پیشنهادهای بیداد (٤٤٤)
در گویش میمند شهربابک به قسمتی از گیاه که در زیر خاک است گفته می شوند. معنای دیگر آن بن و اصل و اساس هر چیز راقاسه گویند
در گویش میمندمحل جمع آوری علوفه وحشی را گویند
پرستش واژه ای است که اشاره به یک عمل جمعی دارد. بخش اول کلمه ( پر ) به این امر اشاره دارد و در گذشته افراد گرد آتش و. . جمع می شدند. بطور مثال در کلم ...
نظم و ترتیب و هنجار
واژه باستانی یونانی در توضیح و تعریف جذبه و شوق الهی
Jnana یا جبانه حالتی از بصیرت و بینش در آیین هندوئیسم و بودایی
تلاش بی وقفه و کوشش بی پایان برای رسیدن به هدف
ترکیب کنایی از عادت کردن انسان به کاری
گویش عوامانه کلمه جانور
شیر دادن مادر به فرزندش را جوجودادن می گویند. جان دادن
صدای برخورد سنگ و . . . به اشیا فلزی
تکان خوردن و حرکت کردن
فعال و کوشا و سرحال
نابودشدن و از بین رفتن
خانه ای مخروطی که با چوب ساخته می شده است
عفو و بخشش
ونا در یک معنای دیگر با تبدیل حرف واو به ب به معنای بن است.
شاه در فارسی هخامنشی و اوستا خشیه است. از ریشه شایستن و شاییتن در معنای فرمان راندن و توانستن و یارستن
خشیارشن از خشیه و ارشن به معنای مرد نر و دلیر
به معنای شناختن
آوند آپومند ( پهلوی ) آیونت ( سانسکریت ) آوژدان، ظرف آب، کاسه و کوزه
آبدان
بر اساس فرهنگ اوستایی زَهَک= zahak ( = زَهاک ) 1ـ جنین 2ـ فرزند، بچه، اولاد 3ـ نسل 4ـ عنصر، ماده ــ هَم زَهَک= ham zahak هم نسب، از یک خانواده ــ هو ...
ریشه واژه دبیری ، دبیرستان ، دبستان، دیبا، دیباچه ، از ریشه واژه دوب در زبان سومری>دوپا و یا توپا در اکدی>دوپ در آرامی >دیپی در فارسی هخامنشی به معنا ...
پیسک یا پیسه از ریشه پئس اوستایی یا پیس پهلوی به معنای مصدری نقش و نگار بسته شده یا زینت داده شده و معنای اسمی ابلق یا دورنگ است.
تپ در اوستا و مشتقات آن تفت و تفنو و تب و آفتاب و تابه و تابش و تفسیدن و تفتیدن از تین ریشه است.
بر اساس فرهنگ ایران باستان پورداود واژه ائرپت و نیرنگ به معنی دعا است. و کل واژه به معنای جایگاه دعا کردن است.
بر اساس فرهنگ ایران باستان پورداود این واژه نام یکی از فصل های گمشده دینکرت مربوط به قوانینی در مورد ربح است
بر اساس فرهنگ ایران باستان پورداود این واژه نام یکی از فصل های گمشده دینکرت مربوط به قوانینی در سوگنداست
بر اساس فرهنگ ایران باستان پورداود این واژه نام یکی از فصل های گمشده دینکرت مربوط به قوانینی درمورد و موضوع ادعا است
بر اساس فرهنگ ایران باستان پورداود این واژه نام یکی از فصل های گمشده دینکرت مربوط به قوانینی در زنش یا ضربت است
بر اساس کتاب فرهنگ ایران باستان از پورداود این واژه نام بخشی از دینکرد بوده است مربوط به قوانینی در مورد حکمیت
ور در واژه وئیریه به معنای برگزیدن و برتری دادن از مصدر ورونیتن به معنی گرویدن ور در واژه فروردین به معنای پوشاندن، نگهداری کردن، و پناه بخشیدن است. ...
تشنه از ریشه ترشن با حذف شدن حرف ر به این صورت در آمده است.
دی از ریشه و مصدر دا به معنی دادن ، بخشیدن و آفریدن در کلمات دادار به معنای آفریدگار دی از ریشه زَیَنَ، دیَنَ، دی در معنای اولین ماه زمستان
در گویش مردمان شهربابک به فک پایین انسان و یا حیوان شیکلکی می گویند.
در گویش میمند شهربابک صدای ناله حاصل از ترس یا درد که خیلی شدید باشد را بغورک می گویند
رشک به موجودی کوچک تر از شپش و به رنگ سفید که بین موهای انسان و حیوان زندگی می کند.
به علت اینکه گاهی حرف ( س ) در زبان و ادبیات ما تبدیل به ت و یا بدل آن می شود سگ می تواند همان تگ به معنی دنبال کردن باشد.
تیل در یک معنا به تخم و نژاد اشاره دارد
در گویش میمند شهربابک به لثه ناری می گویند
سنگ های رسوبی که در اثر رطوبت استحکام خود را از دست داده اند و از بدنه اصلی کوه جدا شده اند.
به پشم و موی کم و بی ارزش پِشُن می گویند
مردمان بلوچ جنوب استان کرمان به فاخته سوتله می گویند
در گویش مردمان شهربابک به گیاه بن سرخ لیسو می گویند.
گیاهی شبیه جوموشی ولی بلند و باریک
در شهربابک کرمان نامی است برای گیاه عسلان
گیاهی است که شیره گیاهی سفید رنگ آن در اثر جویدن شبیه به آدامس می شود.
نوعی بوته خاردار
هر چه در خرمن گندم و جو کوبیده نشود و باقی بماند.