پیشنهاد‌های آزاده (٢٤,٨٠٣)

بازدید
١٤,٢٥٤
پیشنهاد
٠

مادربزرگم قبلاً هر آخر هفته نان تازه می پخت.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

من قبلاً در . . . . زندگی می کردم.

پیشنهاد
٠

برای . . . . عادت داشتید کجا بروید؟ ( حالت سوالی )

پیشنهاد
٠

او قبلاً اصلاً قهوه دوست نداشت

پیشنهاد
٠

او قبلاً هر روز بعد از مدرسه بسکتبال بازی می کرد.

پیشنهاد
٠

قبلاً یک درخت بزرگ در حیاط ما بود.

پیشنهاد
٠

آیا قبلاً به آن رستوران می رفتی؟

پیشنهاد
٠

ما قبلاً ماشین نداشتیم.

پیشنهاد
٠

او قبلاً اصلاً قهوه دوست نداشت، اما حالا همیشه می نوشد.

پیشنهاد
٠

ترجمه صحیح چنین است: تو دیگر آن آدم گذشته نیستی تو با گذشته فرق کرده ای

پیشنهاد
٠

ترجمه صحیح چنین است: تو دیگر آن آدم گذشته نیستی تو با گذشته فرق کرده ای

پیشنهاد
٠

در گذشته این طوری نبود.

پیشنهاد
٠

همیشه برای سر کار رفتن صبح زود بیدار می شوم.

پیشنهاد
٠

آن روزها مشغول کار در کارخانه بودم.

پیشنهاد
٠

عادت داشتم یک روز درمیان به باشگاه بروم.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قبلنا اینجا زندگی میکردم.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عادت داشتم چای تلخ بخورم. ( الان نه )

پیشنهاد
٠

آیا او عادت داشت پینگ پنگ بازی کند ؟

پیشنهاد
٠

به زودی به زدن لنزا عادت میکنه

پیشنهاد
٠

به سر و صدای شهر عادت دارم.

پیشنهاد
٠

عادت دارم چای تلخ بخورم

پیشنهاد
٠

عادت دارم چای تلخ بخورم

پیشنهاد
٠

کاش دوست دخترم یه خورده وزن کم میکرد و اندامی میشد مثل گذشته

پیشنهاد
٠

دارم به آب و هوا عادت میکنم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قبلاً ازت میترسیدم!

پیشنهاد
٠

ما قبلاً تو اون ساختمون بودیم

پیشنهاد
٠

من قبلا برای داشتن یه خواهر کوچکتر التماس میکردم

پیشنهاد
٠

زمستون اینجا سردتر بود

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عادت داشتم شنا برم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( قدیم ) تو . . . . زندگی میکرد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( قبلاً ) گربه ها رو دوست داشت

پیشنهاد
٠

پیاده روی برای مادر من خوبه و او به این عادت داره

پیشنهاد
٠

ناگهان یادم افتاد که کلیدهایم را در خانه جا گذاشته ام.

پیشنهاد
٠

ناگهان متوجه شدم که برای اولین بار در سال های اخیر واقعاً خوشحال هستم.

پیشنهاد
٠

هر بار که آن عکس را می بینم، ناگهان به یاد می آورم که چقدر دلم برای دوران کودکی ام تنگ شده.

پیشنهاد
٠

هر بار که آن عکس را می بینم، ناگهان به یاد می آورم

پیشنهاد
٠

( خطاب به شخصی ) حالا در نظر بگیر شادت نکنه. . .

پیشنهاد
٠

موتور صداهای خیلی مسخره ای در می آورد.

پیشنهاد
٠

امروز اتفاق عجیبی برای من افتاد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

این شیر مزه غیر عادی ( عجیب ) دارد funny معنی:عجبیب یا غیر عادی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کم کم به طعمش عادت می کنید و از آن خوشتان می آید.

پیشنهاد
٠

کم کم از طعمش خوشم آمد.

پیشنهاد
٠

کمی که می گذرد، آدم از طعمش خوشش می آید.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بیشتر از آنها خوشتان می آید.

پیشنهاد
٠

الان دیگر به طعمش عادت کرده ام و از آن خوشم می آید.

پیشنهاد
٠

شخصیت ها که شکل می گیرند، از آن کم کم خوشم می آید.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از آن کم کم خوشم می آید.

پیشنهاد
٠

ولی به محض این که او را بیشتر بشناسی، کم کم به دلت می نشیند.

پیشنهاد
٠

بیشتر که با او وقت بگذرانی، کم کم از حس شوخ طبعی اش خوشت می آید.

پیشنهاد
٠

الان واقعاً کم کم دارم جذبش می شوم.