پیشنهادهای آزاده (١٣,١٢٧)
هدف کاذب هواپیمای بدون خلبان کنترل شده با رادیو از زمین یا از کشتی مادر که به طور گسترده ای به عنوان هدف برای سلاحهای ضد هواپیما به کار می رود .
روال هدف
هزینه هدف هزینه تکوین و تولید یک محصول که اگر قرار باشد خریدار نسبت به ارزش محصول خوشنود باشد و سازنده نسبت به سرمایه گذاری خود، سود قابل قبولی را ب ...
محو شدن هدف کاهش لحظه ای در شدت سیگنال پژواک از هف رادار یا سونار، در اثر تداخل یا پدیده ای دیگر، رادار ردیابی معمولاض شامل مدارهای حافظه ای هستند ک ...
system in apache helicopters that locks on to targets and controls laser guidance
برنامه هدف
تفنگ مشقی نشانه روی
کامپیوتر هدف
برنامه هدف
تاریخ یا موعد معین
city in rumania
کشتی جنگی که در جنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده و بسیار کلان و تندرو بود
لالا، لالالالایی ( ندا برای آرام کردن کودک ) ش !، هیس !
کوفته ی آرد ذرت
silently noiselessly quietly
خود را کشتن
این هم از این ! / این که از این
از کی تا حالا اینقدر برات مهم شدم؟
چخ کردن ( سگ ) پراندن ( مگس و پرندگان ) شو کردن ( بز و گوسفند ) هی کردن ( اسب و خر و گاو ) / راندن
کوزه گر از کوزه شکسته آب میخوره
کوزه گر از کوزه شکسته آب میخوره
موقعیت/ بیماری … نامعلوم/نامشخص بودن
با ادعای دروغ و دوز و کلک
از حال رفت غش کرد
چیزی رو خیلی راحت یاد گرفتن
خانه توسط خانوم اداره میشه
اون خیلی با هوشه
بدون اجازه پدرش حتی آب نمی خوره
آرزومند/مشتاق
خشم کسی را برانگیختن
خشم کسی را برانگیختن
خشم کسی را برانگیختن
خشم کسی را برانگیختن
�مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو بردن
�مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو بردن
�مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو بردن
�مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو بردن
�مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو بردن
�مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو بردن
�مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو بردن
افتضاح بار آوردن خرابکاری کردن
کسی را برآشفتن
کسی را برآشفتن
تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام توجه کسی معطوف چیزی شدن
�بجنبون
تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام توجه کسی معطوف چیزی شدن
تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام توجه کسی معطوف چیزی شدن
تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام توجه کسی معطوف چیزی شدن
تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام توجه کسی معطوف چیزی شدن
تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام توجه کسی معطوف چیزی شدن