پیشنهاد‌های آزاده (٢٤,٨٠٣)

بازدید
١٤,٢٤٧
تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مجبور شدم دست بردارم.

پیشنهاد
٠

بعد از ساعت ها تلاش برای تعمیر ماشین، مجبور شدم دست بردارم.

پیشنهاد
٠

بیا دست بزنیم برای اجرا کنندگان

پیشنهاد
٠

او می دانست که تماشاگران وقتی او با آهنگ جدیدش به صحنه می رود، برایش دست خواهند زد.

پیشنهاد
٠

جمعیت ایستادند و برای رقصندگان دست زدند و به تلاش و فداکاری آنها ارج نهادند.

پیشنهاد
٠

او مجبور شد کلیدهای ساختمان را تسلیم کند.

پیشنهاد
٠

ما باید برای معلمانی که فراتر از وظیفه شان برای الهام بخشی به دانش آموزان تلاش می کنند، احترام بگذاریم.

پیشنهاد
٠

آنها برای رویداد خیریه دست زدند

پیشنهاد
٠

او بالاخره تصمیم گرفت شغل قدیمی اش را رها کند و وارد یک حرفه جدید شود

پیشنهاد
٠

منتقدان برای دیدگاه منحصر به فرد و روایت گری کارگردان در فیلم دست زدند.

پیشنهاد
٠

او انتظار نداشت که جمعیت برای سخنرانی اش دست بزنند

پیشنهاد
٠

ورزشکاران برای هوادارانشان دست زدند

پیشنهاد
٠

مربی از تیم خواست که برای حریفانشان دست بزنند

پیشنهاد
٠

او مجبور شد به خاطر سلامت روانی اش این را رها کند.

پیشنهاد
١

در ساختار خانواده های امروزی ممکن است هم پدر و هم مادر شاغل باشند.

پیشنهاد
٠

من یک ست کامل ( مجموعه ی لوازم کامل ) ضبط را در خانه دارم.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

set - up : انجام دادن کاری ، چینش Organizational set - up ، چینش سازمانی - سازمان دهی کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ثبت کردن یک رکورد جدید.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یک جلسه معارفه ترتیب دادن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

این یه پاپوشه برامون پاپوش دوختن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

این یه پاپوشه - برامون پاپوش دوختن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در اینصورت

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پیاده کردن برنامه / اجراکردن برنامه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چیدن میز

پیشنهاد
٠

بسیار دشوار است که جا نموند از شما، چونکه بسیار تند سخن میگویید.

پیشنهاد
٠

هنوزم اسپانیولی ( اسپانیایی ) رو ادامه میدی ( تمرین می کنی ) ؟

پیشنهاد
٠

آگاه به روابط جهانی

پیشنهاد
٠

من مجبور بودم سخت درس بخوانم ( خرخونی کنم ) تا سطحم را بالا نگه دارم ( عقب نیفتم )

پیشنهاد
٠

او دوست دخترم نیست، گرفتی!!

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بارون تمام شب بی وقفه بارید

پیشنهاد
٠

کارت خوب بود، آفرین با همین فرمون برونش!!

پیشنهاد
٠

او همیشه در عالم هپروت سیر میکند.

پیشنهاد
٠

او همیشه در عالم هپروت سیر میکند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چاره ای نیست / راه گریزی نیست

پیشنهاد
٠

بیچاره ها!حتی نمی تونن یه رادیوی نو بخرن

پیشنهاد
٠

واقعاً دارم به این سریال جدید علاقه مند می شوم.

پیشنهاد
٠

او سوار ماشین شد و رفت.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سوار ماشین شدن

پیشنهاد
٠

چطور بعد از ساعت کاری وارد دفتر شدی؟

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وارد یک ساختمان شدن

پیشنهاد
٠

خیلی خسته ام؛ فقط می خواهم به تخت بروم.

پیشنهاد
٠

فقط می خواهم به تخت بروم.

پیشنهاد
٠

اگر همین کار را ادامه دهی، به دردسر می افتی.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به دردسر می افتی.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به دردسر می افتی.

پیشنهاد
٠

دو دانش آموز در مدرسه با هم دعوا کردند.

پیشنهاد
٠

آن ها بر سر سیاست با هم جر و بحث کردند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وارد بحث شدن / جر و بحث کردن

پیشنهاد
٠

برای فرم گرفتن باید ورزش کنم.

پیشنهاد
٠

او عادت کرد صبح زود بیدار شود.