پیشنهادهای Sm (١,٦٧٠)
رد صلاحیت
نثر و نظم ، رسته و پیوسته
همگوشه � شاهنامه�
پزشک
change
دگرش
برابر پارسی این واژه �سهش� است
واژه �آلِش� ( āleš ) در بسیاری از گویشها به چمارِ ( معنی ) �عوض، بدل�است
چیزی درجه بندی شده به ویژه برای اندازه گیری
حرکت اصلی ، انگیزه آغازین ، بنار از بن ( ریشه ، اصل ) و ار - ar ( حرکت، جنبش )
واژه دخش رو استاد ملایری به جای واژه برند به کار گرفته
ناب �نا آب ، بی آب �واژه ای اوستایی است از اناپا که اپا همان اب است و �آن�ناییده ( منفی ) اش کرده است .
در پهلوی، روسپی اوستایی ، جهیک و جهیکا
این واژه از پهلوی به عربی رفته و به چم تنهاست.
پروز ، در کردی �رگز�
آسیدن ، رفتن و پوییدن و گالیدن است ، آسو به چم تیزرو از آسیدن است که همان آهو است
هژیر دگرسته واژه هوچیتر به چم نیکروی است هم اکنون چتر در گویش لرها به چم چهره است
انگیزه ، تکانش، گرایش، خواهش ذات و گوهر
غریزه ، محرک، انگیزه تکانش جنسی=غریزه و محرک جنسی
حذف کردن
مولفه
شیرازیها پیکو میگویند ، شادروان اخوان ثالث هم این واژه رو به کار گرفته
ناییدار،
زنده یاد هدایت بجای واژه پلاژ plag �ساحل �فرانسوی واژه گیلکی فرش � . . fo� را برگزیده است.
روشن
بیضا به چم سپید دگرسته واژه پیسی است و واژه ای پارسی است.
عرش ، خانه سرود ،
این واژه دگرسته واژه� ویر� و �ویروک� است ، که در آغاز فیروک و سپس فکر شده است.
به چم آفریده است
درجه بندی ، رتبه بندی
قطعه ، کت عه باید بوده باشد و بخش اول آن با cut ( برش ) همریشه است
گه خیز، گاه خیز
فرزد با forest ( جنگل ) باید همستاک باشد
disqualification
یعنی یک مضمون به ذهن دو شاعر رسیده باشد، بدون این که هر کدام باخبر شده باشند
غواص که از در گزین می دزدید از بهر گهربار حزین می دزدید یک بیت ز غیر را �توارد� گویند این مرد عجب دو جین دو جین می دزدید
گلون ، ( پستان بز و گاو گوسفند و. . )
گادی، درشکه
گدام
رَپیهوینیگ
اتحادیه ، فدراسیون
آگِنینَگ
ایز
آگِنینَگ
وارُمیگ
ذهنی
اسپوهر
گامک
تَرمِنِش
بایندگی