تاریخ
١٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

ملودی هایی که در ذهن می مانند، روح انگیز و تأثیرگذارند

تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

نگارش عالی دارد

تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

نقش آفرینی کردن

تاریخ
١٤ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

ناهار درست و حسابی و کامل

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

خانه یا مکان خودم

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

عمیق تر شدن دوستی

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

تامین مخارج خانواده کردن، زندگی خانواده را اداره کردن

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

زاییدن

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

القا کردن، به نظر رسیدن

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

باد شدید تر و تند تر میشه

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

سرمای ملایم و خفیف

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

برف سنگین و انبوه

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

با لذت فراوان آفتاب گرفتن

پیشنهاد
٠

از شدت خجالت گونه ها سرخ و داغ میشوند

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

روی کسی برای نصیحت یا کمک گرفتن و . . . حساب کردن

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

راست تو چشم کسی نگاه کردن و حقیقت را گفتن

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

مراقب کسی باشی و مطمئن شوی که باهاشون خوب برخورد می شود

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

خیلی فعال و مشغول بودن دائم در حرکت یا فعالیت بودن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در شرایطی باشی که فهمیدن یا مدیریت کردن اوضاع برایت بسیار سخت باشد.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زیاد با هم وقت گذراندن، زیاد با هم قرار گذاشتن، رابطه داشتن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کسی را دچار غرور یا اعتمادبه نفس کاذب کردن؛ وقتی موفقیت یا تعریف و تمجید باعث بشه کسی مغرور بشه. Fame and success didn’t go to her head. شهرت و موف ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

How long do the party go on? ادامه داشتن طول کشیدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱ - زنگ زدن به کسی که به شما زنگ زده بود. ۲ - دوباره با کسی تماس گرفتن یا زنگ زدن.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

خلاص شدن و در رفتن هم میشه گفت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

نه دقیقا

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حالیکه، در واقع Example: She seems confident, when in fact, she's quite nervous. او به نظر می رسد اعتماد به نفس داشته باشد، در حالی که بسیار عصب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در مورد زلزله " لرزاندن" معنی میشه وقوع یا رخ دادن

پیشنهاد
٠

شروع بدی در یک رابطه ایجاد کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از پس کاری برآمدن کنترل چیزی را بدست آوردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کاری را که اکنون انجام می دهی به همان خوبی ادامه دهی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسم و رسم جا انداختن شهرت و اعتبار جمع کردن یا ساختن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نوبت چیزی یا کاری را انجام دادن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دست به دست دادن یا کردن چیزی به بقیه پاس دادن یا کردن چیزی به بقیه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قال چیزی را کندن کنار گذاشتن چیزی پایان دادن به انجام چیزی

پیشنهاد
٠

اونقدر بگو تا زبونت مو در بیاد بی وقفه کاری را انجام دادن اما نتیجه ای نگرفتن Example: You can argue with him till you're blue in the face, but he ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تنها بخش هایی از چیزی را نگاه کردن یعنی کامل نگاه نکنی و نگاه سطحی داشته باشی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تماما، کلا، تا آخر مثال: He worked up and through the night to finish the project. او در طول شب یا کل شب کار کرد تا پروژه را تمام کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جدا کردن چیزی از چیز دیگری به طوری که نتوان ورود یا خروج کرد

پیشنهاد
٠

جدا کردن چیزی از چیزی بزرگتر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اینجا و آنجا دور و بر دور و اطراف

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جا عوض کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نشانه عصبانیت، هنگام ترک محل پاهاتو محکم بکوبی زمین

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خدایا شکرت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

پر انگیزه، با انگیزه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عادت ترک نشدنی داشتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

You must be out of your mind. . . باید عقلتو از دست داده باشی که. . . باید دیونه باشی که. . .

پیشنهاد
٠

به تازگی تموم کردن چیزی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبب خیر شدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبب خیر شدن