پیشنهاد‌های آزاده (٢٤,٠٠٣)

بازدید
١٤,٠١٠
پیشنهاد
٠

خانه اش کنار دریاچه است. ( به معنای مجاورت مستقیم با دریاچه است. )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چراغ کنار تخت است ( نشان می دهد که دقیقاً کنار تخت است. )

پیشنهاد
٠

این ساختمان، در مقایسه با آسمان خراش های سر به فلک کشیده، کوچک به نظر می رسید. beside=در مقایسه با

پیشنهاد
٠

با هم روی آن پروژه کار می کردیم.

پیشنهاد
٠

افزون بر غذای اصلی، دِسِر [=یا پس غذا] هم داشتیم.

پیشنهاد
٠

گربه کنارِ شومینه نشسته بود.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

این ربطی به آن موضوع ندارد. beside=نامربوط به/بی ربط با

پیشنهاد
٠

صدا آن قدر بلند بود که هیچ چیز جز آن به گوشم نمی رسید.

پیشنهاد
٠

علاوه بر درس خواندن، او نیمه وقت کار هم می کند.

پیشنهاد
٠

به جز/به غیر از بسکتبال هیچ ورزش دیگه ای انجام نمیدی؟

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

او کنار من نشست.

پیشنهاد
٠

سوال اول به کنار، کل امتحان انصافا آسان بود. ( به غیر از )

پیشنهاد
٠

ما وقت نخواهیم داشت برویم شنا، به کنار، هوا هم خیلی سرد است. ( بعلاوه )

پیشنهاد
٠

من احساس راحتی پیش اون میکنم

پیشنهاد
٠

پدرش مُرده علاوه بر همسرش

پیشنهاد
٠

من واقعاً نمی خواهم بروم. علاوه بر این ، اکنون خیلی دیر شده است

پیشنهاد
٠

آیا ورزش دیگری در کنار فوتبال بازی می کنی؟

پیشنهاد
٠

ما علاوه بر موسیقی چیزهای مشترک زیادی داریم

پیشنهاد
٠

او علاوه بر کار به عنوان پزشک ، در اوقات فراغت خود رمان هایی نیز می نویسد

پیشنهاد
٠

من علاوه بر ( غیر از ) صحبت کردن با شما کارهای دیگری نیز باید انجام دهم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شکست در کمین من بود stare at=در کمین بودن

پیشنهاد
٠

اگه استرس داری، بدو

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

استرس داری!

پیشنهاد
٠

قصد ازدواج با دختری را ندارد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بغیر از من

پیشنهاد
٠

او یک فرد حساس میباشد که به فرد خیلی عصبی تبدیل شده هست

پیشنهاد
٠

من همیشه موقع فرود هواپیما احساس اضطراب/عصبانیت/ دستپاچگی می کنم

پیشنهاد
٠

حالا تو دوست داری در کنارت باشد یا در مقابلت

پیشنهاد
٠

فعلا در این موقعیت در کنارت هستم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قدرت در مقابلت قرار بگیرد

پیشنهاد
٠

بذارین قابل فهم تر برایت معنی کنم

پیشنهاد
٠

در مقابل و یا در کنارت قدرت هست

پیشنهاد
٠

اختیاردارن - صاحب منصبان ( برای اشاره به مدیران و سهامداران به صورت کلی )

پیشنهاد
٠

این ماشین با برق کار می کند power=به حرکت در آمدن ( در مورد وسایل موتوری )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یه اصطلاح : گرایش جنسی فرد است

پیشنهاد
٠

این تاب برای سرگرمی در حیاط شما عالی است

پیشنهاد
٠

نمیدونم گرایش جنسیش چیه ( به زن ها علاقه داره یا مردها )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در بیسبال من توپ را بطرفت پرت می کنم تو با چوگان پرتابش کن

پیشنهاد
٠

مدیر وظایف انجام شده را تایید کرد check off=تایید کردن

پیشنهاد
٠

من موارد موجود در لیست کارهایم را تیک زدم check off=تیک زدن

پیشنهاد
٠

وقتی کاری را تمام کردید، آن را از لیست خط بزنید check off=حذف کردن از لیست

پیشنهاد
٠

او اسامی شرکت کنندگان را بررسی و تایید کردن check off=بررسی کردن و تایید

پیشنهاد
٠

باید گذشته را فراموش کنی

پیشنهاد
٠

دارم میرم پاتوق محله برای یک آبجو. دارم میرم همون کافه/پاب محلی خودمون برای یک آبجو.

پیشنهاد
٠

فقط دارم میرم سوپرمارکت محله یکم شیر بگیرم.

پیشنهاد
٠

این مشکل توسط دولت محلی حل شد.

پیشنهاد
٠

ما ترجیح می دهیم هنگام سفر غذای محلی بخریم.

پیشنهاد
٠

از یک بومی ( اهل آن منطقه ) بهترین رستوران را بپرس.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

او یک ساکن محلی است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

او یک ساکن محلی است.