پاسخ‌های معظمی گودرزی (٣٢٦)

در بی اعتباری دنیاست و اینکه هیچ چیز ماندگار نیست و آنچه در دست آدم هاست امانتی بیش نیست و باید دیر یا زود از این دنیا دل کند و رفت 

یعنی  دست بالای دست بسیار است . و قدرت امری نسبی است 

یعنی خیلی بی توجه و یا بی اهمیت است که به جزییات اهمیت نمی دهد و تجربه کسب نمی کند و یا در  کارش هیچ پیشرفتی نداشته است

یعنی از چه هست از سوی پروردگار است 

از ساعت ده شب تا پنج صبح 

اعسار واژه ا ی حقوقی  است که برابر آن در زبان پارسی ناتوانی است  و اعسار از پرداخت هزینه دادرسی یعنی ناتوانی از پرداخت هزینه ی دادرسی و هزینه دادرسی به وجوهی می گویند که دادگاه ها برای   ...

قمی در میرزای قمی  مشدد نیست  Mirzaye go mi مگر  گوینده به عمد بخواهد روی آن تشدید بگذارد 

به این گونه بیان می گردد  Mojmal در معنای مختصر ، کوتاه ، خلاصه 

درجه مسکین از فقیر شدیدتر است ، یعنی  نداری او بدتر است

می سگالم از مصدر سگالیدن  به معنای تفکر کردن ، یا اندیشیدن است .

مصراعی از  سروده ی استاد سید محمد حسین بهجت تبریزی ، شناخته شده با نام شهریار به نام همای رحمت در وصف مولی الموحدین علی عل ه السلام 

برای کسی به کار می رود که خودش را بالا می گیرد  و کسی را تحویل نمی گیرد و مغرور است .

  خانه » پرداخت نفقه اقارب در چه صورتی لازم است ؟ مفهوم نفقه اقارب نفقه اقارب در قانون مدنی تعریف نشده است و فقط ماده ۱۲۰۴ قانون مدنی مصادیقی از آن را به عنوان مثال ذکر کرده است. ماده ۱۲۰۴ ...

یعنی دیگه آخراشه مانند یک فرد سالخورده که مرگش نزدیکه

اقربا معمولا در مورد بستگان نسبی و سببی کاربرد دارد مانند پدر و مادر  دختر و پسر و ...نه در مورد دوست چون دوست ممکن است روزی دیگر دوست نباشد اما بستگان انسان در همه ی حالات با انسان نسبت دارند 

معمولا  در شناسنامه ها ممکن است به دو صورت به کار ببرند  نصرالله  و نصراله و در شناسنامه به هر  گونه ای که ثبت شده باشد همان را به کار می برند و به هر دو صورت درست است .

به ترتیب 2و ۳و ۴ شماره افزوده شده است 

هنگامی که مردم گردهم می آیند و یک جامعه رامانند یک روستا  تشکیل می دهند ، بین خود قراردادهایی وضع می کنند که به نوعی اعضای آن جامعه آن قراردادها را رعایت می کنند زبان نیز از این قرارداد به دور نی ...

اوستاد همان استاد است که حرکت کوتاه  ضمه  ی اول آن به حرکت بلند او تبدیل شده است .و در دوره ای از تاریخ تطور زبان فارسی (نظم و نثر )در نوشته های به جامانده  دیده می شود 

 "نَظّاره"  یعنی نگاه کننده  و  "نِظاره"  یعنی نگاه کردن 

فکر کنم  یکی بود و یکی نبود است.

بدیهی است که درست نمی باشد  واژه ی برد برابر انگلیسی تخته است و در اینجا حشو است  یا وایت برد  یا تخته سفید 

نوک کسی راچیدن یعنی اینکه کسی را ادب کردن یا  او را ناتوان کردن است  هنگامی که کسی پررویی می کند و از حد خودش بیرون می رود و کس دیگری در برابر او می ایستد می گویند توکش را چید .

سلام  اگه از نوع منظورتون انواع موجودات از پرنده و خزنده و پستاندار و .... باشه آنقدر زیاده که برخی از اون ها هنوز شناسایی نشده 

سلام  اگه از نوع منظورتون انواع موجودات از پرنده و خزنده و پستاندار و .... باشه آنقدر زیاده که برخی از اون ها هنوز شناسایی نشده 

سلام  غلط نوشتاری  ندارد .

بنده هم آهی یکی از روستاهای شهرستان بروجرد هستم . معمولاً اهالی این روستاها در طول زمان جاذبه حا شده اند  و ترکیب جمعیتی آن. ها از طایفه و خانواده خاصی نیست  در مورد نام خانوادگی خود می توانید  از بزرگان روستا و بزرگان خانواده بپرسید 

یعنی رفت و دست به کاری زد تا چیز تازه ای به دست بیاورد اما آنچه را هم که داشت از دست داد .

هم پیمان شدن ...

صنما اشاره به طرف مقابل یا معشوق است  یعنی ای معشوق جفا و ستم  کردن را رها کن که کرم و بزرگواری  جفا کردن را شایسته نمی داند . (یعنی صفت بزرگواری معشوق به او اجازه نمی دهند تا ستم کند )

زیره سوغات کرمان است و اگر کسی بخواهد سوغات شهریار برای اهل آن شهر ببرد کاری بی ارزش انجام داده و بهتر است این کار را انجام ندهد .  اگر کسی بخواهد دانش  اندک خود را درباره ی موضوعی در برابر یک دانشمند یا استاد آن رشته  نشان دهد  مثل این است که زیره به کرمان می برد 

شعر همای رحمت  با بیت آغازین  علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایه هما را  از سید محمدحسین بهجت تبریزی معروف به شهریار  است  در باره حضرت علی علیه  السلام  سروده شده است 

خویشتنداری می تواند  واژه ی شایسته برای مهار احساسات باشد ، احساسات  واژه ای تازی است که جمع احساس است و در برگیرنده ی هر نوع واکنش روحی به رخدادهای پیرامون است مانند ، خشم ، ترس ، هیجان و .... و مهار احساسات  یعنی اینکه فردی بتواند در زمان اینگونه احساسات پاسخ درخور عقلانی  به آن ها بدهد . 

می توان برای قیم  واژه ی (سرپرست) را به کار برد .

یله یعنی آزاد و رهاکردن ، ساحل به موجودی مانند شده است که تن دارد .

چون کسی نمی تواند آب را

بدل مال موقوفه: هرگاه کسی عین موقوفه را تلف نماید، مسئولیت قانونی پیدا می­ کند که عوض آن را بدهد. این عوض « بدل عین موقوفه» نامیده می­ شود. تلف کننده مثل آن را تأدیه می­ کند و چنانچه از اموال قیمی با ...

این ضرب المثل را برای زمانی به کار می برند که می خواهند بگویند

در ادبیات فارسی سرو به آزادگی زبانزد است ، و آزادگی در ترکیب دولت آزادگی نشانه ی همین خصوصیت است .