پیشنهادهای Ashkan khalaj (٥١)
خطر کردن کار تو نیست
همه چیز بستگی دارد به. . .
تاکسیهای نیویورک داری حق امتیاز و مسیر مشخص اند مدالیون یک شماره پلاک اختصاصی است
راه برگشت، راه خونه
مسیر یاب
ظاهر فیزیکی
در حالی که ، در صورتی که ، این در حالیکه ، این کلمه برای مقایسه دو چیز بکار میره : a woman uses about 20, 000 per day, whereas a man uses about 7, 00 ...
تمایل داشتن به . . . People tend to rest more when they get older ، مردم وقتی پا به سن میزارن تمایل دارند بیشتر استراحت کنند
علاوه بر من دراوردی، معنای جبران یا بدست آوردن دوباره هم میده
جلو تر بود از
جلو زدن، سبقت گرفتن
مثل مترو میمونه کوچیک تر از قطار ، برقی هم هست اما زیر زمین نمیره مثل مترو
سر از جایی درآوردن
یادگاری , یاد چه گاری😁 ، کادوی بدرقه هم معنی میده مثلاً کسی داره جایی و ترک می کنه بهش یادگاری میدهند :going away present;
مشرف به
دسته تفنگ
رها کرد، انداخت، ول کرد
مسابقه جایزه بزرگ لاتاری امریکا
بصورت یهویی ، بطور ناگهانی و غیر منتظره، این کلمه قید محسوب میشود
پاک کردن ، خراشیدن لایه نازک از روی بلیط مثل شارژ ایرانسل خودمون
موفقیت یا خوش شانسی پشت هم ، پیاپی خوش شانسی آوردن
از اول تا آخر
به شدت خنده دار قوی تر شده صفت خنده دار funny
خیلی کثیف ، شدید شده ی dirty
همین الان هم عقب بودن
سفارش دادن بدون نگاه به قیمت ها، مایه داری سفارش دادن یا انتخاب کردن
مخارج، هزینه ها
پیروی کردن، پیگیری کردن
وقتی صحبت از . . . میشه وقتی حرف . . . میاد وسط
فکر قبلی، از قبل ایده پردازی شده
بسته به اینکه ، یا ، آیا Whether we're first born, a middle child, or a youngest child بسته به اینکه ما فرزند اول ، فرزند وسط یا آخرین بچه هستیم
Fact =event بعضی وقتها معنی یک رویداد هم میدهد مثل The election will be on March 1st انتخابات اول مارچه ( یک رویداد رو اشاره دارد )
قرار مدار دونفره مثل ازدواج، برنامه ریزی برای کاری، برنامه برای آینده
شکر اضافه نشده، بدون شکر
بسیار عالی گفتی
بد شد که ، عجب ضد حالی ، چه بد
تقویت کردن ، از ضعف به قدرت تبدیل کردن یا بنعوی بلند کردن
از موضع خاصی صحبت کردن مثلاً از موضع قدرت speaking out of strength
کم کردن نور
کت خزدار
ظاهر شدن ، اومدن تو جمعی
ایده انشا ، ایده برای مقاله نویسی
تو اینو الکی میگی
ست لباس، مثل ست لباس ورزشی
وسوسه انگیز ، سکسی، زننده
شکست ( گذشته )
گفت و گو معاشرت، تبادل نظر ( در کتابهای زبان )
تبادل نظر ، گفتگو و معاشرت
زمینهای پر گل ، بستر گل
دسته جمعی، به صورت جمعیتی