سجادیه - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تاخچه: در اصطلاح یزدی همان تاقچه است

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تاخچه بالا هشته: تاخچَه بالا هِشتَه در اصطلاحات یزدی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تاخچه بالا هشته: تاخچَه بالا هِشتَه در اصطلاحات یزدی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ترده: تَردَه در اصطلاح یزدی به معنی موریا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ترده: تَردَه در اصطلاح یزدی به معنی موریا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تمبک: تُمبَک واژه ای در گویش یزدی به معنا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کف وتوله: کَفُ وتولَه در گویش یزدی به آشغال گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کف وتوله: کَفُ وتولَه در گویش یزدی به آشغال گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

توموس: در گویش یزدی به هوای گرم وداغ گفته ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تیرو ترکون: تیرُو تُرکون در گویش یزدی به آبله م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تیرو ترکون: تیرُو تُرکون در گویش یزدی به آبله م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جارو نشکک: جارو نِشکُک در گویش یزدی یعنی جاروی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جارو نشکک: جارو نِشکُک در گویش یزدی یعنی جاروی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جعده: جَعدَه در گویش یزدی یعنی جاده و راه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تخ بیشورن: تَخ بیشورَن در گویش یزدی یعنی روی ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تخ بیشورن: تَخ بیشورَن در گویش یزدی یعنی روی ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جو ده: در گویش یزدی جوی آب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جو ده: در گویش یزدی جوی آب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جو ده: جودَه در گویش یزدی جوی آب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جملی: جُمُلی در گویش یزدی یعنی دوقلو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چخریسئک: چَخریسُک در گویش یزدی به جیرجیرک سب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چخریسئک: چَخریسُک در گویش یزدی به جیرجیرک سب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چوری: در لهجه یزدی به جوجه های مرغ گفته م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چوغور: به معنی گنجشک در گویش یزدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چوغور: به معنی گنجشک در گویش یزدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حیله: حَیلَه در گویش یزدی یعنی حِجله عروس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خش: خَش در گویش یزدی یعنی خوش ، خوب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خشم شد: خَشُم شُد در گویش یزدی یعنی باعث خو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خشم شد: خَشُم شُد در گویش یزدی یعنی باعث خو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خشونه: خَشونَه در گویش یزدی یعنی خوشم می آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خشونه: خَشونَه در گویش یزدی یعنی خوشم می آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خف کردن: خِف کِردن در اصطلاح یزدی یعنی کمین ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خیک: در گویش یزدی یعنی شکم _ مَشک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خیک: در گویش یزدی یعنی شکم _ مَشک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بل: در گویش یزدی یعنی بِگذار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درش بل: دَرِش بِل در گویش یزدی یعنی درب آن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

درش بل: دَرِش بِل در گویش یزدی یعنی درب آن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رب: رِ ب در گویش یزدی یعنی مارمولک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دومات: در لهجه یزدی یعنی داماد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دومات: در لهجه یزدی یعنی داماد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رو شد: روُ شُد در گویش یزدی یعنی راه افتاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رو تخ زن: رو تَخ زَن در گویش یزدی نفرین است ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رو تخ زن: رو تَخ زَن در گویش یزدی نفرین است ، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیرو رویی شدن: در گویش یزدی یعنی اسهالی شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سار: در گویش یزدی یعنی بی نمک و بی مزه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سولاخی: در گویش یزدی یعنی سوراخی _ گوشه گیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سولاخی: در گویش یزدی یعنی سوراخی _ گوشه گیر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گرنج: گِرِنج در زبان یزدی بمعنی گِرِه میب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گرنج: گِرِنج در زبان یزدی بمعنی گِرِه میب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شاشش کف کرده: شاشِش کَف کِرده در اصطلاح یزدی یعن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شاشش کف کرده: شاشِش کَف کِرده در اصطلاح یزدی یعن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شلخته: شَلَختَه در گویش یزدی یعنی بی انضبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شلوزار: شِلوُزار درگویش یزدی یعنی بی بندو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شلوزار: شِلوُزار درگویش یزدی یعنی بی بندو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بونه: بُونَه در گویش یزدی یعنی بهانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بونه: بُونَه در گویش یزدی یعنی بهانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تیلیفون: در گویش یزدی یعنی تِلِفُن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تیلیفون: در گویش یزدی یعنی تِلِفُن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

غرت غورت رفتن: غِرتُ غورت در گویش یزدی یعنی پُز دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غرت غورت رفتن: غِرتُ غورت در گویش یزدی یعنی پُز دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غرک: غُرُ ک در گویش یزدی یعنی زنگوله کوچ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غرک: غُرُ ک در گویش یزدی یعنی زنگوله کوچ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

غمبل: غُمبُل در گویش یزدی به معنی باسن اس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غمبل: غُمبُل در گویش یزدی به معنی باسن اس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فاسق: یعنی رفیق مرد زن شوهر دار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فرز: فِرز در گویش یزدی به معنی زرنگ و چا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فولون و بیسار: فُولون وبیسار در گویش یزدی یعنی فلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فولون و بیسار: فُولون وبیسار در گویش یزدی یعنی فلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ففاره: فَفاره در زبان یزدی همان فَواره است

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ففاره: فَفاره در زبان یزدی همان فَواره است

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قاش: در گو یش یزدی یعنی قاچ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قناس: در لهجه یزدی به معنی کج ومعوج یا کج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کدمبه: کُدُمبَه در گویش یزدی یعنی جُمجُمَه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کدمبه: کُدُمبَه در گویش یزدی یعنی جُمجُمَه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کچه: کُچَه در گویش یزدی یعنی دهان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کچه پاره: کُچَه پاره در گویش یزدی کنایه از کس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کچه پاره: کُچَه پاره در گویش یزدی کنایه از کس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تن غرش: تُن غُرِّش در گویش یزدی به رَعدو بَ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کل بستن: کُل بَستن در گویش یزدی یعنی پوست بس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کل بستن: کُل بَستن در گویش یزدی یعنی پوست بس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کماشتون: کُماشتون در زبان یزدی یعنی کُماج دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کنفت: کِنِفت در گویش یزدی آبرو ریخته _ ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کنفت: کِنِفت در گویش یزدی آبرو ریخته _ ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کودو: در گویش یزدی همان کَدو هست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کودو: در گویش یزدی همان کَدو هست

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گرسم: گُرسُم در گویش یزدی همان نام کُلثوم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گور: گُور با تلفظ ضمه به معنای زرتشتی می ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گور محله: گُور مَحلَه ( گُور با تلفظ ضمه ) یع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گیپیلی: گیپیلی در گویش یزدی یعنی پهن و کوتا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گیپیلی: گیپیلی در گویش یزدی یعنی پهن و کوتا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لرد: لَرد در گویش یزدی به معنای بار اندا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مازاری: مازاری در یزد بهدمعنی حَنا سایی میب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقات: مَقّات در گوش یزدی همان مَقعَد میبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مقات: مَقّات در گوش یزدی همان مَقعَد میبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ناخشی: نا خَشی در گویش یزدی یعنی ویار حامل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نشک: نِشک با کسره حرف نون در گوش یزدی یع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نفسد شم: نَفَسِد شَم در لهجه یزدی یعنی قربان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نفله: نِفله با کسره حرف نون در گویش یزدی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نفه: نِفَه در گویش یزدی یعنی خِشتَک شلوا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نفه: نِفَه در گویش یزدی یعنی خِشتَک شلوا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نملم: نَمِلَّم در گویش یزدی یعنی نمیگذارم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نملم: نَمِلَّم در گویش یزدی یعنی نمیگذارم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیم چاشت: در زبا ن یزدی یعنی قبل از ظهر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نیم چاشت: در زبا ن یزدی یعنی قبل از ظهر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نودا: نُودا با ضمه حرف نون در گویش یزدی ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نودا: نُودا با ضمه حرف نون در گویش یزدی ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وارخ: وارِخ با کسره حرف ( ( ر ) ) در گویش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حادر: حادِر با کسره حرف ( د ) بعنی مواظب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حادر: حادِر با کسره حرف ( د ) بعنی مواظب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هشتی: هِشتی با کسره حرف ( ه ) در گویش یزد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هشتی: هِشتی با کسره حرف ( ه ) در گویش یزد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همشته: هَمِشتَه در گویش یزدی یعنی بی دست و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

همشته: هَمِشتَه در گویش یزدی یعنی بی دست و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هتله: هُتُله با ضمه حروف ( ه ) و ( ت ) در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هتله: هُتُله با ضمه حروف ( ه ) و ( ت ) در ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یهو: یَ هُو ( یَهُو ) در گویش یزدی یعنی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

یهو: یَ هُو ( یَهُو ) در گویش یزدی یعنی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ترشبالا: تُرُش بالا در گویش یزدی به معنی آبک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کفتر: کَفتَر درگویش یزدی یعنی کبوتر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کفتر: کَفتَر درگویش یزدی یعنی کبوتر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

منده: مُندَه در گویش یزدی یعنی خسته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کمچلی: کَمچَلی در گویش یزدی یعنی ملاقه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کمچلی: کَمچَلی در گویش یزدی یعنی ملاقه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بنگا: بَنگا : در گویش یزدی به جایی که کم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پلته: پِلتَه در گویش یزدی یعنی فیتیله چرا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پلته: پِلتَه در گویش یزدی یعنی فیتیله چرا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پنگول: پَنگول در گویش یزدی یعنی پنجه _چنگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پنگول: پَنگول در گویش یزدی یعنی پنجه _چنگ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیسمال: پیسمال در گویش یزدی یعنی آزار دادن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیسمال: پیسمال در گویش یزدی یعنی آزار دادن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تمبون: تَمبون در گویش یزدی یعنی زیر شلوار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تمبون: تَمبون در گویش یزدی یعنی زیر شلوار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تماته: تَماتَه در گویش یزدی یعنی گوجه فرنگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تماته: تَماتَه در گویش یزدی یعنی گوجه فرنگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چارطاق: چار طاق در گویش یزدی به معنی باز بو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چارطاق: چار طاق در گویش یزدی به معنی باز بو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چش وهم چشی: چَش وهم چَشی در گویش یزدی ی همان چش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چش وهم چشی: چَش وهم چَشی در گویش یزدی ی همان چش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خوشبا کردن: خوشبا کِردَن در گوش یزدی یعنی خداحا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خوشبا کردن: خوشبا کِردَن در گوش یزدی یعنی خداحا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خوشبا خوش اومد: خوشباخوش اومَد در گویش یزدی یعنی خو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خوشبا خوش اومد: خوشباخوش اومَد در گویش یزدی یعنی خو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خیاربالنگ: خیار بالِنگ درگویش یزدی همان خیار س ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خیاربالنگ: خیار بالِنگ درگویش یزدی همان خیار س ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قاغذوباد: قاغَذُو باد در گویش یزدی یعنی بادبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قاغذوباد: قاغَذُو باد در گویش یزدی یعنی بادبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نیس شو: نیس شُو در گویش یزدی یعنی گُم شو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نیس شو: نیس شُو در گویش یزدی یعنی گُم شو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابی بی: آبی بی در گویش یزدی یعنی مادرِ مادر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابی بی: آبی بی در گویش یزدی یعنی مادرِ مادر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عاروس: عاروس در گویش یزدی همان عروس است

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عاروس: عاروس در گویش یزدی همان عروس است

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هم عاروس: هم عاروس در گویش یزدی یعنی جاری ( ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هم عاروس: هم عاروس در گویش یزدی یعنی جاری ( ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دولخ: دولَخ در گویش یزدی یعنی گَردوخاک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دولخ: دولَخ در گویش یزدی یعنی گَردوخاک

١ سال پیش

مدال‌های سجادیه