uremia

/jəˈriːmiə//jəˈriːmiə/

(پزشکی - مسمومیت ناشی از ازدیاد اوره در خون) اورمی، اوره خونی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: uremic (adj.)
• : تعریف: a toxic condition resulting from the retaining in the blood of wastes that normally are evacuated in urine.

جمله های نمونه

1. When the uremia is severe enough to warrant dialysis, this therapy usually results in a correction of the serum calcium concentration.
[ترجمه گوگل]هنگامی که اورمی به اندازه کافی شدید است که دیالیز را ضروری می کند، این درمان معمولاً منجر به اصلاح غلظت کلسیم سرم می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی the به اندازه کافی شدید است که دیالیز را تضمین کند، این درمان معمولا منجر به تصحیح غلظت کلسیم سرم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In November, Bufford dies of uremia, complicated by heart disease.
[ترجمه گوگل]در ماه نوامبر، بافورد بر اثر بیماری اورمی که به دلیل بیماری قلبی پیچیده شده بود، می میرد
[ترجمه ترگمان]در ماه نوامبر، Bufford در اثر بیماری قلبی درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If uremia, exsanguine sex is anaemic, have a fever, when much sweat, dehydrate and large dose hormone are treated, all can bring about water, electrolyte the balance is disorder.
[ترجمه گوگل]اگر اورمی، جنس اکسانگوین کم خون باشد، تب داشته باشید، وقتی تعریق زیاد، کم آبی و هورمون با دوز زیاد درمان شود، همه می توانند باعث آب شوند، تعادل الکترولیت ها اختلال است
[ترجمه ترگمان]اگر uremia، جنس exsanguine کم خون باشد، تب داشته باشد، وقتی که مقدار زیادی عرق، بی آب و خون و هورمون دوزهای زیادی درمان می شود، همه می توانند آب بیاورند، الکترولیت اختلال ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Methods We assembled 21 patients with chronic uremia on hemodialysis and measured their value of the serum concentration of parathormone (PTH), calcium (Ca) and phosphate (P) before and after KT.
[ترجمه گوگل]MethodsWe 21 بیمار مبتلا به اورمی مزمن را تحت همودیالیز جمع آوری کردیم و مقدار غلظت سرمی پاراتورمون (PTH)، کلسیم (Ca) و فسفات (P) را قبل و بعد از KT اندازه گیری کردیم
[ترجمه ترگمان]روش ها ما ۲۱ بیمار را با uremia مزمن در hemodialysis مونتاژ کردیم و مقدار غلظت سرم of (PTH)، کلسیم (کلسیم)و فسفات (P)را قبل و بعد از شرکت KT اندازه گیری کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion Neuropsychic symptom in end-stage uremia was related to multiple factors.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری علائم عصبی در مرحله پایانی اورمی با عوامل متعددی مرتبط بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری نشانه های Neuropsychic در مرحله پایانی مربوط به چندین عامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What is the distinction of uremia and kidney cancer?
[ترجمه گوگل]تفاوت اورمی و سرطان کلیه چیست؟
[ترجمه ترگمان]تشخیص سرطان کبد و کلیه چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He got the uremia disease which had been found six days before he died. All of a sudden, I felt the life was so frangible when facing diseases.
[ترجمه گوگل]او به بیماری اورمیا مبتلا شد که شش روز قبل از مرگش پیدا شده بود ناگهان احساس کردم که در مواجهه با بیماری ها زندگی بسیار شکننده است
[ترجمه ترگمان]او بیماری uremia را که شش روز پیش از مرگش یافته بود بدست آورد ناگهان احساس کردم که زندگی در مواجهه با بیماری ها خیلی دردناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Uremia often accounts for the death of such patients.
[ترجمه گوگل]اورمی اغلب عامل مرگ چنین بیمارانی است
[ترجمه ترگمان]uremia اغلب مربوط به مرگ چنین بیمارانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The uremia syndrome includes kidney essence damage or kidney incompetence caused azotemia, renal hyperlipemia, renal anemia and electrolyte disorder caused uremia syndrome.
[ترجمه گوگل]سندرم اورمی شامل آسیب جوهر کلیوی یا نارسایی کلیه ناشی از آزوتمی، هیپرلیپیمی کلیوی، کم خونی کلیه و اختلال الکترولیتی ناشی از سندرم اورمی است
[ترجمه ترگمان]سندرم uremia شامل آسیب عصاره کلیه یا عدم صلاحیت کلیه ناشی از azotemia، hyperlipemia کلیه، کم خونی renal و اختلالات الکترولیت موجب سندروم uremia می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The patient then progressed rapidly to uremia and required dialysis.
[ترجمه گوگل]سپس بیمار به سرعت به سمت اورمی پیشرفت کرد و نیاز به دیالیز داشت
[ترجمه ترگمان]سپس بیمار به سرعت به uremia و دیالیز نیاز پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion The erythropoiesis inhibitors might exist in uremia sera which had a dose-dependent inhibitory effects on CFU-E and BFU-E proliferations.
[ترجمه گوگل]ConclusionThe مهارکننده های erythropoiesis ممکن است در سرم اورمی وجود داشته باشد که دارای اثرات مهاری وابسته به دوز بر تکثیر CFU-E و BFU-E است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری مهار erythropoiesis ممکن است در sera uremia وجود داشته باشد که اثرات مهاری وابسته به دوز بر CFU - E و BFU - E دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She caught uremia two years ago.
[ترجمه گوگل]او دو سال پیش اورمی گرفت
[ترجمه ترگمان] دو سال پیش \"uremia\" رو گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What symptom do nephrosis and uremia have each?
[ترجمه گوگل]نفروز و اورمی هر کدام چه علامتی دارند؟
[ترجمه ترگمان]کدام علامت nephrosis و uremia هر کدام را دارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The main death cause of type 1 diabeticswas uremia caused by diabetes nephropathy ( DN ).
[ترجمه گوگل]علت اصلی مرگ بیماران دیابتی نوع 1 اورمی ناشی از نفروپاتی دیابتی (DN) بود
[ترجمه ترگمان]علت اصلی مرگ نوع ۱ diabeticswas uremia ناشی از nephropathy diabetes (DN)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Over time, suffering from progressive destruction of joints, and even also cause kidney stones and uremia.
[ترجمه گوگل]به مرور زمان دچار تخریب پیشرونده مفاصل و حتی ایجاد سنگ کلیه و اورمی می شود
[ترجمه ترگمان]در طول زمان، از خرابی تدریجی مفاصل رنج می برد و حتی موجب سنگ کلیه و uremia می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• condition of blood poisoning due to the retention of toxic elements that are usually excreted in the urine (medicine)

پیشنهاد کاربران

به تجمع اوره و کراتینین در خون گفته می شود که نشاندهنده اختلا ل عملکرد کلیه هست برای همین وقتی بیمار میخواهد مثلا ivp انجام دهد میگویند اول باید ازمایش اوره و کراتین بدهی و در صورت نرمال بودن کار شما را انجام میدهیم.
خون در ادرار

بپرس