پیشنهاد‌های آزاده (٢٤,٨٠٣)

بازدید
١٤,٢٥٤
تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هیچ وقت واقعاً از آن خوشم نیامد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کم کم خسته شد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به مرور عصبانی شد

پیشنهاد
٠

این گونه نادر از لاکپشت، هر دو ماه یک بار یک لایه ی جدید به لاک محافظ خود اضافه میکند. grow=ساختن، اضافه کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

من پیر خواهم شد ولی. . .

پیشنهاد
٠

همین طور که آن ها سعی می کنند از شهر فرار کنند، تهدیدی غیرمنتظره و چه بسا شوم تر قد علم می کند. grow=قد علم کردن

پیشنهاد
٠

او قبل از اینکه شعله ها بتوانند گسترش پیدا بکنند آن را خاموش کرد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جوانه ها از زمین می رویند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رشد دادن یک کسب و کار

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جیمز خسته شد grew= جزو فعل های اسنادی به معنی ( شدن ) هم می باشد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نگران شد grew= شدن، دچار شدن

پیشنهاد
٠

گُه خورده که نمی تونه انگلیسی حرف بزنه

پیشنهاد
٠

گُه خورده که نمی تونه انگلیسی حرف بزنه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به برنامه خود پایبند بودن

پیشنهاد
٠

زبون در آوردن ممکنه معانی زیادی داشته باشه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برش های خیار

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

یه قالب کره

پیشنهاد
٠

بهش بگو زبونشو در بیاره

پیشنهاد
٠

دوباره کلاچ رو فشار بده و [دسته رو] بنداز دنده دو.

پیشنهاد
٠

محکم نگه داشتن بوجه ماهیانه خرج نکردن بوجه ماهیانه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دی وی دی گیر میکنه، به اصطلاح خش داره

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در ذهن ماندن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رد کردن / نه گفتن به چیزی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

من حرفاتو منتقل می کنم به اون فرد مورد نظر

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

من حرفاتو منتقل می کنم به اون فرد مورد نظر

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کتابها رو بده به دیگران

پیشنهاد
٠

آنها منتقل میکنند به دیگران آنچه را که میدانند

پیشنهاد
٠

نورپردازی چهره او را خوشایند جلوه می داد.

پیشنهاد
٠

او داشت به او تملق می گفت تا ترفیع بگیرد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بهت میاد

پیشنهاد
٠

تو این عکس خوب نیفتادی.

پیشنهاد
٠

او از دعوت شدن خوشحال شد.

پیشنهاد
٠

احساس خوشحالی میکنم که مرا به یاد آوردی.

پیشنهاد
٠

او از تعریف خوشحال شد.

پیشنهاد
٠

او از تمام توجهاتی که دریافت کرد خوشحال شد.

پیشنهاد
٠

من از توجه او بسیار خوشحال شدم.

پیشنهاد
٠

او واقعاً از تحسین آنها خوشحال شد.

پیشنهاد
٠

خوشحالم، اما نمیتوانم پیشنهاد را بپذیرم.

پیشنهاد
٠

الان خیلی خر کیف و خوشحالم ( از تعریفت )

پیشنهاد
٠

از محبتشان بیش از حد خوشحال شدم.

پیشنهاد
٠

دختر خانمه خوشحال بود بخاطر پرس و جویی ( تحقیق قبل خواستگاری ) که چند وقتیه راجع بهش در جریانه.

پیشنهاد
٠

بنظرم ما بایستی خوشحال باشیم چرا که اون سرانجام موافقت کرد که بیادش.

پیشنهاد
٠

تو بهترین فردی هستی که تا حالا باهاش ملاقات کردم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مایه مباهات او بود

پیشنهاد
٠

پسره خوشحال بود از توجهی که دختره بهش داشت

پیشنهاد
٠

من کیف کردم وقتی ازم خواستن که سخنرانی بکنم

پیشنهاد
٠

ماشین ظرفشویی ای توی آشپزخونه نیست.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

این یه خونه ی قدیمیه، میدونید.

پیشنهاد
٠

میدونی، من ماشین ندارم چونکه بی پولم.

پیشنهاد
٠

میدونید، این یه اتوبوس قدیمیه و هیچ صفحه نمایشی وجود نداره.