پیشنهادهای بیداد (٤٦٠)
توانگر
زندگی بد
رسیت یعنی مرده . در واژه رستاخیز رسیت به معنی مرده و آخیز به معنای بلند شدن است.
ناراحت و دشوار
پس از این
نمودن
شاداب و تر و تازه
به معنای بد نامی و رسوایب ضد خسروپ و هو سروانی که نیکنامی است
هیر یعنی مال و منال ومتضاد آن فهیر که همان فقیر است.
نوشدارو، التیام زخم ها
آموختن
بی دروغ
صد
هاسین یا آسین در زبان کردی به معنای آهن است
قالب
آگاهی
در فارسی هوش به معنای مرگ ، ائوشیه به معنای بیمرگی
درخشان و درخشنده
خشنود کردن
مایَوَنت یا میوَن یا میمند منسوب به مهر ، مهر دار
مَرِغ به معنای کشتن و نابود کردن
مَسیَ به معنای ماهی
مهی از ریشه اَه در معنای هستی در مقابل واژه مَهَرک یا مرگ
زاینده یا برابر کردن
پاشیدن
سخن چین، کوژپشت
آسیب، بیماری
اَور. . . . . . ابر اَوَرِ. . . . . . کمک و یاری
کَرِتَ، چاقو ، کارد
پستان، برآمدگی
پزشکی، درمان کردن
گله ، رمه
آب
سرچشمه، خانواده
غن به معنای کوبیدن مانند نیغن و جوغن
اوپارون، هوپارون در معنای بلعیدن و نوالیدن
خلیج فارس، بحرین همان بهران بوده که معرب شده است
باج، واج، واچ، وچ، واز به معنای سخن گفتن به آهستگی
پیروان دین
شکل آب
گفتگو
همه چیز آگاه
طول عمر
سیاوَ ارشن به معنای دارنده اسب نر سیاه
اشتر نر
خشایارشن از دو واژه خشیه و ارشن ترکیب یافته است. به معنای شاه نر یا شاه دلیر. در واژه گشنسپ نیز بخش گشن هم معنای ارشن به معنی نر و دلیر است.
شیت به معنای درخشان در واژه خورشید ( خورشیت ) می توان آن را دید
گیلان و دیلم
واژه ماساگت به معنای ماهی خوار به ترتیب قلب های واژگانی زیر دا گذرانده است. از ماهی، ماسی، مسیه، مسیک ، ماساگت، مسگتای
سُخر پهلوی به معنای سرخ فارسی است