فرانک زارع - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

refurbishment: - بازسازی - تعمیر

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paper bark: پوست کاغذی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paper bark: پوست کاغذی

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pickup: دریافت کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unbreakable: نشکن ( صفت )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unbreakable: نشکن ( صفت )

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lighting: نورپردازی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lighting: نورپردازی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shed: سایبان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shed: سایبان

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardscape: مصالح سخت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hardscape: مصالح سخت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

erode: ناهمواری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

erode: ناهمواری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

post: 1. نصب کردن 2. ستون، تیرک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

refurbishment: - بازسازی - تعمیر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sidewall: دیوار جانبی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sidewall: دیوار جانبی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sidewalk: پیاده رو

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lean on: تکیه کردن مثال: - I need somebod ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lean on: تکیه کردن مثال: - I need somebod ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

seated: - قرار گرفته - واقع شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

planter: باغچه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

planter: باغچه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

undeveloped: ( در مورد زمین ) - بایر - دست نخ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dynamic: - محرک - جذاب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fall: در مورد زمین: شیب مثال: - Natura ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dirty word: - فُحش - کلمات رکیک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dirty word: - فُحش - کلمات رکیک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fixture: لوازم روشنایی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

influenced: متاثر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

response: in response to مطابق با

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

read: - ظاهر ، نما مثال: - the read of ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

room: فضا مثال: electrical room = فضای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cascade: روی سرازیری قرار داشتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

securely: - بطور مطمئن - ایمن - مطمئن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

securely: - بطور مطمئن - ایمن - مطمئن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bring to life: زندگی تازه بخشیدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bring to life: زندگی تازه بخشیدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

semi level: نیم سطح

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

semi level: نیم سطح

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

then: چندی بعد مثال: Then he married = چ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

first language: زبان اصلی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

first language: زبان اصلی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sweetiepie: جیگر! مثال: - you are my sweetie ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quad: در آناتومی و ورزش: - چهارسر ران

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attacker: - فرد ضارب - فرد مهاجم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ribbon cutting: - افتتاحیه در واقع عبارت Ribbon cu ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

breaking ground: کلنگ زنی ( عبارت breaking ground د ...

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

humble: او از پُست و مقام ناچیزی که داشت را ...

١١ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

مدال‌های فرانک زارع