrate: تحقیر کردن، کوچک شمردن، خوار کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the same manner: به همین ترتیب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pass through: پست سر گذاشتن، گذراندن، متحمل شدن، ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

live options: انتخاب های حیاتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

live option: انتخاب حیاتی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sadist: دیگرآزار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subtly: به طرز ظریفی، به طرز نامحسوسی، با ظ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deracinated: از ریشه کنده شده، بی بنیاد، بی اساس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

afrocentric: آفریقامحور

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

truncated: مثله شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pertinence: تناسب

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

so to say: به اصطلاح

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trailblazing: جریان ساز، دوران ساز

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tidily: به ترتیب

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sporting: سرگرم کاری بودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contour: کناره، حاشیه، لبه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intracommunal: درون گروهی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

throw light on: پرتو افکندن بر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay: نهفته بودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

devise: تدارک دیدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

find fault with: به دنبال مقصر گشتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rogue: خودسر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on all sides: همه جانبه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conditions on the ground: شرایط موجود

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

occasionally: بعضاً

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

starting point: مبدأ

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

elliptically: به طور مبهم و سربسته، با ابهام، با ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elliptically: به طور مبهم و سربسته، با ابهام، با ...

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unfettered: نامحدود، لجام گسیخته، افسارگسیخته، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unfettered: نامحدود، لجام گسیخته، افسارگسیخته، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rubicon: cross the Rubicon : قدم در راه بی ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rubicon: cross the Rubicon : قدم در راه بی ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thoroughgoing: تمام عیار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thoroughgoing: تمام عیار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

closure: بسندگی، کفایت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

particularity: خاص بودگی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

particularity: خاص بودگی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seduction: اغوا، افسون، وسوسه، اغواگری، افسون ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seduction: اغوا، افسون، وسوسه، اغواگری، افسون ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vociferously: با هیاهو، با جنجال، با صدای بلند، [ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vociferously: با هیاهو، با جنجال، با صدای بلند، [ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stricture: موضع خصمانه یا سرسختانه، انتقاد تند ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

miscegenation: آمیزش نژادی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shrewdly: هوشمندانه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

underresearched: تحت پژوهش، مورد مطالعه یا بررسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

time honored: دیرینه، دیرین، کهن

١١ ماه پیش

مدال‌های فرهاد سليمان‌نژاد