پیشنهادهای Sm (١,٦٧١)
ره نگاشت، نقشه راه
گرهی خوش ترکیب و درشت که مانند دکمه بر لباس زنند
اصل و نژاد
هماد بازرگانی، تیمچه
مجتمع، مانند:هماد بازرگانی=مجتمع بازرگانی
لیسک کندرو هلزون، یک واژه پارسی نرکیبی از:هله ( سکایی - خنثی ) به معنی صدف، و زون ( سانسکریت ) به معنی کرم حشره.
اُهوک یا اُهوکی واژه ای است که برای بیان شگفتی یا تحقیر به کار میرود مانند واژۀ زِکی.
جولان به چم تکان و جنبش، چرخش و گردش با وول به چم جنبش و violence به چم خشونت همستاک است . وباید پارسی باشد.
شکر کردن و سپاس گزاری کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ میخورید از روزی خداوند خویش، وَ اشْکُرُوا لَهُ و او را پرستید آزادی او را کنید، �میبدی�
نیازمند به یاری و اللَّه را در آفرینش آسمان و زمین و کار آن هیچ ازیشان یار نیست و یار بکار نیست.
نیایش
پاسخ دادن، فریدون چنین پاسخ آورد باز که گر چرخ دادم دهد از فراز
تنبل،
تَلَند= سنگین و بی تحرک، لَش:�خداوندا تو پاکی پاکِمون کن/ تَلَندیم تو خودت چالاکِمون کن. � شاپور نامه شوشتری�
گوش گیر، خوب شنوا
اسمی کردی، به معنی جوانه، رویش، شکوفه زدن، نو شدن.
مگذار، رها مکن مرا با سپاهم بدان سو رسان از اینها کسی را بدین سو ممان
خدای درجه دوم رفیق باخوس که با گیسویی راست ایستاده گوشهای نوک تیز دو شاخ کوچک و ساقهای بز معرفی شده و یک جام ( چوبی که میوه درخت کاج بر سر آن بود و ش ...
از واژه استراب و ریشه پهلوی میباشد و به معنای ستاره آبها، آبادانی و عمارت و منسوب به ایزدبانوی آبهای روان میباشد.
کژتابی
به اندازه و درست
"کنش پرداز" که توسط فرهنگستان زبان فارسی به صورت "راهکنش شناس"، مصوب شده است معادل "Tactician" در زبان انگلیسی می باشد. کارشناس راهکنش یا کنش پرداز ک ...
فرایند شکستن و خرد کردن و آسیا کردن مواد معدنی صنعتی. خردایش در صنایع مختلف کاربرد دارد.
گِچِل= تکه سنگ کوچکی که برای آگاه ساختن کسی که در خفا نشسته به او اندازند. احتمالاً گچ - گل بوده است. در سال های نه چندان دور زیرسازی دیوارها برای سف ...
نفس
لبه ی بام یا بالکن که معمولا از چوب بوده و با یک تیرک چوبی و کاهگل کشیده می شده است
آگاه کردن
نوستالژیک، به یاد ماندنی
زدن با دست به پهلوی کسی برای آگاه کردن و یا ممانعت از انجام دادن کاری یا گفتن سخنی
نام کردی ، به چم دوست و آشنا
( کردی ) نوعی بازی فکری محلی چندنفره
ورودی
شکر سیاه کشت نیشکر هر ساله از اردیبهشت ماه آغاز شده و بعد از گذشت ۸ماه در اوایل دی برداشت می شودوبرای اینکه ماحصل دست رنج کشاورزان به بازار عرضه شود ...
یکباره، یکدفعه، یهویی، به یک دم به شتاب، فوری، بی جهت، بیدلیل، بیخبر، بیجا، بی اندیشه، نا خواسته
یکباره، یکدفعه، یهویی به شتاب، فوری، بی جهت، بیدلیل، بیخبر، بیجا، بی اندیشه،
یکباره، یکدفعه، یهویی به شتاب، فوری، بی جهت، بیدلیل، بیخبر، بیجا، بی اندیشه،
در زبان تبری یعنی نور خانه
در گویش محلی همدانی " سرچه " به گنجشک گفته می شد.
آغاز گاه
شاه یار،
بوشهری ) انبار، انباری. در زبان هندی نیز به همین معنی کاربرد دارد.
خوش سیما ، زیبا، خوش گل
استومند، تناور،
عقیم کننده، ناامید کننده، محرومیت زا
سخن و داستان بیمهری و دلسردی
از نومیدی دم زدن، سخن از بی مهری و دلسردی گفتن،
اسم مصدر و به معنای درخشش و نورافشانی آفتابِ در حال طلوع است. البته معنای مصدری و حاصل آن را نیز می توان اراده کرد. به هر حال، واژه �اشراق� به معنا ...
تهرنگ در معماری اصطلاحی است که در مبحث گنبد به پلان اطلاق می شود. تهرنگ یا پلان به معنی طرحی اولیه از گنبد است.
قمر در عقرب پدیدهٔ نجومی عبور کره ماه از زمینه صورت فلکی عقرب ( کژدم ) یا از امتداد برج فلکی عقرب است که هر ماه قمری یک بار رخ می دهد و معمولاً دو تا ...
منتظر، چشم به راه