پیشنهادهای آزاده (٢٤,٨٠٣)
او با یک حرکت سریع ماشین را روشن کرد و به سپر ماشین جلویی برخورد کرد.
برای گرداندن شرکت پول لازم داریم.
دماغ بزرگ ارثیه تو خانواده من
سرطان ارثیه تو خانواده من
پیچک می پیچد.
ژله می لرزد.
ماشین کار می کند.
گیاه رشد می کند.
رنگ شُره می کند.
حکم صادر می شود.
ساکنان، خودشان گروه اجتماعی را اداره می کنند.
او به مدت پنج سال رستوران خود را اداره کرد.
او در گذشته اسلحه از مرز قاچاق می کرد.
یک اتوبوس سه بار در روز به سمت شهر حرکت می کند.
من هر روز صبح حدود سه مایل میدوم.
در حال حاضر این کامپیوتر قادر به اجرای هیچ برنامه ای نیست.
اشک از چهره اش جاری بود.
بینی ام آبریزش دارد.
او نمی دونست که بیماری به صورت موروثی در خانواده اش وجود داشته.
فکر میکنم دوباره میخواد نامزد انتخابات بشه
ناگهان لرز کردن
ستون فقرات، در امتداد پشت انسانها قرار دارد.
از درون احساس لرز کرد.
خیابان سلطنتی از شمال تا جنوب امتداد دارد.
او نمی دونست که بیماری به صورت موروثی در خانواده اش وجود داشته.
لزومی ندارد آن را به مغز خود برنامه دهیم
هیچ وقت فقط اون چیزی رو نگو که مردم دوست دارند بشنوند
تا آنجایی که من خبر دارم اوضاع خوب پیش می رود.
صدایت را نمی شنوم.
باید بلندتر صحبت کنی
او می توانست صدای پارس سگی را بشنود.
خبردار نشدی؟ مگر نشنیده ای؟
میتونم صدات رو بشنوم
کاملا متوجه میشم داری چی میگی
فروشگاه مرکزی انتخاب خوبی خواهد اگر قصد داری که موبایل ارزان قیمتی بخری
من مطمئنم که نمیاد ؟
چسب را بده
کارت ورودتان را به من بدهید.
آن فوتبالیست یک پاس بلند انداخت
او یک پاس عقب بی دقت به دروازه بان داد.
شما برای رفتن به داخل کارخانه به جواز ورود نیاز دارید.
شما می توانید یک بلیت اتوبوس ارزان یک روزه بخرید.
او به دفعات مکرر با کارت مغناطیسی عبور کرد.
مسیر با برف بسته شده بود.
آن صومعه در یک مسیر کوهستانی دور افتاده قرار دارد.
هلیکوپتر قبل از فرود آمدن، چندین بار از بالای آن روستا عبور کرد.
من سه قبولی سطح الف به دست آوردم.
تلاش اولم در حرفه نوشتن، ناموفق از آب درآمد.
او به . . . پیشنهاد جنسی داد.
چه کسی کتاب تبصره 22 را نوشته است؟بعدی