بیت معمور

لغت نامه دهخدا

بیت معمور. [ ب َ / ب ِ ت ِ م َ ] ( اِخ ) بیت المعمور :
ای در زمین ملت معمار کشور دین
بادی چو بیت معمور اندر فلک معمر.
خاقانی.
سزد گر عیسی اندر بیت معمور
کند تسبیح از این ابیات غرا.
خاقانی.
رسیده جبرئیل از بیت معمور
براقی برق سیر آورده از نور.
نظامی.
خرابه ای است که خوشتر ز بیت معمور است
تنی که از طپش دل خراب میسازند.
صائب ( از آنندراج ).
همین ماییم و یکدل اندر آن دل زخم ناسوری
نباشد چون دل ویرانه ما بیت معموری.
مسیح کاشی ( از آنندراج ).
و رجوع به بیت المعمور شود.

فرهنگ فارسی

بیت المعمور ٠٠٠ و فارسیان بدون الف و لام استعمال کنند ٠

دانشنامه آزاد فارسی

بِیت مَعْمور
(یا: بیت المعمور) به معنی سرای آباد، تعبیری برگرفته از قرآن (طور، ۴). بعضی آن را همان کعبۀ مشرّفه دانسته اند، چون کعبه اولین خانه ای بود که برای عبادت مردم بنا شده و همواره از اولین روز بنایش، تاکنون آباد و معمور بوده است (آل عمران، ۹۶)، ولی در روایات شیعه و سنی آمده است که بیت معمور خانه ای است در آسمان، برابر کعبه، که محل زیارت ملائکه است. امّا این روایات در محل بیت معمور اختلاف دارند، در بیشتر آن ها آمده که در آسمان چهارم واقع است و بعضی آسمان اول و برخی دیگر آسمان هفتم دانسته است. صوفیه بیت معمور را به قلوب عابدان عارف یا قلب عالم یا نفس ناطقۀ کلیه تأویل کرده اند. بیت المعمور به عنوان مکانی مقدس و عزیز به ادب فارسی راه یافته است.

پیشنهاد کاربران

بپرس