پیشنهاد‌های آسیه هداوندخانی (٢٩٠)

بازدید
٢٨٦
تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد خاطره به معنای به یادماندنی One abiding memory for me is my first visit to India یک خاطره به یاد ماندنی برای من اولین بار دیدن هند است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آسیب ناگهانی, تصادفی، اتفاقی The insurance covers accidental damage to the vehicle بیمه آسیب های ناگهانی را پوشش میدهد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آسیب ترمیم ناپذیر, جبران ناپذیر His eyesight suffered irreparable damage بینایی او دستخوش آسیب ترمیم ناپذیری شد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محاسبه ی تقریبی I made a few rough calculations of how much it would cost یه محاسبات تقریبی انجام دادم که ببینم چقدر می ارزید. ص

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مجرد همه چی تموم, مجرد شایسته The prince was Japan's most eligible bachelor شاهزاده شایسته ترین مجرد ژاپن بود

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مجرد قطعی ( فردی که مجرده و قصد ازدواج هم نداره )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اجرا کردن قانون

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آوا لغزانی ( جابه جا گفتن حروف یا کلمات ) مثلاً به جای اینکه بگه : doing the chores میگه: Chewing the doors😁😁

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبانشناسی آغازه نام دارد که پس از آن هسته یا nucleus و بعد پایانه یا coda می آید. هسته و پایانه تشکیل rhyme را میدهند. به عنوان مثال: کلمه crank ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیر دادن به چیزی، روی چیزی ماندن، زیاد وقت گذاشتن برای چیزی The teacher should explain the grammar but not dwell on that معلم باید گرامر را توضیح د ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

وسیله ی کمکی، لوازم A broom can serve as a prop to hold the door open جارو می تواند به عنوان یک وسیله کمکی برای باز نگه داشتن در باشد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازداشتن، منع کردن، دلسرد کردن، پیشنهاد نکردن، دور نگه داشتن The limitations we think we have need to be desuggested آن محدودیت هایی که فکر میکنیم دا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همسو بودن با، موافق بودن با، هماهنگ بودن با This result is congruent with those of other studies. این نتیجه با نتایج مطالعات دیگر همسو است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توهین کردن، شی فرض کردن آدمها، کم ارزش کردن Avoid language that objectifies a person by his or her condition بپرهیزید از سخنی که به شخص توهین کنه به ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

Old - fashioned قدیمی شدن This term is acceptable, but the other one has become dated این واژه قابل قبول است اما اون یکی قدیمی شده.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنایه آمیز تلویحی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرتاب کردن ریسمان The fisherman cast his line into the water ماهیگیر ریسمان را به داخل آب پرتاب کرد

پیشنهاد
٠

لک کردن چیزی لکه گذاشتن روی چیزی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میزان زیاد. . انبوهی از. . هجومی از. . A welter of information حجم زیاد اطلاعات

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

گزیده گو ( فردی که موارد مورد نیاز را بیان میکند و توضیح اضافه نمی دهد )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساخت موازی ، مثلاً اگر عبارتی از فعل ing دار استفاده کرده بقیه عبارات هم از ing استفاده کنند و یا اگر در یک لیست عبارتی با of شروع شده بقیه هم با of ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

تپق زدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

به طور پراکنده مشخص شدن ( مثلا در نقشه ) The palm trees dotted around the island نخل ها مشخص شده اند در نقاط مختلف جزیره

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تغییر صدا به خاطر نفوذ صدای مجاور این حالت می تواند وسط یک کلمه و یا بین کلمات اتفاق افتد. hand bag در این کلمه صدای 'd' با elision حذف و به صورت ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یافته های یک تحقیق را تکه تکه کرده و به دو یا چند تحقیق تبدیل کردن و به چاپ رساندن.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اقدام به ارسال یک مقاله به دو نشریه برای چاپ و یا نشر یک مقاله در دو مجله

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استفاده از نیروی انرژی برای هماهنگی فرد با محیط اطرافش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. زمانی به کار می رود که شما در مورد چیزی حرف می زنید که به دلایلی اتفاق نیفتاد I would have called you میتونستم بهت زنگ بزنم ( اما به دلایلی نشد ) ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تارآوا های کاذب

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برون سوی ریوی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیرون دادن ( ناگهانی یا به سرعت ) ، بیرون رفتگی،

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به شهرت رسیدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

اقامتگاه، کوچ گاه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تقدیر شدن The hero hot recognition for his brave deed آن قهرمان برای کار شجاعانه ش مورد تقدیر قرار گرفت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به رتبه ی . . . . رسیدن The man got to the rank of captain in the navy آن مرد به رتبه ی کاپیتانی در نیروی دریایی رسید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرورش دادن یک ذهنیت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

غیر ممکن را ممکن کردن در برابر غیر ممکن ها ایستادگی کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مصرف مواد مخدری که دود را به بیرون می دهند متضاد کلمه blow به معنای مصرف مواد مخدری که با تنفس به بالا کشیدن است مثل کوکایین

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکسره، بدون وقفه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به روی خود نیاوردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تاثیر نذاشتن رو کسی. . She insulted me but I just let it roll off my back او به من توهین کرد اما من نذاشتم روم تاثیر بذاره

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معطل کردن کسی What's holding her up? چی معطلش کرده؟ ۲. گیر آوردن، دزدی کردن There's the man who held up that old woman اون مرد که از پیرزنه دزدی کرد ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک معنی دیگر آن پر آوازه یا مشهور است He is a big time painter او یک نقاش پر آوازه است.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رواج یافت عمومیت پیدا کرد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشان دادن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اختلال خوانش

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Genetically modified اصلاح ژنتیکی شده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نتیجه ای رسیدن They decided that they were tired of the abuse. آنها به این نتیجه رسیدند که خسته شدند از این بدرفتاری

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلند خواندن متن بدون درک مطلب بلند خواندن و هیچی نفهمیدن

پیشنهاد
٠

یک نفر معطل شده در جایی