پیشنهادهای آزاده (١٥,١٠٧)
کران دار از پایین
کراندار از بالا
کران تابع
مورد پابند
اندیس مقید
لبه مغزی دوخته
سردوزی با نوار
بطور شل و ول، کیسه دار، بطور باد کرده
حمام عمومی
یک بسته، یک کیسه، یک بقچه
جواهری که به شکل مستطیل بریده شده باشد، مکعب مستطیلی که یک انتهایش باریکتر و تراشیده تر باشد، ( فرانسه ) نان دراز و باریک، نان ساندویچی
بادکردگی، پف کردگی
در پاکت یا کیسه قرار دادن
خوش خدمتی
نوازنده ء نی انبان
کلاه گیس بلند که موی عقب آن در کیسه یا توری جمع شده بود
شهر بغداد ( پایتخت عراق )
کرم کیسه
woman employed by iraq during the persian gulf war ( 1991 ) to deliver propaganda messages to enemy soldiers in an effort to lower the soldiers' mora ...
extra large and loose clothes
نافه مشک
سازند بغمشاه ( باتونین - کالووین ) در پهنه رسوبی ساختاری ایران مرکزی قرار دارد
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca3 ( Zr, Ti ) Si2O9
کیسه سیمان
قالبگیری کیسه ای
ماشن کیسه پرکنی
بند کیسه ای
مته ی کیسه یی
bread baked in long narrow loaves
پشم بغدادی
سالک
دستفروش
سر به سر گذاشتن، اذیت کردن، آزار کردن، نق زدن
زمان گذشته ی فعل: bid، ناحیه ی بادن
شهر بادن - بادن ( در جنوب باختری آلمان که محل چشمه های آب گرم معدنی است )
( خودمانی ) کله خر، گردن کلفت و مزاحم
ناحیه ی بادن ( در جنوب غربی آلمان که امروزه جزو ایالت بادن ـ ورتمبرگ است )
awful situation
به طور ناخوشایند یا غلط یا مضر
( امریکا - خودمانی ) آدم بد، آدم بدجنس
خبر بد زود به گوش همه می رسد
پول بد
رنج بیهوده
نامرد
بوی بد دهان
قطاع خراب
زمین بکر وبایر مترادف
محور ناودیس
اوج یا همان نقطه فراز
محور بازی ( خط فرضی )