پیشنهادهای شهریار آریابد (١,٤٥٣)
پردانش
در اوستا " یاماسپ " در پارسی " ژاماسپ "
این نام در سنگ نبشته های داریوش بزرگ هخامنشی به گونه " بغابوخش " آمده که به معنی رهایی یافته خداوند است. نام یکی از هفت تنان در کنار : هوتن ، اردومن ...
در سنگ نبشته های داریوش بزرگ به گونه " کامبادیا" آمده و در زبان تازی کمبوجیه و فرانسوی کامبیز گردیده است.
اسپهبدان تپورستان ( مازندران ) از نوادگان پیروز یکم ساسانی بودند که به باوندیان و پادوسپانیان نامور شدند ، پس از مرگ پیروز یکم پادشاهی از میان سه پسر ...
باوندیان شاخه ای از دودمان ساسانی بودندکه نام خود را از باو برادرزاده انوشیروان دادگر فرزند کوات ( قباد ) فرزند پیروز یکم ساسانی گرفته اند و با پادوس ...
خوش ریخت
ریخت بدریخت = بد شکل
نیرنگ
در پارسی " پچین برداری ، گرته برداری "
در پارسی " گرته برداری "
در پارسی " فروز گرته "
در پارسی " گرته " فروز گرته = فتو کپی چندگرته = پلی کپی
گمانیک
کژروی
هویداگر ، زندیک
نارو
میانورها
کورنگ
گاسونیک ، گاسونی.
در پارسی درست آن " افسران " به معنای جایگاه نیروی ارتشی ، افسر به تاج شاهی نیز گفته می شودو امروزه نام کویی در بخش خاوری شهر تهران چسبیده به کوهای کا ...
در پارسی " سده مند " دارنده سده ها
کاخ خورشید ، کوشک خورشید.
در پارسی " کاخ پیروزگ" کاخی که گنبد آن رنگ پیروزه دارد.
این واژه ترکی شده ، واژه " سرخ بارو " است چنانکه : قزلباش به معنای سرخ سر ، قزل قلعه به معنای سرخ دژ می باشد .
در پارسی " گریوه " به معنای جای ناهموار ، پستی و بلندی .
ایدون باد
تیمچه
دژدرمان یا دش درمان
اندر مرتیان
گزندها
ناپایداری ، نوسان
سالگرد رستاخیز اسلامی
تاکنون
ارتاک
تلخک بازی
هازمان بومی
مانندگی ها
افتان و خیزان
بارو ، پرچین
نماد گردونه خورشید یا گیسوی یار ، که در اوستا به گونه " هو استی" و در سانسکریت " سواستیکا " به چم خوب بودن است.
دگرگون شده واژه پارسی " سوسن گین =سوسنگین" به معنای آکنده از گل سوسن ، نام یکی از روستاهای باستانی شهرستان ساوه ( براده های زر ) می باشد .
دگرگون شده " ورگان " به معنای جای سرپوشیده ، جای دژ : در اوستا واژه " ور " که در " وریم کرت =ورجم کرت ( دژ ساخته جمشید " به معنای جای سرپوشیده و دژ ب ...
ترکی شده " اسپید دژ " پارسی و به معنای دژ سپید ، نام یکی از بخش های تاریخی تپورستان ( مازندران کنونی ) که در تقسیمات کشوری دولت جمهوری اسلامی بخشی از ...
به یونانی " کوراکی " به ارمنی " گئورگی یا گیراگی" به معنای یک شنبه و رویهم به معنای یکشنبه بازار می باشد، برابر کتاب نام شهرها و دیه های ایران نوشته ...
در پارسی " گوروان " ، " گورپان" به معنای نگهبان گور ، برابر کتاب نام شهرها و دیه های ایران نوشته احمد کسروی تبریزی.
در پارسی " مزدگان " به معنای جای نیایش و ستایش خداوند است، برابر کتاب نام شهر ها و دیه ها ی ایران نوشته احمد کسروی تبریزی.
دگرگون شده " گهک " برابر کتاب نام شهر ها و دیه های ایران نوشته احمد کسروی به معنای جای گرم است.
روشن اندیش
ریز زیست شناسی =زیوریزشناسی: زیو = زی، زیست ، ژیوار - ریز= میکرو