پیشنهادهای آزاده (٢٣,٥٩٩)
مهمونی اولش یه جورایی ناجور بود، ولی بعداً بهتر شد.
دیشب یه جورایی یادم رفت تکلیفمو انجام بدم.
اون رستوران جدید تا حدودی گرونه، ولی غذاش عالیه.
اذیت میشی اینجا سیگار بکشم؟
وقتی اون پیداش شد یه جورایی تعجب کرد.
نه زیاد، یه جورایی برام خسته کننده ست.
یه جورایی برام خسته کننده ست.
یه جورایی برام خسته کننده ست.
ببین ، سیگار یه ذره اذیتم میکنه
سیگار یه ذره اذیتم میکنه
اینجا همچی سرده ها اینجا یه جورایی سرده
یه جورایی خوشم میاد ازش
وضع مالیم همچین خوب نیست بگی نگی ورشکسته ام
او یه جورایی احمقه. نه؟
او یه جورایی احمقه. نه؟
یه جورایی خوشحالم برنده نشدم.
یه جورایی خوشحالم برنده نشدم.
تا حدی مفیده
تا حدی مفیده
من شنیدم که مریم مقداری پول برنده شده است
صدها نفر
از گروهی از مردم
پر است از. . . . Popular culture is peopled with fictional heroes. فرهنگ معرف پر شده است از قهرمانان تخیلی.
فرهنگ معرف پر شده است از قهرمانان تخیلی.
پر است از. . . .
آن عادت موجب دردسر و گرفتاری {برایش} شد.
من اگر جای تو بودم پنهان می شدم تا خطر رد بشود.
جای تاسف هست که ما به مشکل بر خوردیم
ما به مشکل بر خوردیم
قدم رنجه کن قدم رنجه بفرمایید لطفا
قدم رنجه کن قدم رنجه بفرمایید
ما در دردسر افتادیم
مشکل اش چیه؟ دچار چه مشکلی شده؟
مشکل اش چیه؟ دچار چه مشکلی شده؟
حلقه ای از کوه که شهر را احاطه کرده است
باران تکذیب و تقبیح را برسر کسی فرود آوردن کسی را به باد انتقاد گرفتن
او در حال ضعیف شدن است
یک بچه قشنگ pretty=adjective
وقتی کِلی در خانه را زد، خانم آراسته ای بیرون آمد و پسر با دیدن او کمی دستپاچه شد.
یک مبلغ نسبتا هنگفت adverb=pretty
فراموش کردم تابه را روغن مالی کنم، به همین خاطر کیک کاملا به تابه چسبیده.
موهاش نسبتا بلنده.
بسیار خطرناک
حرکت کسی را کُند کردن
حرکت کسی را کُند کردن
حرکت کسی را کُند کردن
بیسیم پلیس
خدمه با پایگاه هوایی Yokota تماس رادیویی برقرار کردند تا به آن ها هشدار دهند
از پنجره می توانست راه باریک پر از علف های هرز را تا دروازه ی جلویی ببیند.
راه منتهی به اتومبیلم را پیاده برگشتم.