تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

اقای اسماعیل تاجیک عزیز اون کلمه ای که به جای if میشه استفاده کرد in case of میباشد و نباید با in case اشتباه بشه. "take your umbrella in case it ra ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

در مورد تفاوت in case و if دو تا مثال میزنم که کاملا متوجه بشید: we'll buy some more food in case Tom comes یعنی ما غذای بیشتری میخریم "چون ممکنه که" ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

کلمه cheif اصلا وجود نداره chief داریم که به معنای رییس هست chef داریم که به معنای سراشپز هست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

املا درست این کلمه definition است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

become popular

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دوستان، املا درست این کلمه desperate هست نه desprate

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بی پرده بگم!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

are paid for every hour/day/week to people who do physical jobs

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

many examples of related things

پیشنهاد
٥

دوستان به نظرم دو دو تا چهارتا کردن درست هست به این صورت که دو دوتا چهار تا کنی و به یه نتیجه محرز و مشخص برسی to draw an obvious conclusion

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

دقت کنید که این کلمه هم میتونه فعل باشه هم اسم و هم صفت.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

without sexual partner

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

حسادت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

اگر s داشته باشه یعنی رشته هایی مثل تاریخ و زبان که همیشه به صورت جمع میاد و قبل از اون the نمیاریم. ( اسم قابل شمارش هست )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

املای درست این کلمه settlement است : )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

هر موجود زنده ای اعم از حشرات و حیوانات که ناقل بیماری هستند مثل کنه، حیوانات حاوی هاری یا حشراتی که مالاریا با خود دارند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوستان، دقت کنید این کلمه noun هست پس به صورت فعل نباید معنی شود معنی درست این کلمه:تجزیه، تحلیل و آنالیز می باشد. analysis: noun analyse: verb

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

یکی از معانی این کلمه تخفیف دادن هست ( verb ) که توسط فروشنده، تخفیف گذاشته میشه و تفاوتش با bargian این هست که bargain یعنی چونه زدن برای قیمت کمتر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

با اعتماد به نفس رفتار کردن، جوری که نشون بدی چی میخوای یا به چی فکر میکنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

طبق اطلاعات من دو infundibulum در بدن وجود دارد یکی در مغز که یک قسمت در پشت هیپوفیز است و دیگری بخش از لوله های فالوپ در رحم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

املا درست این کلمه offensive هست . و offencive اشتباهه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

a close friend دوستای نزدیک و صمیمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

املای درست این کلمه pretend است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

املای درست این کلمه squeeze است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

به هر یک از جهات شرق، غرب، شمال و یا جنوب، شمال شرقی، شمال غربی و . . . . - ern اضافه کنیم ان را به صفت تبدیل کردیم مثل: western northern northeastern

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

quick to understand

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در پزشکی، به دهانه کاتتر، هاب گفته می شود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

opposite of expanded

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

more formal word for glasses

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شهر گردی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Yes! Absolutely قطعا آره!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یک اعلان رسمی در فرودگاه که از مسافران خواسته می شود که به سمت گیت خروجی بروند و سوار هواپیما شوند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

in general, generally speaking

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اون که معنی میگو رو میده prawn هست. نه prown

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

to go out and enjoy yourself by drinking alcohol

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از نظرِ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

she is really angry" with" her boy friend " about " last night به حروف اضافه دقت کنید توی فارسی میگیم" از "دست دوست پسرش عصبانی بود ولی توی انگلیسی و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

you have your attention completely fixed so that you cannot think of anything else.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در کتب پزشکی، به معنی افراد خیلی درشت که شانه های پهنی دارند، چاق و کوتاه هستند گفته می شود متضاد این کلمه hyposthenic است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

املای درستش customary هست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به تجمع اوره و کراتینین در خون گفته می شود که نشاندهنده اختلا ل عملکرد کلیه هست برای همین وقتی بیمار میخواهد مثلا ivp انجام دهد میگویند اول باید ازما ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

to walk slowly across or around an area, usually without a clear direction or purpose

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

توافق شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نشون دادن چیزها همان طور که هستند ( واقع بینانه ) و این کلمه adj هست که noun آن realism می باشد.

پیشنهاد
١

این اصطلاح به مفهوم رقابت و تلاش برای رسیدن به سطح زندگی یا استانداردهای مالی و اجتماعی دیگران اشاره دارد. اصطلاح "keeping up with the Joneses" به طو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یک مانور است که در تصویربرداری کاربرد دارد این صورت می باشد که از بیمار خواسته می شود که نفس عمیق بکشد و نگه دارد، در همین حین تلاش کند که به از درون ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

People sometimes say "Can I buy a vowel?" during a conversation when they don't understand and want more information

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

too extreme and unsuitable

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

someone who knows a lot about a particilar matter

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاربردی

١