پیشنهادهای آسیه هداوندخانی (١٨٨)
ترکیب شدن، پیوستن، یکی شدن
کار کلاسی
انجام راهبردی شیوه ی هدایت شده
فهرستی که با به جای ( الف ب ج ) یا ( ۱ ۲ ۳ ) با نقطه نشان داده می شود.
یادداشت روزانه
وصل، چسبیده، عجین
اتفاقه دیگه، میفته
ریزش مو داشتن مثلا: I'm losing my hair داره موهام میریزه
به دل ( م ) افتاد I had a hunch
دیوانگی محض
از یک جهت دیگر، از یک زاویه دیگر
احساسات پاک
حقه باز، دشوار، پر از نکات پیچیده
استفاده کردن از چیزی به نفع خود
از ایده ی کسی استفاده کردن
ریخته شدن، سقوط کردن
یک قاچ مثلا A wedge of cantaloupe یک قاچ طالبی
خواندن متن و بعد گفتگو و تبادل اطلاعات برای تکمیل کردن تسک. ( task )
شنیدن متن و بعد گفتگو برای تکمیل کردن تسک.
تبادل اطلاعات با یکدیگر برای انجام یک تمرین مثلا تمرین شنیداری یا خواندن
تحت نفوذ قرار گرفتن
بعدها
طرفداران پیاژه ( روانشناس سوییسی )
اختلاف نظر جنجالی بحث داغ
ذهن باز برای یادگیری، دریافت و یا پذیرش چیزهای جدید
جداسازی، مجزا سازی
برداشت کردن، استنباط کردن
صدای عمیق و نامفهوم
جمله ی خود ارجاع به عنوان مثال: This sentence has five words.
تنیده شده
مایل بودن برای انجام کاری خواهان انجام کاری بودن آماده انجام کاری بودن
تبحر زبانی
آمار طرف و داشتن، از موضوع مربوط به آن فرد با خبر بودن. شناختن
عام ( چیزی که اختصاصی نشده و به همه تعلق داره ) In an indirect and non - specific way به یک روش عام و غیر مستقیم Non - specific moral codes اصول اخ ...
دلیل اصلی دوره
آزمونی که بر اساس یک استاندارد یا معیار خاصی دانش آموز را مورد آزمون قرار می دهد. این استانداردها ممکن است از کشوری به کشور دیگر متفاوت باشد.
تحلیلی که ابتدا پایان و نتیجه تصور شده و بر اساس آن استراتژی درست و وسیله های مناسب انتخاب می شود.
در دسترس حراج، فروش ارزان تر از قیمت پیشنهادی
To persuade someone to be interested in and . . excited about something We don't even realize we are being sold to supermarkets
تحت فشار چیزی یا کسی بودن
حدس زدن
تا حدی تاثیر داشتن بر کمی تاثیر داشتن بر
کوتاه مدت تمام کردن کار در یک بازه زمانی معین و کوتاه مدت دقیقا برعکس واژه ی longitudinal به معنای دراز مدت است
( از لحاظ زمانی ) طولانی درازمدت
تحت تاثیر خشم
نشانه گیری کردن
توصیه
باران طوفانی همراه با باد که قطره ها زاویه دار به زمین میریزند
کالا های اضطراری فروش ( آنهایی که تاریخ انقضای شان نزدیک است یا مشکلی دارند. معمولا این کالاها از قیمت برچسب خورده ارزان تر به فروش میرسند )