تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش میمند شهربابک به قسمتی از گیاه که در زیر خاک است گفته می شوند. معنای دیگر آن بن و اصل و اساس هر چیز راقاسه گویند

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش میمندمحل جمع آوری علوفه وحشی را گویند

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

پرستش واژه ای است که اشاره به یک عمل جمعی دارد. بخش اول کلمه ( پر ) به این امر اشاره دارد و در گذشته افراد گرد آتش و. . جمع می شدند. بطور مثال در کلم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظم و ترتیب و هنجار

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه باستانی یونانی در توضیح و تعریف جذبه و شوق الهی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Jnana یا جبانه حالتی از بصیرت و بینش در آیین هندوئیسم و بودایی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلاش بی وقفه و کوشش بی پایان برای رسیدن به هدف

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترکیب کنایی از عادت کردن انسان به کاری

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گویش عوامانه کلمه جانور

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیر دادن مادر به فرزندش را جوجودادن می گویند. جان دادن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدای برخورد سنگ و . . . به اشیا فلزی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تکان خوردن و حرکت کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فعال و کوشا و سرحال

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نابودشدن و از بین رفتن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خانه ای مخروطی که با چوب ساخته می شده است

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عفو و بخشش

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ونا در یک معنای دیگر با تبدیل حرف واو به ب به معنای بن است.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

شاه در فارسی هخامنشی و اوستا خشیه است. از ریشه شایستن و شاییتن در معنای فرمان راندن و توانستن و یارستن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خشیارشن از خشیه و ارشن به معنای مرد نر و دلیر

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنای شناختن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آوند آپومند ( پهلوی ) آیونت ( سانسکریت ) آوژدان، ظرف آب، کاسه و کوزه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آبدان

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر اساس فرهنگ اوستایی زَهَک= zahak ( = زَهاک ) 1ـ جنین 2ـ فرزند، بچه، اولاد 3ـ نسل 4ـ عنصر، ماده ــ هَم زَهَک= ham zahak هم نسب، از یک خانواده ــ هو ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ریشه واژه دبیری ، دبیرستان ، دبستان، دیبا، دیباچه ، از ریشه واژه دوب در زبان سومری>دوپا و یا توپا در اکدی>دوپ در آرامی >دیپی در فارسی هخامنشی به معنا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیسک یا پیسه از ریشه پئس اوستایی یا پیس پهلوی به معنای مصدری نقش و نگار بسته شده یا زینت داده شده و معنای اسمی ابلق یا دورنگ است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تپ در اوستا و مشتقات آن تفت و تفنو و تب و آفتاب و تابه و تابش و تفسیدن و تفتیدن از تین ریشه است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر اساس فرهنگ ایران باستان پورداود واژه ائرپت و نیرنگ به معنی دعا است. و کل واژه به معنای جایگاه دعا کردن است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر اساس فرهنگ ایران باستان پورداود این واژه نام یکی از فصل های گمشده دینکرت مربوط به قوانینی در مورد ربح است

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر اساس فرهنگ ایران باستان پورداود این واژه نام یکی از فصل های گمشده دینکرت مربوط به قوانینی در سوگنداست

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر اساس فرهنگ ایران باستان پورداود این واژه نام یکی از فصل های گمشده دینکرت مربوط به قوانینی درمورد و موضوع ادعا است

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر اساس فرهنگ ایران باستان پورداود این واژه نام یکی از فصل های گمشده دینکرت مربوط به قوانینی در زنش یا ضربت است

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر اساس کتاب فرهنگ ایران باستان از پورداود این واژه نام بخشی از دینکرد بوده است مربوط به قوانینی در مورد حکمیت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ور در واژه وئیریه به معنای برگزیدن و برتری دادن از مصدر ورونیتن به معنی گرویدن ور در واژه فروردین به معنای پوشاندن، نگهداری کردن، و پناه بخشیدن است. ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تشنه از ریشه ترشن با حذف شدن حرف ر به این صورت در آمده است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دی از ریشه و مصدر دا به معنی دادن ، بخشیدن و آفریدن در کلمات دادار به معنای آفریدگار دی از ریشه زَیَنَ، دیَنَ، دی در معنای اولین ماه زمستان

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش مردمان شهربابک به فک پایین انسان و یا حیوان شیکلکی می گویند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش میمند شهربابک صدای ناله حاصل از ترس یا درد که خیلی شدید باشد را بغورک می گویند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رشک به موجودی کوچک تر از شپش و به رنگ سفید که بین موهای انسان و حیوان زندگی می کند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به علت اینکه گاهی حرف ( س ) در زبان و ادبیات ما تبدیل به ت و یا بدل آن می شود سگ می تواند همان تگ به معنی دنبال کردن باشد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیل در یک معنا به تخم و نژاد اشاره دارد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش میمند شهربابک به لثه ناری می گویند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنگ های رسوبی که در اثر رطوبت استحکام خود را از دست داده اند و از بدنه اصلی کوه جدا شده اند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به پشم و موی کم و بی ارزش پِشُن می گویند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مردمان بلوچ جنوب استان کرمان به فاخته سوتله می گویند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش مردمان شهربابک به گیاه بن سرخ لیسو می گویند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیاهی شبیه جوموشی ولی بلند و باریک

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در شهربابک کرمان نامی است برای گیاه عسلان

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیاهی است که شیره گیاهی سفید رنگ آن در اثر جویدن شبیه به آدامس می شود.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی بوته خاردار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر چه در خرمن گندم و جو کوبیده نشود و باقی بماند.