پیشنهاد‌های آزاده (٢٣,٥٩٩)

بازدید
١٣,٩٦٤
پیشنهاد
٠

آب به اندازه کافی گرم است که بتوان شنا کرد.

پیشنهاد
٠

او یک شخصیت صمیمی و دوستانه دارد.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

من کمی شیر گرم خواهم کرد.

پیشنهاد
٠

بیا تو و خودت را کنار آتش گرم کن.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

منو تعقیب نکن دنبالم نیا

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ماشین منو تعقیب نکن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چیزی را از کسی پنهان کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چیزی را از کسی پنهان کردن

پیشنهاد
٠

چیزی را از کسی پنهان کردن

پیشنهاد
٠

چیزی را از کسی پنهان کردن

پیشنهاد
٠

چرا پول رو برای لباس هایی که لازم نداری هدر می دی ؟

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هنوز مهار نشده؟ هنوز تحت کنترل در نیامده؟

پیشنهاد
٠

هنوز دانشگام رو تموم نکرده ام

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هنوز ندیده ایش؟

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هنوز خونه نرسیده ای؟

پیشنهاد
٠

ببخشید که باز دوباره مزاحمتون میشم

پیشنهاد
٠

ببخشید که باز دوباره مزاحمتون میشم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رمانی کوتاه ولی قدرتمند. رمانی کوتاه اما قدرتمند . رمانی کوتاه، با اینحال، قدرتمند. رمانی کوتاه، با این وجود، قدرتمند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

من هنوز اینجام.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

من هنوز اینجام.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هنوز نرسیدی اونجا؟

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

او هنوز نرفته است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هنوز اینجایی؟

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بااینحال ( هنوز ) مطمئن نیستم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بااینحال ( هنوز ) مطمئن نیستم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نه. هنوز نه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چه کسی این ماشین را دارد؟

پیشنهاد
٠

او یک تجارت موفق را دارد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آیا حیوان خانگی داری؟

پیشنهاد
٠

من یک آپارتمان کوچک در مرکز شهر دارم.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کتاب خودت رو بخون

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

من خودم میرم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عمو/دایی من مزرعه داره own= من . . . . . را دارم، مال خودمه/او . . . . . را دارد، مال خودشه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با چشمهای خودم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

او لباس هایش را خودش می دوزد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

من به اتاقی که برا خودم باشه نیاز دارم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یه شوخی مسخره بازی دربیارین معمولا چند نفری انجام میشه مثالش میشه کلید یا وسیله شخصی یه نفر رو قایم کردن و تظاهر به گم شدنش

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سبک زندگی سالمی دارم. lead=داشتن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عین کار کسی رو دنبال کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سرنخ های حتمی و قطعی را درخواست کنید. lead سرنخ هم معنی می دهد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عین کار کسی رو دنبال کردن

پیشنهاد
٠

9 دقیقه بعد با یک ضربه پنالتی برتری خود را دو برابر کردند lead=پیروزی/برتری/تفوق

پیشنهاد
٠

من زندگی خود را به وضعیت بهتری هدایت خواهم کرد.

پیشنهاد
٠

رئیس جمهور می توانست کشور خیلی بهتر رهبری کند.

پیشنهاد
٠

منشی منو به در خروج راهنمایی کرد.

پیشنهاد
٠

من تنها دلم میخواد یه زندگی نرمال را تجربه کنم. lead=سپری کردن/داشتن زندگی. . . /داشتن یه زندگیِ. . . /تجربه کردن یه زندگیِ. . .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دلم میخواد زندگی اونو داشته باشم.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آنها کریسمس شادی داشتند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بیایید اوقات شادی داشته باشیم.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

او در حال و هوای شادی بود.