ممان

/momAn/

لغت نامه دهخدا

ممان. [ م َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد که در 26 هزارگزی باختری آغ کند واقع است. دارای 1286 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی جزئ دهستان کاغذ کتان بخش کاغذ کتان شهرستان هرو آباد استان سوم . در ۲۶ کیلومتری باختری آغکند . کوهستانی گرمسیر. دارای ۱۲۸۶ تن سکنه. آب از چهار رشته چشمه و رودخانه قزل اوزن .

گویش مازنی

/memaan/ مهمان

دانشنامه عمومی

پیشنهاد کاربران

مگذار، رها مکن
مرا با سپاهم بدان سو رسان
از اینها کسی را بدین سو ممان
ممان کوتاه شده مومنتوم است به معنای �تکانه� که یک کمیت برداری است.
ممان دوقطبی یا گشتاور دوقطبی در شیمی به میزان قطبیت مولکول ها نسبت داده میشود که آنرا با μ نمایش میدهند و واحد آن دبای است D

بپرس