پیشنهادهای عاطفه موسوی (٤,٤٤٦)
icicle
alfalfa
brittle
Receiver
Tangled
پوکه ی گلوله
Bullet shell
rafter
rafter
Heating vent
a common working sheepdog, typically with a black - and - white coat, of a medium - sized breed originating near the border between England and Scotl ...
Slick
clammy
هم بستگی n چیزی که هم بستگی دارد n همبستگی داشتن v
اتاق استراحت، اتاق نشیمن
Chip
گرم و مشتاق مثلا pressing intimacy یعنی صمیمیت زیاد
expected at or planned for at a certain time
موی فر خورده، فر کردن مو
to eat ( something ) with difficulty or without enjoyment
turn a blind eye
فرصت انجام کاری را داشتن اجازه ی انجام کاری را داشتن
فرصت انجام کاری را داشتن اجازه ی انجام کاری را داشتن
پرداختن مطالعه کردن مرور کردن
Perk up
Perk up
Pretend Make believe let on
in a sad, angry, or threatening way
شعر، شاعری
Call on sb این اصطلاح برای مواقعی مثل وقتی که معلم دانش آموز را صدا می زند استفاده می شود
sprinkler
scab
مقایسه کردن قابل مقایسه بودن
Uneven
کی جرات کرده اینکارو بکنه؟
Finish تمام کردن
برآورده کردن
Make true
با دست ریتم آهنگی را زدن ( به صورت کف زدن )
موافق بودن ، طرفداری کردن
stocky
stocky
Early on
Early on
نشانه ، علامت تجلی آگاهی، خبر ( داشتن ) اعلام
infirmary
vent
glean
بیضی ، بیضوی
throb