سجادیه - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کشه: کَشَه در گویش یزدی یعنی دامن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پکید: پُکید در گویش یزدی یعنی تَرَکید

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پکید: پُکید در گویش یزدی یعنی تَرَکید

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تقا: تَقّا در گویش یزدی یعنی سَکو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تقا: تَقّا در گویش یزدی یعنی سَکو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دوری: دُوری در گدیش یزدی یعنی بشقاب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خنگ: خِنگ درزبان یزدی یعنی یک دنده _ کُو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امبار: درگویش یزدی اُمبار با ضمه روی الف ی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بشن: بَشن در گویش یزدی یعنی قدو بالا

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شاسپرنگ: شاسپَرَنگ در گویش یزدی به گیاه ریحا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شاسپرنگ: شاسپَرَنگ در گویش یزدی به گیاه ریحا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اپوشد: اَپو شُد در گویش یزدی یعنی تموم شد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اپوشد: اَپو شُد در گویش یزدی یعنی تموم شد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اپیشو کردن: اَپیشُو کِردَن در گویش یزدی یعنی عط ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اپیشو کردن: اَپیشُو کِردَن در گویش یزدی یعنی عط ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پچخ کردن: پَچَخ کردن در گویش یزدی یعنی لِه کر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پچخ کردن: پَچَخ کردن در گویش یزدی یعنی لِه کر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادوئه: اَدوئَه در گویش یزدی یعنی اَدویه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ادوئه: اَدوئَه در گویش یزدی یعنی اَدویه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادوئه دون: اَدوئَه دون در گویش یزدی به ظرفی مس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ادوئه دون: اَدوئَه دون در گویش یزدی به ظرفی مس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اربونه: اَرَبونه در گویش محلی یزدی یعنی دای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اربونه: اَرَبونه در گویش محلی یزدی یعنی دای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارنه: اَرنَه در گویش یزدی یعنی فریاد بچه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارنه: اَرنَه در گویش یزدی یعنی فریاد بچه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارنه سردادن: اَرنَه سَردادن درگویش یزدی فریاد کش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارنه سردادن: اَرنَه سَردادن درگویش یزدی فریاد کش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارواره: اَروارَه در گویش یزدی همان آرواره ( ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اریف: اُریف در گویش یزدی = کج - قناس - مو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اریف: اُریف در گویش یزدی = کج - قناس - مو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از و چز: اِزُّ و چِزّ در گویش یزدی یعنی التم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از و چز: اِزُّ و چِزّ در گویش یزدی یعنی التم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از و چز: اِزُّ و چِزّ در گویش یزدی یعنی التم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسوندن: اِسّوندَن درگویش یزدی یعنی گرفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسوندن: اِسّوندَن درگویش یزدی یعنی گرفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افتیدن: اُفتیدَن در گویش یزدی همان اُفتادن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

افتیدن: اُفتیدَن در گویش یزدی همان اُفتادن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انگشت کیلیچی: انگشت کیلیچی در گویش یزدی به کوچکتر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انگشت کیلیچی: انگشت کیلیچی در گویش یزدی به کوچکتر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انگشت پس کیلیچی: انگشت پَس کیلیچی در گویش یزدی به چه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انگشت پس کیلیچی: انگشت پَس کیلیچی در گویش یزدی به چه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انگشت لیسیده: انگشت لیسیده درزبان یزدی کنایه از ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انگشت لیسیده: انگشت لیسیده درزبان یزدی کنایه از ب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انگل گرفتن: اَنگَل گِرِفتن درگویش یزدی قلاب کرد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انگل گرفتن: اَنگَل گِرِفتن درگویش یزدی قلاب کرد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوبه او شدن: اُو به اُو شدن درگویش محلی یزدی یعن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوبه او شدن: اُو به اُو شدن درگویش محلی یزدی یعن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

او پایین کردن: اُو پایین کِردن در گویش یزدی یعنی ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

او پایین کردن: اُو پایین کِردن در گویش یزدی یعنی ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوتر: اووَتَر درگویش یزدی یعنی آنطرف تر

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوتراش کردن: اُو تراش کِردَن درگویش یزدی به تراش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوتراش کردن: اُو تراش کِردَن درگویش یزدی به تراش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوتلک: اُو تُلُک در گویش یزدی به آب لَمبو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوتلک: اُو تُلُک در گویش یزدی به آب لَمبو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

او چش رخته: اُوِ چَش رِختَه در گویش یزدی یعنی آ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

او چش رخته: اُوِ چَش رِختَه در گویش یزدی یعنی آ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اوحد: اووحَد در گدیش یزدی یعنی آن حَد ؛ آ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوحد: اووحَد در گدیش یزدی یعنی آن حَد ؛ آ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوراسکی: اورا سَکی در گویش یزدی یعنی آ ن طرف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوراسکی: اورا سَکی در گویش یزدی یعنی آ ن طرف ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوسارکنده: اُوسارکَندَه ( اُوسار=افسار=مهار ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوسارکنده: اُوسارکَندَه ( اُوسار=افسار=مهار ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اوشم: اُو شُم در گویش یزدی یعنی آویشن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوشم: اُو شُم در گویش یزدی یعنی آویشن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوفتو کورک: اُفتُو کورُک در گویش یزدی یعنی غروب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوفتو کورک: اُفتُو کورُک در گویش یزدی یعنی غروب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوکرده: اُوکِردَه در گویش یزدی یعنی خیسانده ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوکرده: اُوکِردَه در گویش یزدی یعنی خیسانده ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوگردون: اُو گَردون درگویش یزدی یعنی آب گردا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوگردون: اُو گَردون درگویش یزدی یعنی آب گردا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

او گز: اُو گَز ( آب گَز ) در گویش یزدی یعن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

او گز: اُو گَز ( آب گَز ) در گویش یزدی یعن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوگینه: اُوگینه در گویش یزدی یعنی آبگینه = ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوگینه: اُوگینه در گویش یزدی یعنی آبگینه = ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوگوش: اُو گوش در گویش محلی یزدی یعنی آبگو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوگوش: اُو گوش در گویش محلی یزدی یعنی آبگو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اولنگون: اُولِنگون درگویش یزدی یعنی آویزان ، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اولنگون: اُولِنگون درگویش یزدی یعنی آویزان ، ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اونخورده شکم نبند: اُوِ نَخوردَه شِکَم نَبند درگویش یز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اونخورده شکم نبند: اُوِ نَخوردَه شِکَم نَبند درگویش یز ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایاخنجر خوندن: اَیا خَنجَر خوندن در گویش یزدی یعنی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایاخنجر خوندن: اَیا خَنجَر خوندن در گویش یزدی یعنی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایاره: اَیّارَه در گویش یزدی یعنی اَلنگو ، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایاره: اَیّارَه در گویش یزدی یعنی اَلنگو ، ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایاق کسی را جا اوردن: اَیاقِ کسی را جا آوردن در گویش یزدی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایاق کسی را جا اوردن: اَیاقِ کسی را جا آوردن در گویش یزدی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایسوندن: ایسوندَن در گویش یزدی یعنی ستاندن = ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایسوندن: ایسوندَن در گویش یزدی یعنی ستاندن = ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

این سرو بندی: این سَرو بندی در گویش یزدی یعنی در ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

این سرو بندی: این سَرو بندی در گویش یزدی یعنی در ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اللو: اُللُو ( اُ لُّو ) در گویش یزدی یعن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اللو: اُللُو ( اُ لُّو ) در گویش یزدی یعن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ممد: مَمَد درگویش یزدی یعنی مُحّمَد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ای را اورا: ایرا او را در گویش یزدی یعنی این طر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ای را اورا: ایرا او را در گویش یزدی یعنی این طر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشکنه گوری: اِشکنه گُوری ( = گبری ) در یزد غذای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشکنه گوری: اِشکنه گُوری ( = گبری ) در یزد غذای ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشکنه سماوری: اِشکنه سَماوری در یزد غذایی است فور ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشکنه سماوری: اِشکنه سَماوری در یزد غذایی است فور ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اراذل بودن: اراذِل بودن در گویش یزدی یعنی پرخاش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اراذل بودن: اراذِل بودن در گویش یزدی یعنی پرخاش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لیتیرک: لیتیرُک در گویش یزدی یعنی کوچک و حق ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لیتیرک: لیتیرُک در گویش یزدی یعنی کوچک و حق ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نوت: نوت در گویش یزدی یعنی اسکناس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نوت: نوت در گویش یزدی یعنی اسکناس

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سلفچه: سَلَفچه درگویش یزدی لَگَن مسی کنگره ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سلفچه: سَلَفچه درگویش یزدی لَگَن مسی کنگره ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بادگاه: باد گاه درگویش یزدی یعنی شَقیقَه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بادگاه: باد گاه درگویش یزدی یعنی شَقیقَه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جار: جار درگویش یزدی به لوستر = جلچراغ گ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چادی شو: چادی شُو در گویش یزدی یعنی چادرشب ( ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چادی شو: چادی شُو در گویش یزدی یعنی چادرشب ( ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از لج گازر تمبون نجس کردن: از لَجِ گازُر تَمبون نجس کردن درگوی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از لج گازر تمبون نجس کردن: از لَجِ گازُر تَمبون نجس کردن درگوی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسسخون: اُسسُخون در گویش یزدی همان اُستخوان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسسخون: اُسسُخون در گویش یزدی همان اُستخوان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسش: اَسِش در گویش یزدی یعنی اصلا = ابدا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسش: اَسِش در گویش یزدی یعنی اصلا = ابدا

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسم درکردن: اسم دَر کِردَن در زبان یزدی یعنی مش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسم درکردن: اسم دَر کِردَن در زبان یزدی یعنی مش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کیا بیا داشتن: کیا بیا داشتن در گویش یزدی یعنی این ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کیا بیا داشتن: کیا بیا داشتن در گویش یزدی یعنی این ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اللو دار: اُللُو دار در گویش یزدی یعنی قِرو ف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اللو دار: اُللُو دار در گویش یزدی یعنی قِرو ف ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

الهی پمبه زیروبالات بکنن: الهی پمبه زیر و بالات بکنن: درگویش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

الهی پمبه زیروبالات بکنن: الهی پمبه زیر و بالات بکنن: درگویش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پمبه: پَمبَه در گویش یزدی همان پنبه است

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پمبه: پَمبَه در گویش یزدی همان پنبه است

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اماله: اِمالَه در گویش یزدی یعنی تنقیه =تز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اماله: اِمالَه در گویش یزدی یعنی تنقیه =تز ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

امپسا: اِمپّسا = اِمبار در گویش یزدی یعنی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امپسا: اِمپّسا = اِمبار در گویش یزدی یعنی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

امر کسی سر رفتن: در گویش یزدی امر{کسی} سر رفتن: 1. ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امر کسی سر رفتن: در گویش یزدی امر{کسی} سر رفتن: 1. ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امشو: اِمشّو در گویش یزدی یعنی امشب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دیشو: دیشُو در گویش یزدی یعنی دیشب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گنجه: گَنجَه در گویش یزدی به کمد دیواری ک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سنگ روی بافه هشتن: سنگ روی بافه ( =دسته کل وگیاه ؛ باف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سنگ روی بافه هشتن: سنگ روی بافه ( =دسته کل وگیاه ؛ باف ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

او نباتی: اُو نباتی در گویش یزدی یعنی آب نبات ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

او زیرپوسش افتیده: اُو زیرِ پوسِش افتیده ( آب زیر پوست ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انگور کمری: انگورِکُمُری یا کُمُلی در گویش یزدی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوتراش: اُو تَراش در گویش یزدی نوعی قاشق هن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوتراش: اُو تَراش در گویش یزدی نوعی قاشق هن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیم گز: نیم گَز در گویش یزدی برابر با پنجاه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نیم گز: نیم گَز در گویش یزدی برابر با پنجاه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گز کردن: گَزکِردَن در گویش یزدی یعنی اندازه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کولوته: کولوتَه در گویش یزدی یعنی مقنعه ( م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هوئن: هُوئَن در گویش یزدی همان هاوَ ن میب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هوئن: هُوئَن در گویش یزدی همان هاوَ ن میب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میچماغ: میچَماغ در گویش یزدی همان میر چقماق ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چارقد: چارقَد در گویش یزدی به پارچه ای سه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سفیدو: سِفیدُو درگویش یزدی همان سفیدآب ( = ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خش مال: خِش مال در گویش یزدی همان خِشت مال ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تاس: تاس در گویش یزدی کاسه بزرگ مسی میبا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کیلی: کیلی در گویش محلی یزدی همان کلید اس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کیلی: کیلی در گویش محلی یزدی همان کلید اس ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خوروسک: خُوروسُک در گویش یزدی به سوسک حمام ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کرسی: کُرسی در گویش یزدی به چهار پایه ای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گولو: به گویش یزدی همان گَلو =حلق میباشد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

الوبالو: آلوبالو درگویش یزد همان آلبالو است

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیسکوت: بیسکوت درگویش محلی یزد همان بیسکویت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غسال: غسّال =شوینده ، جامه شوی ، مرده شوی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غسال: غسّال =شوینده ، جامه شوی ، مرده شوی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غساله: غسّاله اینکه می گویید غساله آن را ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غساله: غسّاله اینکه می گویید غساله آن را ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غسالخانه: غسّالخانه مُرده شور خانه ، مُرده ش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غسالخانه: غسّالخانه مُرده شور خانه ، مُرده ش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اراگیرا: آراگیرا : درگویش یزدی یعنی آرایش کر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اراگیرا: آراگیرا : درگویش یزدی یعنی آرایش کر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خشوک: خَشُوک در گویش یزدی یعنی ( خش=خوب ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خشوک: خَشُوک در گویش یزدی یعنی ( خش=خوب ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گلوبند: گَلوبند : گردنبند ، آویز گردن ، سین ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پاکش: پاکَش در گویش یزدی یعنی شلوار ساپور ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ممل: مَمَل در گوش عامیانه وخودمانی یزد ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ممل: مَمَل در گوش عامیانه وخودمانی یزد ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چلو: چِلُو به برنج آبکِش شده چلو گفته می ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پیامک: پیامَک با ( ک ) تصغیر یعنی پیام کوت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

السکا: آلِسکا ( آلاسکا ) نوعی بستنی یخی اس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

السکا: آلِسکا ( آلاسکا ) نوعی بستنی یخی اس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سجل: سِجِل= شناسنامه =دفترچه ای که در آن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتیشی شدن: آتیشی ( آتشی ) شدن در گویش یزدی به ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابرو کردن: آبرو کِردَن درگویش یزدی آبرود کرَدن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شوت گاز: شوت گاز در گویش یزدی یعنی تندو سریع ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سفیل: سَفیل در گویش یزدی یعنی مُعطَّل سَ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سفیل: سَفیل در گویش یزدی یعنی مُعطَّل سَ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پسکله: پَسِ کَلَه در گویش یزدی یعنی پشت سر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پسکله: پَسِ کَلَه در گویش یزدی یعنی پشت سر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سیه: سیَه در گویش یزدی یعنی جگر گوسفند

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سیه: سیَه در گویش یزدی یعنی جگر گوسفند

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

یزد: شهر یزد به دلیل معماری تاریخی ارزشم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چت چت: چُت چُت در گویش یزدی یعنی درِ گوشی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

معطل: معطل =الاف=منتظر ماندن ، گویش یزدی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جگرگوسفند: جگر گوسفند همان کبد گوسفنداست که در ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خمره سفالی: خمره سفالی = تاپو درگویش یزدی دوره ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ساپورت: ساپورت نوعی شلوار تنگ کشی زنانه است ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ساپورت: ساپورت نوعی شلوار تنگ کشی زنانه است ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سینه ریز: سینه ریز همان گردنبند است که در گوی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من: متکی بودن . روی پای خود ایستادن . خ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من: متکی بودن . روی پای خود ایستادن . خ ...

٤ ماه پیش

مدال‌های سجادیه