تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

یعنی دو برابر جربزه داشتن یا شجاع بودن

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

به چیزی که سرقت شده هم می گن. that was the biggest payout we've ever seen. بزرگترین سرقتی بود که ما تا به حال دیده بودیم.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

به حساب کسی رسیدن/ کسی را سر جاش نشوندن.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

به حساب کسی رسیدن/ کسی را سر جاش نشوندن.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

من ردیفش می کنم/ من حلش می کنم

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

ربط ساختن/ ربط کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

no kiding

پیشنهاد
٠

یعنی به خاطرش برنامه تو تغییر بدی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دور زدن هنگامی که مشکلی وجود داره و نمی خوای باهاش رو در رو بشی مجبوری دورش بزنی تا اون مشکل دیگه وجود نداشته باشی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نژاد پرست مخفی کسی که در ظاهر خودش رو اینطوری نشون نمیده ولی در واقع این چنین شخصی هست

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای یکبار هم که شده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

به کسی گفته میشود که در کلاس های آموزشی شرکت می کند ولی آزمون نمیدهد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در اسمارت مانی یعنی حرکت شارپی قیمت در یک زمان کوتاه تا جهت روند مشخص شود.

پیشنهاد
٠

You use the phrase 'Don't jump a gift shark in the mouth' to say that it's important to be grateful when a gift is received. یعنی قدردان هدیه ای که ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Things are going well اوضاع خوبه/اوضاع اوکی هست

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

when someone says, "that's my jam, " they are essentially saying that they really like or connect with whatever they are referring to. یعنی اون چیزی ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Make an error - miss an opportunity خطا کردن یا فرصتی را از دست دادن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

اتاق تنگ

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پایدار کردن دوستی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

دوست شدن/دوست پیدا کردن/تشکیل دوستی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوست شدن/دوست پیدا کردن/تشکیل دوستی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مسکن گزیدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

به سرپرستی گرفتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Imagine my parents are divorced it means I came from a broken home بچه طلاق بودن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بیشتر به این معنی است که افرادی مانند پسرعموهای دوم، سوم یا بیشتر دورتر هستند مثلا نوه عمو، دایی یا خاله و عمه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیشاوندخونی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to impress people a great deal, especially with your appearance مردم را بسیار تحت تاثیر قرار دادن مخصوصا با ظاهر خود

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to impress people a great deal, especially with your appearance یعنی مردم را بسیار تحت تاثیر قرار دادن مخصوصا با ظاهر خود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مرد نسبتا چاق را گویند

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عاقل ترین

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یعنی شرایط داره بدتر میشه/اوضاع وخیم تر میشه اما Keep it dark یعنی افشا نکن/به کسی نگو

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سویه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یعنی هزینه های اضافی رو آرام آرام کاهش دادن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

منظره ای که هیچ مانعی بر سر راه دیدن آن نباشد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To rise back up again after something knocks you down in life. دوباره برخاستن پس از آن که چیزی شما را بر زمین کوبد. منظورش ناامید نشدن و ادامه دادن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Say or do something in support of someone or something در حمایت از کسی یا چیزی یه کاری بکنی یا چیزی بگی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To steal or snatch دزدی یا قاپیدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a part of a play, film, piece of music, etc. that has a well - known pattern or style, and is used to create a particular effect بخشی از یک نمایشنامه ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to do or finish an unpleasant but necessary piece of work or duty so that you do not have to worry about it in the future. انجام یا اتمام یک کار یا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to attack or criticize someone who is in a worse or less powerful position than you حمله کردن به یا نقد کردن از کسی که در شرایط بد و کم قدرت تر از شم ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

یعنی حدست یا پیش بینیت درست بود. One of the meanings of "calling" something is to make a correct guess or prediction

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که خوشنود کردنش کاری آسان یاکم هزینه باشد. مثلا: this little guy is easy to please. just give him a smile خوشنود کردن این مرد کوچک آسان است. فقط ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یعنی: مجوز ATC برای فرود هواپیما داده نشده Air Traffic Control

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه لقمه غذایی گرفتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تب و لرز هم میشه

پیشنهاد
٢

افتادن با چهار دست و پا به شکلی که میبینید یا به خواست خود چنین وضعیتی را به خود بگیرید ( برای ورزش ) .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to be personally involved in or affected by something شخصاً درگیر یا تحت تأثیر چیزی قرار داشتن دخیل بودن در چیزی بیشتر برای بیان دخیل یا درگیر نبودن ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قابل سکونت The house I was born in is no longer standing خانه ای که من در آن به دنیا آمدم دیگر سرپا یا قابل سکونت نیست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قابل سکونت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به قصد دزدی وارد خانه کسی شدن ( درب را شکستن و وارد شدن )