پیشنهادهای آسیه هداوندخانی (٢٩٠)
در مورد خاطره به معنای به یادماندنی One abiding memory for me is my first visit to India یک خاطره به یاد ماندنی برای من اولین بار دیدن هند است
آسیب ناگهانی, تصادفی، اتفاقی The insurance covers accidental damage to the vehicle بیمه آسیب های ناگهانی را پوشش میدهد
آسیب ترمیم ناپذیر, جبران ناپذیر His eyesight suffered irreparable damage بینایی او دستخوش آسیب ترمیم ناپذیری شد
محاسبه ی تقریبی I made a few rough calculations of how much it would cost یه محاسبات تقریبی انجام دادم که ببینم چقدر می ارزید. ص
مجرد همه چی تموم, مجرد شایسته The prince was Japan's most eligible bachelor شاهزاده شایسته ترین مجرد ژاپن بود
مجرد قطعی ( فردی که مجرده و قصد ازدواج هم نداره )
اجرا کردن قانون
آوا لغزانی ( جابه جا گفتن حروف یا کلمات ) مثلاً به جای اینکه بگه : doing the chores میگه: Chewing the doors😁😁
در زبانشناسی آغازه نام دارد که پس از آن هسته یا nucleus و بعد پایانه یا coda می آید. هسته و پایانه تشکیل rhyme را میدهند. به عنوان مثال: کلمه crank ...
گیر دادن به چیزی، روی چیزی ماندن، زیاد وقت گذاشتن برای چیزی The teacher should explain the grammar but not dwell on that معلم باید گرامر را توضیح د ...
وسیله ی کمکی، لوازم A broom can serve as a prop to hold the door open جارو می تواند به عنوان یک وسیله کمکی برای باز نگه داشتن در باشد
بازداشتن، منع کردن، دلسرد کردن، پیشنهاد نکردن، دور نگه داشتن The limitations we think we have need to be desuggested آن محدودیت هایی که فکر میکنیم دا ...
همسو بودن با، موافق بودن با، هماهنگ بودن با This result is congruent with those of other studies. این نتیجه با نتایج مطالعات دیگر همسو است
توهین کردن، شی فرض کردن آدمها، کم ارزش کردن Avoid language that objectifies a person by his or her condition بپرهیزید از سخنی که به شخص توهین کنه به ...
Old - fashioned قدیمی شدن This term is acceptable, but the other one has become dated این واژه قابل قبول است اما اون یکی قدیمی شده.
کنایه آمیز تلویحی
پرتاب کردن ریسمان The fisherman cast his line into the water ماهیگیر ریسمان را به داخل آب پرتاب کرد
لک کردن چیزی لکه گذاشتن روی چیزی
میزان زیاد. . انبوهی از. . هجومی از. . A welter of information حجم زیاد اطلاعات
گزیده گو ( فردی که موارد مورد نیاز را بیان میکند و توضیح اضافه نمی دهد )
ساخت موازی ، مثلاً اگر عبارتی از فعل ing دار استفاده کرده بقیه عبارات هم از ing استفاده کنند و یا اگر در یک لیست عبارتی با of شروع شده بقیه هم با of ...
تپق زدن
به طور پراکنده مشخص شدن ( مثلا در نقشه ) The palm trees dotted around the island نخل ها مشخص شده اند در نقاط مختلف جزیره
تغییر صدا به خاطر نفوذ صدای مجاور این حالت می تواند وسط یک کلمه و یا بین کلمات اتفاق افتد. hand bag در این کلمه صدای 'd' با elision حذف و به صورت ...
یافته های یک تحقیق را تکه تکه کرده و به دو یا چند تحقیق تبدیل کردن و به چاپ رساندن.
اقدام به ارسال یک مقاله به دو نشریه برای چاپ و یا نشر یک مقاله در دو مجله
استفاده از نیروی انرژی برای هماهنگی فرد با محیط اطرافش
۱. زمانی به کار می رود که شما در مورد چیزی حرف می زنید که به دلایلی اتفاق نیفتاد I would have called you میتونستم بهت زنگ بزنم ( اما به دلایلی نشد ) ...
تارآوا های کاذب
برون سوی ریوی
بیرون دادن ( ناگهانی یا به سرعت ) ، بیرون رفتگی،
به شهرت رسیدن
اقامتگاه، کوچ گاه
تقدیر شدن The hero hot recognition for his brave deed آن قهرمان برای کار شجاعانه ش مورد تقدیر قرار گرفت.
به رتبه ی . . . . رسیدن The man got to the rank of captain in the navy آن مرد به رتبه ی کاپیتانی در نیروی دریایی رسید.
پرورش دادن یک ذهنیت
غیر ممکن را ممکن کردن در برابر غیر ممکن ها ایستادگی کردن
مصرف مواد مخدری که دود را به بیرون می دهند متضاد کلمه blow به معنای مصرف مواد مخدری که با تنفس به بالا کشیدن است مثل کوکایین
یکسره، بدون وقفه
به روی خود نیاوردن
تاثیر نذاشتن رو کسی. . She insulted me but I just let it roll off my back او به من توهین کرد اما من نذاشتم روم تاثیر بذاره
معطل کردن کسی What's holding her up? چی معطلش کرده؟ ۲. گیر آوردن، دزدی کردن There's the man who held up that old woman اون مرد که از پیرزنه دزدی کرد ...
یک معنی دیگر آن پر آوازه یا مشهور است He is a big time painter او یک نقاش پر آوازه است.
رواج یافت عمومیت پیدا کرد
نشان دادن
اختلال خوانش
Genetically modified اصلاح ژنتیکی شده
به نتیجه ای رسیدن They decided that they were tired of the abuse. آنها به این نتیجه رسیدند که خسته شدند از این بدرفتاری
بلند خواندن متن بدون درک مطلب بلند خواندن و هیچی نفهمیدن
یک نفر معطل شده در جایی