farhad - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رمان زیگادو: رمانی زیبا در ژانر تخیلی فضایی است

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رمان زااوتار: رمانی زیبا در ژانر تخیلی، فانتیزی د ...

٣ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

١ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٣ هفته پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٤ هفته پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

داده یار: دستیار و معاون داده پرداز

٤ هفته پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٤ هفته پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فکر نان باش که خربزه ابست: فکر نان کن که خربزه آب است داستان ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شتر گاو پلنگ: شتر گاو پلنگ یعنی زرافه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گلوبند: گَلوبند : گردنبند ، آویز گردن ، سین ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کشه: کَشَه در گویش یزدی یعنی دامن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پکید: پُکید در گویش یزدی یعنی تَرَکید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پکید: پُکید در گویش یزدی یعنی تَرَکید

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تقا: تَقّا در گویش یزدی یعنی سَکو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تقا: تَقّا در گویش یزدی یعنی سَکو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دوری: دُوری در گدیش یزدی یعنی بشقاب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خنگ: خِنگ درزبان یزدی یعنی یک دنده _ کُو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امبار: درگویش یزدی اُمبار با ضمه روی الف ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بشن: بَشن در گویش یزدی یعنی قدو بالا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شاسپرنگ: شاسپَرَنگ در گویش یزدی به گیاه ریحا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شاسپرنگ: شاسپَرَنگ در گویش یزدی به گیاه ریحا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اپوشد: اَپو شُد در گویش یزدی یعنی تموم شد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اپوشد: اَپو شُد در گویش یزدی یعنی تموم شد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اپیشو کردن: اَپیشُو کِردَن در گویش یزدی یعنی عط ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اپیشو کردن: اَپیشُو کِردَن در گویش یزدی یعنی عط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پچخ کردن: پَچَخ کردن در گویش یزدی یعنی لِه کر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پچخ کردن: پَچَخ کردن در گویش یزدی یعنی لِه کر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادوئه: اَدوئَه در گویش یزدی یعنی اَدویه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ادوئه: اَدوئَه در گویش یزدی یعنی اَدویه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادوئه دون: اَدوئَه دون در گویش یزدی به ظرفی مس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ادوئه دون: اَدوئَه دون در گویش یزدی به ظرفی مس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اربونه: اَرَبونه در گویش محلی یزدی یعنی دای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اربونه: اَرَبونه در گویش محلی یزدی یعنی دای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارنه: اَرنَه در گویش یزدی یعنی فریاد بچه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارنه: اَرنَه در گویش یزدی یعنی فریاد بچه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارنه سردادن: اَرنَه سَردادن درگویش یزدی فریاد کش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارنه سردادن: اَرنَه سَردادن درگویش یزدی فریاد کش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارواره: اَروارَه در گویش یزدی همان آرواره ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اریف: اُریف در گویش یزدی = کج - قناس - مو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اریف: اُریف در گویش یزدی = کج - قناس - مو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از و چز: اِزُّ و چِزّ در گویش یزدی یعنی التم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از و چز: اِزُّ و چِزّ در گویش یزدی یعنی التم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از و چز: اِزُّ و چِزّ در گویش یزدی یعنی التم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسوندن: اِسّوندَن درگویش یزدی یعنی گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسوندن: اِسّوندَن درگویش یزدی یعنی گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افتیدن: اُفتیدَن در گویش یزدی همان اُفتادن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

افتیدن: اُفتیدَن در گویش یزدی همان اُفتادن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انگشت کیلیچی: انگشت کیلیچی در گویش یزدی به کوچکتر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انگشت کیلیچی: انگشت کیلیچی در گویش یزدی به کوچکتر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انگشت پس کیلیچی: انگشت پَس کیلیچی در گویش یزدی به چه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انگشت پس کیلیچی: انگشت پَس کیلیچی در گویش یزدی به چه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انگشت لیسیده: انگشت لیسیده درزبان یزدی کنایه از ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انگشت لیسیده: انگشت لیسیده درزبان یزدی کنایه از ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انگل گرفتن: اَنگَل گِرِفتن درگویش یزدی قلاب کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انگل گرفتن: اَنگَل گِرِفتن درگویش یزدی قلاب کرد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوبه او شدن: اُو به اُو شدن درگویش محلی یزدی یعن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوبه او شدن: اُو به اُو شدن درگویش محلی یزدی یعن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

او پایین کردن: اُو پایین کِردن در گویش یزدی یعنی ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

او پایین کردن: اُو پایین کِردن در گویش یزدی یعنی ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوتر: اووَتَر درگویش یزدی یعنی آنطرف تر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوتراش کردن: اُو تراش کِردَن درگویش یزدی به تراش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوتراش کردن: اُو تراش کِردَن درگویش یزدی به تراش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوتلک: اُو تُلُک در گویش یزدی به آب لَمبو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوتلک: اُو تُلُک در گویش یزدی به آب لَمبو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

او چش رخته: اُوِ چَش رِختَه در گویش یزدی یعنی آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

او چش رخته: اُوِ چَش رِختَه در گویش یزدی یعنی آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اوحد: اووحَد در گدیش یزدی یعنی آن حَد ؛ آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوحد: اووحَد در گدیش یزدی یعنی آن حَد ؛ آ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوراسکی: اورا سَکی در گویش یزدی یعنی آ ن طرف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوراسکی: اورا سَکی در گویش یزدی یعنی آ ن طرف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوسارکنده: اُوسارکَندَه ( اُوسار=افسار=مهار ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوسارکنده: اُوسارکَندَه ( اُوسار=افسار=مهار ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اوشم: اُو شُم در گویش یزدی یعنی آویشن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوشم: اُو شُم در گویش یزدی یعنی آویشن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوفتو کورک: اُفتُو کورُک در گویش یزدی یعنی غروب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوفتو کورک: اُفتُو کورُک در گویش یزدی یعنی غروب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوکرده: اُوکِردَه در گویش یزدی یعنی خیسانده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوکرده: اُوکِردَه در گویش یزدی یعنی خیسانده ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوگردون: اُو گَردون درگویش یزدی یعنی آب گردا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوگردون: اُو گَردون درگویش یزدی یعنی آب گردا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

او گز: اُو گَز ( آب گَز ) در گویش یزدی یعن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

او گز: اُو گَز ( آب گَز ) در گویش یزدی یعن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوگینه: اُوگینه در گویش یزدی یعنی آبگینه = ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوگینه: اُوگینه در گویش یزدی یعنی آبگینه = ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوگوش: اُو گوش در گویش محلی یزدی یعنی آبگو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوگوش: اُو گوش در گویش محلی یزدی یعنی آبگو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اولنگون: اُولِنگون درگویش یزدی یعنی آویزان ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اولنگون: اُولِنگون درگویش یزدی یعنی آویزان ، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اونخورده شکم نبند: اُوِ نَخوردَه شِکَم نَبند درگویش یز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اونخورده شکم نبند: اُوِ نَخوردَه شِکَم نَبند درگویش یز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایاخنجر خوندن: اَیا خَنجَر خوندن در گویش یزدی یعنی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایاخنجر خوندن: اَیا خَنجَر خوندن در گویش یزدی یعنی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایاره: اَیّارَه در گویش یزدی یعنی اَلنگو ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایاره: اَیّارَه در گویش یزدی یعنی اَلنگو ، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایاق کسی را جا اوردن: اَیاقِ کسی را جا آوردن در گویش یزدی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایاق کسی را جا اوردن: اَیاقِ کسی را جا آوردن در گویش یزدی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایسوندن: ایسوندَن در گویش یزدی یعنی ستاندن = ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایسوندن: ایسوندَن در گویش یزدی یعنی ستاندن = ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

این سرو بندی: این سَرو بندی در گویش یزدی یعنی در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

این سرو بندی: این سَرو بندی در گویش یزدی یعنی در ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اللو: اُللُو ( اُ لُّو ) در گویش یزدی یعن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اللو: اُللُو ( اُ لُّو ) در گویش یزدی یعن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ممد: مَمَد درگویش یزدی یعنی مُحّمَد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ای را اورا: ایرا او را در گویش یزدی یعنی این طر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ای را اورا: ایرا او را در گویش یزدی یعنی این طر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشکنه گوری: اِشکنه گُوری ( = گبری ) در یزد غذای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشکنه گوری: اِشکنه گُوری ( = گبری ) در یزد غذای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشکنه سماوری: اِشکنه سَماوری در یزد غذایی است فور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشکنه سماوری: اِشکنه سَماوری در یزد غذایی است فور ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اراذل بودن: اراذِل بودن در گویش یزدی یعنی پرخاش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اراذل بودن: اراذِل بودن در گویش یزدی یعنی پرخاش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لیتیرک: لیتیرُک در گویش یزدی یعنی کوچک و حق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لیتیرک: لیتیرُک در گویش یزدی یعنی کوچک و حق ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نوت: نوت در گویش یزدی یعنی اسکناس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نوت: نوت در گویش یزدی یعنی اسکناس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سلفچه: سَلَفچه درگویش یزدی لَگَن مسی کنگره ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سلفچه: سَلَفچه درگویش یزدی لَگَن مسی کنگره ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بادگاه: باد گاه درگویش یزدی یعنی شَقیقَه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بادگاه: باد گاه درگویش یزدی یعنی شَقیقَه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جار: جار درگویش یزدی به لوستر = جلچراغ گ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چادی شو: چادی شُو در گویش یزدی یعنی چادرشب ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چادی شو: چادی شُو در گویش یزدی یعنی چادرشب ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از لج گازر تمبون نجس کردن: از لَجِ گازُر تَمبون نجس کردن درگوی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از لج گازر تمبون نجس کردن: از لَجِ گازُر تَمبون نجس کردن درگوی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسسخون: اُسسُخون در گویش یزدی همان اُستخوان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسسخون: اُسسُخون در گویش یزدی همان اُستخوان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسش: اَسِش در گویش یزدی یعنی اصلا = ابدا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسش: اَسِش در گویش یزدی یعنی اصلا = ابدا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسم درکردن: اسم دَر کِردَن در زبان یزدی یعنی مش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسم درکردن: اسم دَر کِردَن در زبان یزدی یعنی مش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کیا بیا داشتن: کیا بیا داشتن در گویش یزدی یعنی این ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کیا بیا داشتن: کیا بیا داشتن در گویش یزدی یعنی این ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اللو دار: اُللُو دار در گویش یزدی یعنی قِرو ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اللو دار: اُللُو دار در گویش یزدی یعنی قِرو ف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

الهی پمبه زیروبالات بکنن: الهی پمبه زیر و بالات بکنن: درگویش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

الهی پمبه زیروبالات بکنن: الهی پمبه زیر و بالات بکنن: درگویش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پمبه: پَمبَه در گویش یزدی همان پنبه است

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پمبه: پَمبَه در گویش یزدی همان پنبه است

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اماله: اِمالَه در گویش یزدی یعنی تنقیه =تز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اماله: اِمالَه در گویش یزدی یعنی تنقیه =تز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

امپسا: اِمپّسا = اِمبار در گویش یزدی یعنی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امپسا: اِمپّسا = اِمبار در گویش یزدی یعنی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

امر کسی سر رفتن: در گویش یزدی امر{کسی} سر رفتن: 1. ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امر کسی سر رفتن: در گویش یزدی امر{کسی} سر رفتن: 1. ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امشو: اِمشّو در گویش یزدی یعنی امشب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دیشو: دیشُو در گویش یزدی یعنی دیشب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گنجه: گَنجَه در گویش یزدی به کمد دیواری ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سنگ روی بافه هشتن: سنگ روی بافه ( =دسته کل وگیاه ؛ باف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سنگ روی بافه هشتن: سنگ روی بافه ( =دسته کل وگیاه ؛ باف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

او نباتی: اُو نباتی در گویش یزدی یعنی آب نبات ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

او زیرپوسش افتیده: اُو زیرِ پوسِش افتیده ( آب زیر پوست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انگور کمری: انگورِکُمُری یا کُمُلی در گویش یزدی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوتراش: اُو تَراش در گویش یزدی نوعی قاشق هن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوتراش: اُو تَراش در گویش یزدی نوعی قاشق هن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیم گز: نیم گَز در گویش یزدی برابر با پنجاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نیم گز: نیم گَز در گویش یزدی برابر با پنجاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گز کردن: گَزکِردَن در گویش یزدی یعنی اندازه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کولوته: کولوتَه در گویش یزدی یعنی مقنعه ( م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هوئن: هُوئَن در گویش یزدی همان هاوَ ن میب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هوئن: هُوئَن در گویش یزدی همان هاوَ ن میب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میچماغ: میچَماغ در گویش یزدی همان میر چقماق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چارقد: چارقَد در گویش یزدی به پارچه ای سه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سفیدو: سِفیدُو درگویش یزدی همان سفیدآب ( = ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خش مال: خِش مال در گویش یزدی همان خِشت مال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تاس: تاس در گویش یزدی کاسه بزرگ مسی میبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کیلی: کیلی در گویش محلی یزدی همان کلید اس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کیلی: کیلی در گویش محلی یزدی همان کلید اس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خوروسک: خُوروسُک در گویش یزدی به سوسک حمام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کرسی: کُرسی در گویش یزدی به چهار پایه ای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گولو: به گویش یزدی همان گَلو =حلق میباشد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

الوبالو: آلوبالو درگویش یزد همان آلبالو است

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیسکوت: بیسکوت درگویش محلی یزد همان بیسکویت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غسال: غسّال =شوینده ، جامه شوی ، مرده شوی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غسال: غسّال =شوینده ، جامه شوی ، مرده شوی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غساله: غسّاله اینکه می گویید غساله آن را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غساله: غسّاله اینکه می گویید غساله آن را ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غسالخانه: غسّالخانه مُرده شور خانه ، مُرده ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غسالخانه: غسّالخانه مُرده شور خانه ، مُرده ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اراگیرا: آراگیرا : درگویش یزدی یعنی آرایش کر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اراگیرا: آراگیرا : درگویش یزدی یعنی آرایش کر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خشوک: خَشُوک در گویش یزدی یعنی ( خش=خوب ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خشوک: خَشُوک در گویش یزدی یعنی ( خش=خوب ) ...

١ سال پیش

مدال‌های farhad