پیشنهادهای Farhad Khoshkhouie (١٧٧)
ملودی هایی که در ذهن می مانند، روح انگیز و تأثیرگذارند
نگارش عالی دارد
نقش آفرینی کردن
ناهار درست و حسابی و کامل
خانه یا مکان خودم
عمیق تر شدن دوستی
تامین مخارج خانواده کردن، زندگی خانواده را اداره کردن
زاییدن
القا کردن، به نظر رسیدن
باد شدید تر و تند تر میشه
سرمای ملایم و خفیف
برف سنگین و انبوه
با لذت فراوان آفتاب گرفتن
از شدت خجالت گونه ها سرخ و داغ میشوند
روی کسی برای نصیحت یا کمک گرفتن و . . . حساب کردن
راست تو چشم کسی نگاه کردن و حقیقت را گفتن
مراقب کسی باشی و مطمئن شوی که باهاشون خوب برخورد می شود
خیلی فعال و مشغول بودن دائم در حرکت یا فعالیت بودن
در شرایطی باشی که فهمیدن یا مدیریت کردن اوضاع برایت بسیار سخت باشد.
زیاد با هم وقت گذراندن، زیاد با هم قرار گذاشتن، رابطه داشتن
کسی را دچار غرور یا اعتمادبه نفس کاذب کردن؛ وقتی موفقیت یا تعریف و تمجید باعث بشه کسی مغرور بشه. Fame and success didn’t go to her head. شهرت و موف ...
How long do the party go on? ادامه داشتن طول کشیدن
۱ - زنگ زدن به کسی که به شما زنگ زده بود. ۲ - دوباره با کسی تماس گرفتن یا زنگ زدن.
خلاص شدن و در رفتن هم میشه گفت
نه دقیقا
در حالیکه، در واقع Example: She seems confident, when in fact, she's quite nervous. او به نظر می رسد اعتماد به نفس داشته باشد، در حالی که بسیار عصب ...
در مورد زلزله " لرزاندن" معنی میشه وقوع یا رخ دادن
شروع بدی در یک رابطه ایجاد کردن
از پس کاری برآمدن کنترل چیزی را بدست آوردن
کاری را که اکنون انجام می دهی به همان خوبی ادامه دهی
اسم و رسم جا انداختن شهرت و اعتبار جمع کردن یا ساختن
به نوبت چیزی یا کاری را انجام دادن
دست به دست دادن یا کردن چیزی به بقیه پاس دادن یا کردن چیزی به بقیه
قال چیزی را کندن کنار گذاشتن چیزی پایان دادن به انجام چیزی
اونقدر بگو تا زبونت مو در بیاد بی وقفه کاری را انجام دادن اما نتیجه ای نگرفتن Example: You can argue with him till you're blue in the face, but he ...
تنها بخش هایی از چیزی را نگاه کردن یعنی کامل نگاه نکنی و نگاه سطحی داشته باشی
تماما، کلا، تا آخر مثال: He worked up and through the night to finish the project. او در طول شب یا کل شب کار کرد تا پروژه را تمام کند.
جدا کردن چیزی از چیز دیگری به طوری که نتوان ورود یا خروج کرد
جدا کردن چیزی از چیزی بزرگتر
اینجا و آنجا دور و بر دور و اطراف
جا عوض کردن
به نشانه عصبانیت، هنگام ترک محل پاهاتو محکم بکوبی زمین
خدایا شکرت
پر انگیزه، با انگیزه
عادت ترک نشدنی داشتن
You must be out of your mind. . . باید عقلتو از دست داده باشی که. . . باید دیونه باشی که. . .
به تازگی تموم کردن چیزی
سبب خیر شدن
سبب خیر شدن