پیشنهادهای محمد (٤٥,٥١٤)
Athyriaceae ( زیست شناسی - علوم گیاهی ) واژه مصوب: مادهسرخسیان تعریف: تیره ای از سرخسسانان که دارای پهنک های منقسم شانهای با حاشیۀ دندانهدار هست ...
transonic flow ( حمل ونقل هوایی ) واژه مصوب: شارش تراصوتی تعریف: حرکت شاره در اطراف جسم غوطه ور در شاره به طوری که مقدار سرعت آن در برخی نقاط اَبَرص ...
category ( آمار ) واژه مصوب: رسته تعریف: ردهای از اشیا با مجموعهای از ریختارها
co - location ( مدیریت - مدیریت پروژه ) واژه مصوب: هم آورش تعریف: راهبردی برای بهبود روابط کاری و افزایش بهره وری و ارتباطات ازطریق کنار هم قرار داد ...
systemic context ( باستانشناسی ) واژه مصوب: بافتمان سامانه ای تعریف: موقعیت یک عنصر در یک سامانۀ رفتاری
composite hypothesis ( آمار ) واژه مصوب: فرض مرکب تعریف: در آزمون فرض، فرضی که براساس آن توزیع جامعۀ مورد آزمون به طور کامل مشخص نباشد
phenomics ( زیست شناسی - ژن شناسی و زیست فنّاوری ) واژه مصوب: رُخگان شناسی تعریف: مطالعۀ رابطۀ بین ژنگان شناسی و رُخ نمود
gearbox housing ( قطعات و اجزای خودرو ) واژه مصوب: پوستة جعبه دنده تعریف: محفظه ای توخالی، معمولاً ریختگی، که اجزای جعبه دنده در درون آن جای می گیرند
method of doubt ( فلسفه ) واژه مصوب: روش شک تعریف: ← شکاکیت دکارتی
guardrail ( حملونقل درون شهری - جاده ای ) واژه مصوب: نردۀ حفاظ تعریف: نردههایی که برای کاهش خسارات وارده بر وسایل نقلیه در هنگام برخورد، در کنار م ...
specimen ( زیست شناسی - علوم گیاهی ) واژه مصوب: نمونه 4 تعریف: فرد یا ماده ( item ) یا جزئی که معرف یک رده یا سرده یا همة آنها است
critical item ( علوم نظامی ) واژه مصوب: اقلام حیاتی تعریف: تسلیحات یا موادی که ازلحاظ نظامی اهمیت ویژه دارند، ولی موجودی آنها اندک است
hemispherical map ( مهندسی نقشهبرداری ) واژه مصوب: نقشۀ نیمکره تعریف: نقشۀ نیمۀ استوایی یا نیمه های نصف النهاری زمین
geosynchronous satellite ( فیزیک ) واژه مصوب: ماهوارۀ زمین همگام تعریف: ماهواره ای که دورۀ گردش آن با دورۀ چرخش زمین برابر است
casting powder ( مهندسی مواد و متالورژی ) واژه مصوب: پودر ریخته گری تعریف: پودری که معمولاً برای روانکاری در ریخته گری های پیوسته به کار می رود
secure method ( رایانه و فنّاوری اطلاعات ) واژه مصوب: روش امن تعریف: روشی برای ایجاد ایمنی در تبادل دادهها
endothermic process ( خوردگی ) واژه مصوب: فرایند گرماگیر تعریف: فرایندی که انجام شدن آن نیازمند گرما باشد
algorithm ( ریاضی ) واژه مصوب: الگوریتم تعریف: فرایندهای متناهی برای حل نوعی از مسائل، خصوصاً روشی که در آن به طور متوالی یک فرایند پایه برای حل مسئ ...
antibonding orbital ( شیمی ) واژه مصوب: اوربیتال پادپیوندی تعریف: فضایی که وجود الکترون در آن سبب تضعیف پیوند شود
common - flow afterburner ( علوم نظامی ) واژه مصوب: پس سوز هم جریان تعریف: توربین پروانه ای الحاقی ای که در آن جریان های دمنده و هسته با جریان بالاد ...
image indexing ( مهندسی نقشهبرداری ) واژه مصوب: نمایه سازی تصویر تعریف: روشی برای بازیابی یک تصویر از یک مجموعه تصویر
turndown service ( گردشگری و جهانگردی ) واژه مصوب: خدمات تخت بر گردانی تعریف: خدماتی ویژه که در آن اتاق دار در هنگام غروب، اتاق مهمان را دوباره مرتب ...
premaxillary suture ( پزشکی - دندان پزشکی ) واژه مصوب: درز پیش بَرواره ای تعریف: ← درز پیشی
hymen ( علوم پایۀ پزشکی ) واژه مصوب: زه چین تعریف: حلقه ای از چین مخاطی که در فاصلۀ حدود یک سانتی متری دهانۀ زهراه وجود دارد |||متـ . پردۀ بکارت
ultraviolet absorption spectroscopy ( شیمی ) واژه مصوب: طیف شناسی جذبی فرابنفش تعریف: مطالعۀ طیف های تولید شده براثر جذب انرژی تابشی فرابنفش در خلال ...
comparative adjective ( زبانشناسی ) واژه مصوب: صفت برتر 2 تعریف: در طبقه بندی سه درجه ای صفات، صفتی که با آن موصوفی را در یک ویژگی با موصوف دیگری م ...
flat burr grinder ( علوم و فنّاوری غذا - قهوه پژوهی ) واژه مصوب: آسیای آج دار تخت تعریف: نوعـی آسیای قهوه که در آن دانه های قهوه در بین دو قطعۀ آج ...
pseudo - compact space ( ریاضی ) واژه مصوب: فضای شبه فشرده تعریف: فضایی توپولوژیکی که هر تابع حقیقی مقدار پیوسته بر آن کراندار باشد
hyperphagia ( تغذیه ) واژه مصوب: پُرخواری تعریف: مصرف زیاد و غیرطبیعی مواد غذایی
dunst ( علوم و فنّاوری غذا ) واژه مصوب: نرمه مینارد تعریف: ذرات بسیار ریز مینارد به نرمی آرد
germanophile ( جامعه شناسی ) واژه مصوب: آلماندوست تعریف: کسی که آلمان علاقۀ شدیدی به آلمان دارد
lesion ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات ) واژه مصوب: زخم لکه تعریف: ناحیۀ محدود و مشخصی به شکل زخم در اندام گیاه بیمار
accelerated service ( حملونقل درون شهری - جاده ای ) واژه مصوب: خدمات پرسرعت تعریف: خدماتی در حمل ونقل عمومی که در آن واحدهای حمل ونقل در یک خط براس ...
pentacopter ( علوم نظامی ) واژه مصوب: پنج گرد تعریف: نوعی هواگرد کوچک، مانند بالگرد، با پنج پرّه که در بالای آن قرار دارند و از راه دور واپایش می شو ...
field note ( باستانشناسی ) واژه مصوب: گزارش میدانی تعریف: گزارش هر پژوهش باستان شناختی که در آن باستان شناس معمولاً تمام مراحل برنامه ریزی پژوهشی، ...
packstone ( زمینشناسی ) واژه مصوب: سنگ آهک دانه چیره تعریف: سنگ کربناتی دانه چیرۀ گِلی
meizoseismal area ( ژئوفیزیک ) واژه مصوب: پهنۀ شدید لرزه تعریف: گستره ای با تکان شدید زمین لرزه
bush ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل ) واژه مصوب: بوته 1 تعریف: هر رستنی چوبی کوچک تر از درختچه
hologram imagery ( مهندسی نقشهبرداری ) واژه مصوب: تصویر تمام نگاشتی تعریف: تصویری که بر مبنای روش هایی با امکان ساخت تصاویر سه بعدی تولید می شود و ...
personal pronoun ( زبانشناسی ) واژه مصوب: ضمیر شخصی تعریف: ضمیری که بر شخص دلالت می کند
menopause praecox ( پزشکی ) واژه مصوب: یائسگی پیشرس تعریف: قطع پیشرس تخمک گذاری و چرخههای دشتانی پیش از چهلسالگی
optical theorem ( فیزیک ) واژه مصوب: قضیۀ اپتیکی تعریف: قانونی در نظریۀ پراکندگی موج که دامنۀ پیشپراکندگی را با مقطع مؤثر کل مرتبط می کند
mandibulectomy ( پزشکی - دندان پزشکی ) واژه مصوب: زیرواره بَرداری تعریف: بریدن و خارج کردن زیرواره ازطریق جراحی
oversize powder ( مهندسی مواد و متالورژی ) واژه مصوب: پودر فرااندازه تعریف: پودری با دانه های بزرگ تر از اندازۀ بیشینۀ تعریف شده براساس یکی از مشخصه ...
manual communication ( شنوایی شناسی ) واژه مصوب: ارتباط دستی تعریف: نوعی ارتباط غیرکلامی که در آن از نشانک های دستی هجی انگشتی و ایما و اشاره استفاد ...
check plot ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات ) واژه مصوب: کَرت شاهد تعریف: در طرح های آزمایشی کشاورزی، قطعهای از زمین که به عنوان شاهد برای مقایسه ب ...
segregation ( خوردگی ) واژه مصوب: جدانشینی تعریف: جدا شدن بعضی عناصر از آلیاژ و تجمع آنها در نواحی خاصی از فلز
Sesamum ( زیست شناسی - علوم گیاهی ) واژه مصوب: کنجد تعریف: سرده ای از کنجدیان که در نقاط گرمسیری آسیا می رویند و دارای دانه های خوراکی سرشار از روغن ...
affinity group ( گردشگری و جهانگردی ) واژه مصوب: گروه هم گرا تعریف: گردشگرانی با علایق مشترک که معمولاً اعضای یک سازمان هستند
swath ( ژئوفیزیک ) واژه مصوب: باریکه 2 تعریف: ناحیۀ باریکی که چشمه های موجود در آن بدون غلتشِ عمودبه خط عمل می کنند