پیشنهادهای بهرام (٨٨٩)
ساختگری
شوآاوری، شورآیی
پن، هنر پنکه واژه فن به چم هنر، اربی شده پن است.
بادفشار
نشستمان
پایانمان
پایاناورد سر هم نوشت پایان آورد به چم آورد پایانی
نگهداشته
به چلیپا آویخته چلیپاویخته
به چلیپا کشیدن
زیباسازی
برتافته
نام نامواژه ( زبان شناسی )
نویسه به چم متن است که واژه نویسه می تواند درخور آن باشد
درنگه
نمابرگ
گفتارنامه، گفتنامه، سخننامه
شنیداری
توری چشم
سه گانه پرستی
پیازِ مغز
سپیدمغز
نخست نخست اینکه
ریزبارسپهر یون ( ریزبار )
ریزبار
هواسپهر به چم اتمسفر در برخی نگارش ها دیده شده است
پرشیدگی در اخترشناسی در برخی نگارش ها دیده شده است
هموگار آسمانی این چم هم اکنون در برخی نگارش ها دیده می شود
هموگان این واژه در اخترشناسی هم اکنون در برخی نگارش ها دیده می شود
هموگان ( اعتدالین ) ( Equinox ) ، در اخترشناسی به زمانی گفته می شود که خورشید از دید نگرنده زمینی بر روی آبامگرد ( دایره البروج ) از دیمه هموگار آسما ...
خوریستان ( انقلابین ) ( Solstice ) در اخترشناسی، دو نقطه دگرگشت زمستانی و تابستانی روی آبامگرد ( دایره البروج ) هستند.
آبامگاه در برخی نوشته ها دیده شده است
آبامگرد در برخی نوشته ها دیده شده است
مبدِل ( دگرساز ) دگرساز گرمایی ( مبدل حرارتی ) دگرساز کهربایی ( مبدل الکتریکی ) دگرساز توان ( مبدل قدرت )
میانپوش
کیرواره
بایستار
کاردوش
نیک منش
نیک منشی
نگیزش، نگیزه نگیختن همچم توضیح دادن است
ارزش شناس
بلندچامه
پیامگل
سرمامرغ
ریزنگار
ریزنگاری
آسه آسه هم چم محور است
چرخپر