سجادیه - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شتر گاو پلنگ: شتر گاو پلنگ یعنی زرافه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گلوبند: گَلوبند : گردنبند ، آویز گردن ، سین ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کشه: کَشَه در گویش یزدی یعنی دامن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اماله: اِمالَه در گویش یزدی یعنی تنقیه =تز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

داستان شب دراز است وقلندر بیدار: داستان ضرب المثل شب دراز است و قلند ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خشوک: خَشُوک در گویش یزدی یعنی ( خش=خوب ) ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نامیزو ن: نامیزون در گویش یزدی یعنی بهم ریخته ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پیامک: پیامَک با ( ک ) تصغیر یعنی پیام کوت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

هر که بامش بیش برفش بیشتر: هرکه بامش بیش، برفش بیشتر این ضرب ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سجل: سِجِل= شناسنامه =دفترچه ای که در آن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسه پتک: آسَّه پِتُک در گویش یزدی یعنی پنهان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سفیل: سَفیل در گویش یزدی یعنی مُعطَّل سَ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

موش تو سوراخ نمیرفت جارو به دمش میبست: معانی مَثَل موش تو سوراخ نمیرفت، جا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گهی زین به پشت و گهی پشت به زین: ضرب المثل فارسی گهی پشت به زین و گ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسه پتک: آسَّه پِتُک در گویش یزدی یعنی پنهان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قلندر: قلندر به چه معناست؟ بی قید، درویش، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

تف سر بالا: تُفِ سَرِ بالا در گویش یزدی یعنی کا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نشاشیدی شب درازه: معنی ضرب المثل نشاشیدی شب درازه !! ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرک کشیدن: سَرُک کَشیدن درگویش یزدی یعنی دزدکی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اب زیر کاه: آب زیر کاه کنایه از کسی که با زیرکی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سرک کشیدن: سَرُک کَشیدن درگویش یزدی یعنی دزدکی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هرکی خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه: معنی ضرب المثل هر کی خربزه میخوره پ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خاطیری: خاطیری یک اصطلاح یزدی است و به معنا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زپرتی: زِپِرتی واژه ایست که در گویش یزد بس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خاطیری: خاطیری یک اصطلاح یزدی است و به معنا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تارا: تارا در زبان فارسی به معنی ستاره و ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جانمازاوکشیدن: جانَمازاُوکَشیدَن در گویش یزدی کنای ...

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جانمازاوکشیدن: جانَمازاُوکَشیدَن در گویش یزدی کنای ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خار ادر: خارِآدُر در گویش یزدی نوعی گیاه خار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خار ادر: خارِآدُر در گویش یزدی نوعی گیاه خار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ثبات: ثُبات در اصطلاح یزدی کسالتی است که ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نمسود: نَمِسود اصطلاحی است در گویش یزدی یع ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نمسود: نَمِسود اصطلاحی است در گویش یزدی یع ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نشسگاه: نِشِسگاه در گویش یزدی همان نشیمن گا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نشسگاه: نِشِسگاه در گویش یزدی همان نشیمن گا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شغس: شَغَس در گویش یزدی یعنی نشیمن گاه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شغس: شَغَس در گویش یزدی یعنی نشیمن گاه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نشیمنگاه: نشیمن گاه اصطلاح یزدی آن شَغَس میبا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نشیمنگاه: نشیمن گاه اصطلاح یزدی آن شَغَس میبا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیجیمه: زیجیمَه در گویش یزدی یعنی زیرجامه = ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زیجیمه: زیجیمَه در گویش یزدی یعنی زیرجامه = ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زیرجامه: واژه زیرجامه معادل اصطلاح یزدی آن ز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زیرجامه: واژه زیرجامه معادل اصطلاح یزدی آن ز ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دونه در رخ: دونَه دَر رِخ اصطلاحی در گویش یزدی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دونه در رخ: دونَه دَر رِخ اصطلاحی در گویش یزدی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دشول: دُشوِل در گویش یزدی یعنی غده های مو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دشول: دُشوِل در گویش یزدی یعنی غده های مو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خاروعار: خاروعار در گویش یزدی یعنی زشت وبدتر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خاروعار: خاروعار در گویش یزدی یعنی زشت وبدتر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تف سر بالا: تُفِ سَرِ بالا در گویش یزدی یعنی کا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پرهن: پِرهَن درگویش یزدی همان پیراهن است ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تزریق دارو ازراه مقعد: در گویش یزدی به تزریق دارو از راه م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تنقیه: در گویش یزدی به تزریق دارو از راه م ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ورشوریده: وَرشوریدَه در گویش یزدی یعنی سر مَس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ورشوریده: وَرشوریدَه در گویش یزدی یعنی سر مَس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کرست: کُرسِت در گویش یزدی یعنی همان سوتین ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کرست: کُرسِت در گویش یزدی یعنی همان سوتین ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چش پاره: چَش پارَه در گویش یزدی = چشم دریده ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوچلقون: اُوچَلَقون در گویش یزدی یعنی آب چکا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوچلقون: اُوچَلَقون در گویش یزدی یعنی آب چکا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بوغ: بوغ در گویش یزدی همان بوق است

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گریم چیست: گریم در ردیف هنرهای نمایشی ظریف محس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گریم چیست: گریم در ردیف هنرهای نمایشی ظریف محس ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گریمور کیست: چهره پرداز یا گریمور یا مسئول گریم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گریمور: گریمور =چهره پرداز . شخصی که روی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گریمور: گریمور =چهره پرداز . شخصی که روی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جملی: کاربر محترم محیا جُمُلی گویش قدیمی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بوز گل مولت اولنگونه: بُوز گَلِ مُولِت اُلِنکونَه در گویش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بوز گل مولت اولنگونه: بُوز گَلِ مُولِت اُلِنکونَه در گویش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زوزا: زِوُزا در گویش یزدی یعنی زایمان کرد ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پکید: پُکید در گویش یزدی یعنی تَرَکید

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پکید: پُکید در گویش یزدی یعنی تَرَکید

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تقا: تَقّا در گویش یزدی یعنی سَکو

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تقا: تَقّا در گویش یزدی یعنی سَکو

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دوری: دُوری در گدیش یزدی یعنی بشقاب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خنگ: خِنگ درزبان یزدی یعنی یک دنده _ کُو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امبار: درگویش یزدی اُمبار با ضمه روی الف ی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بشن: بَشن در گویش یزدی یعنی قدو بالا

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شاسپرنگ: شاسپَرَنگ در گویش یزدی به گیاه ریحا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شاسپرنگ: شاسپَرَنگ در گویش یزدی به گیاه ریحا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اپوشد: اَپو شُد در گویش یزدی یعنی تموم شد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اپوشد: اَپو شُد در گویش یزدی یعنی تموم شد

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اپیشو کردن: اَپیشُو کِردَن در گویش یزدی یعنی عط ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اپیشو کردن: اَپیشُو کِردَن در گویش یزدی یعنی عط ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پچخ کردن: پَچَخ کردن در گویش یزدی یعنی لِه کر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پچخ کردن: پَچَخ کردن در گویش یزدی یعنی لِه کر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادوئه: اَدوئَه در گویش یزدی یعنی اَدویه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ادوئه: اَدوئَه در گویش یزدی یعنی اَدویه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادوئه دون: اَدوئَه دون در گویش یزدی به ظرفی مس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ادوئه دون: اَدوئَه دون در گویش یزدی به ظرفی مس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اربونه: اَرَبونه در گویش محلی یزدی یعنی دای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اربونه: اَرَبونه در گویش محلی یزدی یعنی دای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارنه: اَرنَه در گویش یزدی یعنی فریاد بچه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارنه: اَرنَه در گویش یزدی یعنی فریاد بچه ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارنه سردادن: اَرنَه سَردادن درگویش یزدی فریاد کش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارنه سردادن: اَرنَه سَردادن درگویش یزدی فریاد کش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارواره: اَروارَه در گویش یزدی همان آرواره ( ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اریف: اُریف در گویش یزدی = کج - قناس - مو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اریف: اُریف در گویش یزدی = کج - قناس - مو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از و چز: اِزُّ و چِزّ در گویش یزدی یعنی التم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از و چز: اِزُّ و چِزّ در گویش یزدی یعنی التم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از و چز: اِزُّ و چِزّ در گویش یزدی یعنی التم ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسوندن: اِسّوندَن درگویش یزدی یعنی گرفتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسوندن: اِسّوندَن درگویش یزدی یعنی گرفتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افتیدن: اُفتیدَن در گویش یزدی همان اُفتادن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

افتیدن: اُفتیدَن در گویش یزدی همان اُفتادن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انگشت کیلیچی: انگشت کیلیچی در گویش یزدی به کوچکتر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انگشت کیلیچی: انگشت کیلیچی در گویش یزدی به کوچکتر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انگشت پس کیلیچی: انگشت پَس کیلیچی در گویش یزدی به چه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انگشت پس کیلیچی: انگشت پَس کیلیچی در گویش یزدی به چه ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انگشت لیسیده: انگشت لیسیده درزبان یزدی کنایه از ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انگشت لیسیده: انگشت لیسیده درزبان یزدی کنایه از ب ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انگل گرفتن: اَنگَل گِرِفتن درگویش یزدی قلاب کرد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انگل گرفتن: اَنگَل گِرِفتن درگویش یزدی قلاب کرد ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوبه او شدن: اُو به اُو شدن درگویش محلی یزدی یعن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوبه او شدن: اُو به اُو شدن درگویش محلی یزدی یعن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

او پایین کردن: اُو پایین کِردن در گویش یزدی یعنی ک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

او پایین کردن: اُو پایین کِردن در گویش یزدی یعنی ک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوتر: اووَتَر درگویش یزدی یعنی آنطرف تر

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوتراش کردن: اُو تراش کِردَن درگویش یزدی به تراش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوتراش کردن: اُو تراش کِردَن درگویش یزدی به تراش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوتلک: اُو تُلُک در گویش یزدی به آب لَمبو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوتلک: اُو تُلُک در گویش یزدی به آب لَمبو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

او چش رخته: اُوِ چَش رِختَه در گویش یزدی یعنی آ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

او چش رخته: اُوِ چَش رِختَه در گویش یزدی یعنی آ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اوحد: اووحَد در گدیش یزدی یعنی آن حَد ؛ آ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوحد: اووحَد در گدیش یزدی یعنی آن حَد ؛ آ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوراسکی: اورا سَکی در گویش یزدی یعنی آ ن طرف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوراسکی: اورا سَکی در گویش یزدی یعنی آ ن طرف ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوسارکنده: اُوسارکَندَه ( اُوسار=افسار=مهار ) ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوسارکنده: اُوسارکَندَه ( اُوسار=افسار=مهار ) ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اوشم: اُو شُم در گویش یزدی یعنی آویشن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوشم: اُو شُم در گویش یزدی یعنی آویشن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوفتو کورک: اُفتُو کورُک در گویش یزدی یعنی غروب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوفتو کورک: اُفتُو کورُک در گویش یزدی یعنی غروب ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوکرده: اُوکِردَه در گویش یزدی یعنی خیسانده ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوکرده: اُوکِردَه در گویش یزدی یعنی خیسانده ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوگردون: اُو گَردون درگویش یزدی یعنی آب گردا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوگردون: اُو گَردون درگویش یزدی یعنی آب گردا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

او گز: اُو گَز ( آب گَز ) در گویش یزدی یعن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

او گز: اُو گَز ( آب گَز ) در گویش یزدی یعن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوگینه: اُوگینه در گویش یزدی یعنی آبگینه = ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوگینه: اُوگینه در گویش یزدی یعنی آبگینه = ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوگوش: اُو گوش در گویش محلی یزدی یعنی آبگو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوگوش: اُو گوش در گویش محلی یزدی یعنی آبگو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اولنگون: اُولِنگون درگویش یزدی یعنی آویزان ، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اولنگون: اُولِنگون درگویش یزدی یعنی آویزان ، ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اونخورده شکم نبند: اُوِ نَخوردَه شِکَم نَبند درگویش یز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اونخورده شکم نبند: اُوِ نَخوردَه شِکَم نَبند درگویش یز ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایاخنجر خوندن: اَیا خَنجَر خوندن در گویش یزدی یعنی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایاخنجر خوندن: اَیا خَنجَر خوندن در گویش یزدی یعنی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایاره: اَیّارَه در گویش یزدی یعنی اَلنگو ، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایاره: اَیّارَه در گویش یزدی یعنی اَلنگو ، ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایاق کسی را جا اوردن: اَیاقِ کسی را جا آوردن در گویش یزدی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایاق کسی را جا اوردن: اَیاقِ کسی را جا آوردن در گویش یزدی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایسوندن: ایسوندَن در گویش یزدی یعنی ستاندن = ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایسوندن: ایسوندَن در گویش یزدی یعنی ستاندن = ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

این سرو بندی: این سَرو بندی در گویش یزدی یعنی در ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

این سرو بندی: این سَرو بندی در گویش یزدی یعنی در ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اللو: اُللُو ( اُ لُّو ) در گویش یزدی یعن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اللو: اُللُو ( اُ لُّو ) در گویش یزدی یعن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ممد: مَمَد درگویش یزدی یعنی مُحّمَد

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ای را اورا: ایرا او را در گویش یزدی یعنی این طر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ای را اورا: ایرا او را در گویش یزدی یعنی این طر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشکنه گوری: اِشکنه گُوری ( = گبری ) در یزد غذای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشکنه گوری: اِشکنه گُوری ( = گبری ) در یزد غذای ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشکنه سماوری: اِشکنه سَماوری در یزد غذایی است فور ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشکنه سماوری: اِشکنه سَماوری در یزد غذایی است فور ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اراذل بودن: اراذِل بودن در گویش یزدی یعنی پرخاش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اراذل بودن: اراذِل بودن در گویش یزدی یعنی پرخاش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لیتیرک: لیتیرُک در گویش یزدی یعنی کوچک و حق ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لیتیرک: لیتیرُک در گویش یزدی یعنی کوچک و حق ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نوت: نوت در گویش یزدی یعنی اسکناس

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نوت: نوت در گویش یزدی یعنی اسکناس

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سلفچه: سَلَفچه درگویش یزدی لَگَن مسی کنگره ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سلفچه: سَلَفچه درگویش یزدی لَگَن مسی کنگره ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بادگاه: باد گاه درگویش یزدی یعنی شَقیقَه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بادگاه: باد گاه درگویش یزدی یعنی شَقیقَه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جار: جار درگویش یزدی به لوستر = جلچراغ گ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چادی شو: چادی شُو در گویش یزدی یعنی چادرشب ( ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چادی شو: چادی شُو در گویش یزدی یعنی چادرشب ( ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از لج گازر تمبون نجس کردن: از لَجِ گازُر تَمبون نجس کردن درگوی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از لج گازر تمبون نجس کردن: از لَجِ گازُر تَمبون نجس کردن درگوی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسسخون: اُسسُخون در گویش یزدی همان اُستخوان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسسخون: اُسسُخون در گویش یزدی همان اُستخوان ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسش: اَسِش در گویش یزدی یعنی اصلا = ابدا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسش: اَسِش در گویش یزدی یعنی اصلا = ابدا

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسم درکردن: اسم دَر کِردَن در زبان یزدی یعنی مش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسم درکردن: اسم دَر کِردَن در زبان یزدی یعنی مش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کیا بیا داشتن: کیا بیا داشتن در گویش یزدی یعنی این ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کیا بیا داشتن: کیا بیا داشتن در گویش یزدی یعنی این ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اللو دار: اُللُو دار در گویش یزدی یعنی قِرو ف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اللو دار: اُللُو دار در گویش یزدی یعنی قِرو ف ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

الهی پمبه زیروبالات بکنن: الهی پمبه زیر و بالات بکنن: درگویش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

الهی پمبه زیروبالات بکنن: الهی پمبه زیر و بالات بکنن: درگویش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پمبه: پَمبَه در گویش یزدی همان پنبه است

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پمبه: پَمبَه در گویش یزدی همان پنبه است

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اماله: اِمالَه در گویش یزدی یعنی تنقیه =تز ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

امپسا: اِمپّسا = اِمبار در گویش یزدی یعنی ...

١١ ماه پیش

مدال‌های سجادیه