پیشنهادهای آزاده (٢٤,٨٠٣)
مجبور شدم دست بردارم.
بعد از ساعت ها تلاش برای تعمیر ماشین، مجبور شدم دست بردارم.
بیا دست بزنیم برای اجرا کنندگان
او می دانست که تماشاگران وقتی او با آهنگ جدیدش به صحنه می رود، برایش دست خواهند زد.
جمعیت ایستادند و برای رقصندگان دست زدند و به تلاش و فداکاری آنها ارج نهادند.
او مجبور شد کلیدهای ساختمان را تسلیم کند.
ما باید برای معلمانی که فراتر از وظیفه شان برای الهام بخشی به دانش آموزان تلاش می کنند، احترام بگذاریم.
آنها برای رویداد خیریه دست زدند
او بالاخره تصمیم گرفت شغل قدیمی اش را رها کند و وارد یک حرفه جدید شود
منتقدان برای دیدگاه منحصر به فرد و روایت گری کارگردان در فیلم دست زدند.
او انتظار نداشت که جمعیت برای سخنرانی اش دست بزنند
ورزشکاران برای هوادارانشان دست زدند
مربی از تیم خواست که برای حریفانشان دست بزنند
او مجبور شد به خاطر سلامت روانی اش این را رها کند.
در ساختار خانواده های امروزی ممکن است هم پدر و هم مادر شاغل باشند.
من یک ست کامل ( مجموعه ی لوازم کامل ) ضبط را در خانه دارم.
set - up : انجام دادن کاری ، چینش Organizational set - up ، چینش سازمانی - سازمان دهی کردن
ثبت کردن یک رکورد جدید.
یک جلسه معارفه ترتیب دادن
این یه پاپوشه برامون پاپوش دوختن
این یه پاپوشه - برامون پاپوش دوختن
در اینصورت
پیاده کردن برنامه / اجراکردن برنامه
چیدن میز
بسیار دشوار است که جا نموند از شما، چونکه بسیار تند سخن میگویید.
هنوزم اسپانیولی ( اسپانیایی ) رو ادامه میدی ( تمرین می کنی ) ؟
آگاه به روابط جهانی
من مجبور بودم سخت درس بخوانم ( خرخونی کنم ) تا سطحم را بالا نگه دارم ( عقب نیفتم )
او دوست دخترم نیست، گرفتی!!
بارون تمام شب بی وقفه بارید
کارت خوب بود، آفرین با همین فرمون برونش!!
او همیشه در عالم هپروت سیر میکند.
او همیشه در عالم هپروت سیر میکند.
چاره ای نیست / راه گریزی نیست
بیچاره ها!حتی نمی تونن یه رادیوی نو بخرن
واقعاً دارم به این سریال جدید علاقه مند می شوم.
او سوار ماشین شد و رفت.
سوار ماشین شدن
چطور بعد از ساعت کاری وارد دفتر شدی؟
وارد یک ساختمان شدن
خیلی خسته ام؛ فقط می خواهم به تخت بروم.
فقط می خواهم به تخت بروم.
اگر همین کار را ادامه دهی، به دردسر می افتی.
به دردسر می افتی.
به دردسر می افتی.
دو دانش آموز در مدرسه با هم دعوا کردند.
آن ها بر سر سیاست با هم جر و بحث کردند.
وارد بحث شدن / جر و بحث کردن
برای فرم گرفتن باید ورزش کنم.
او عادت کرد صبح زود بیدار شود.