پیشنهادهای بهرام (٨٨٩)
گماشتن ( به چم به کار گیری )
هم بست
هم بسته
انگار
همسان انگاری
همسانی
زورایش ( به چم جبر در ریاضی ) با آمیزش واژه زور ( به چم جبر ) و رایش ( به چم ریاضی ) و اندکی ساده سازی می توان به واژه زورایش به چم جبر در ریاضی رسی ...
زورایش جبر در رایش ( ریاضی ) . با آمیزش دو واژه زور به چم جبر و رایش به چم ریاضی و ساده سازی آن می توان به واژه زورایش به چم جبر در ریاضی رسید
بندک، زیربند بند برابر پارسی پاراگراف است که یک یا چند جمله دارد. از این رو واژه بندک یا زیربند میتواند مناسب باشد. زیرا هم چم بخشی از بند را می رسان ...
دهنکامی
دادسپار ( در زمینه دادخواهی ) کارسپار ( در زمینه کارگزاری )
پرستیده
گرم کن
سردکن
پی ( هندسه )
همادساز
رساساز
گفتگاه
هم تافتی واژه مختلط با مخلوط یکسان نیست. در کاربرد همگانی مختلط اندکی کمتر از مخلوطبار چم واژه آمیختگی را در خود دارد. از این رو واژه هم تافت به چم م ...
هم تافت واژه مختلط با مخلوط یکسان نیست. در کاربرد همگانی مختلط اندکی کمتر از مخلوط آمیختگی دارد. از این رو واژه هم تافت پیشنهاد می شود که در برخی نگا ...
پاسخ به Alireza Mohamadzade کسترمم از واژه لاتین Extermus به چم بیرونی ترین است. اکسترمم به چم چیزی است که در پایان بوده یا به واپسین مرز خود رسیده ب ...
زیرینه این واژه هم اکنون در برخی نگارش ها دیده می شود
زبرینه این واژه هم اکنون در برخی نگارش ها دیده می شود
اندرتافت واژه اندرتافت هم اکنون در برخی نوشته ها به چم انتالپی به کار می رود
سنگسا مانند سنگ سخت. سنگگون هم می تواند به همین چم باشد. اما سنگسا آوای بهتری دارد
چندینه گرا
همبودگرا همبود به چم جامعه
آزادی گرا
جهان گرا
هَمنِه برابر پارسی مولفه به چم جزء ( در ریاضی همنه x و همنه y ) واژه �همنه� هم اکنون در برخی نگارش ها دیده می شود.
درخورکار
خاک افتا، سر به خاک سا
خاک افتایی، به خاک افتادن ( سجده کردن )
دروغ شماری، دروغ پنداری، دروغ شمردن، دروغ پنداشتن
فزون نمایی
فرجادگویی
خودنمایی، خودنمایانی
فروکش
خشکادواره، خشکادسا
آبخوسا برابر واژه جزیره، واژه آبخوست یا آبخو ( واژه فشرده آبخوست ) بسیار پیشنهاد شده است. از این رو برای هرچه کوتاهتر شدن برابر واژه شبه جزیره، واژه ...
خودپا
ریختنگاری
همنگار
ریختشناسی
پیوستی
کنشگر
رُخشاری
هم پیمان
کندروی
هستینگی، فربود